دومین برنامه هفت در سال 91 به بررسی و نقد فیلم قلاده های طلا با حضور ابولقاسم طالبی و نویسنده و کارگردان فیلم و مسعود فراستی منتقد سینما پرداخت. برنامه ای که در ان ابولقاسم طالبی به صراحت نقطه نظرات خود را بیان کرد در آن به تخریب هایی که علیه این فیلم می شود اشاره کرد. اشاره مستقیم طالبی در این خصوص به تلویزیون بهایی ها در لندن بود که بی آنکه فیلم را ببینند در باب آن نظرات شاذ بیان می کنند.
به گزارش فردا، جیرانی این بخش از برنامه را با طرح این سوال از طالبی آغاز کرد که "برخی می گویند اتفاقات پیش آمده در اکران دو فیلم گشت ارشاد و خصوصی برنامه ریزی شده و با هدف بالا بردن فروش فیلم شما و در اختیار گرفتن بهترین اکران و بهترین سینماها بوده است. آیا واقعا در عمل این اتفاقات به نفع شما بود یا به ضررتان؟"
طالبی در پاسخ به این سوال گفت: فارغ از اینکه محتوای این دو فیلم را قبول داشته باشم یا نه من نوع برخورد با این دو فیلم را قبول ندارم و این را در همان زمان که این مباحث پیش آمد عنوان کردم. قلاده های طلا و گشت ارشاد یک پخش کننده مشترک داست که آقای سرتیپی بود و حتی فیلم ما تا یک روز قبل از عید هم پخش کننده نداشت و دلیل آن هم این بود که به نظر می رسید که دوستان یکسری تسویه حساب شخصی دارند و پخش را قبول نمی کردند اما زمانی که من و آقای سهیلی با حوزه هنری قراداد بستیم یک پخش کننده داشتیم. و حتی آقای سرتیپی قرادادهای آگهی ها را هم نصف نصف بین برای این دو فیلم می بستند.
وی با بیان اینکه قبل از این مباحث بین دو فیلم رقابتی هم وجود نداشت چون به لحاظ محتوایی متفاوت از هم بودند افزود: این تظاهراتی که پیش امد باعث شد فروش گشت ارشاد و خصوصی دوبرابر شود، صحبت های خطیب ها که پیش آمد فروش سه برابر شد.یعنی مردم می گفتند نکند این فیلم توقیف شود پس بهتر است برویم ببینیم. لذا سینماها پر شد و حتی 19 سنمایی که این دو فیلم اشاتند شبانه روز شده بود و همه سانس ها پر بود حتی دائما هم گفته یمشد این فیلم ها توقیف شده اما حتی الان هم در حال اکران هستند این بود تا زمانیکه حوزه هنری آن اطلاعیه راداد و سینماهایش را از این دو فیلم گرفت لذا این اتفاقاتی که افتاد بین حوزه هنری، ائمه جمعه، آقای سهیلی و محتوای فیلم بوده و رربطی به من یا قلاده های طلا نداشته است.
ما نه جریان خاص هستیم نه جریان عام
کارگدان قلاده های طلا با بیان اینکه ما نه جریان خاص هستیم نه جریان عام، تصریح کرد: ما یک فیلم داشتیم و در ابتدا سینماها را هم نداشتیم، شروع به اکران که کردیم کم کم سینماها از ما درخواست کپی کردند و همانطور که میدانید الان دیگر سینماها زوری و اجبار یفیلمی را پخش نمی کنند اگر سینماها فیلمی را بخواهد درخواست کپی می کند در غیر اینصورت اجباری وجود ندارد و فیلم در این فضا اکران شد.
طالبی با تاکید براینکه برداشتن اکران دو فلیم خصوصی و گشت ارشاد به زیان ما بود، خاطرنشان ساخت: اگر گشت ارشاد و قلاده های طلا همزمان اکران می شد این فروش انبوهی که یکباره برای آن فیلم اتفاق افتاد بین دو فیلم تقسیم می شد. اگر شرایط عادی بود رقابت بهتری صورت می گرفت. ولی وقتی این اتفاقات افتاد همه احساس کردند این فیلم که هست اما گشت ارشاد قرار است توقیف شود بنابراین همه مخاطبان به نفع آن فیلم سر ریز شدند.
در ادامه برنامه جیرانی خطاب به طالبی این سوال را مطرح کرد که" در قلاده های طلا مردم به شکل مردمی نا آگاه به تصویر کشیده شده اند که در تظاهرات شرکت می کنند در حالیکه برخی از این معترضین فارغ از درستی یا غلطی نوع اعتراض شان به نتایج انتخابات اعتراض داشتند، از سوی دیگر در بستر همین اعتراضات هم خارجی ها نفوذ پیدا کردند ولی این دو نکته در فیلم دیده نمیشود."
طالبی در پاسخ با این سوال با بیان اینکه این نوع برداشت از فیلم را نمی پذیرد، گفت: در مقطعی به مردم گفته شد تقلب شده و مردم فکر کردند تقلب شده؛ به آنها گفته شد تقلب شده مردم هم باور کردند و به خیایان ها آمدند که از جمهوریت شان دفاع کنند و این غیرت مردم را نشان می دهد. من این را در فیلم گفتم و نشان دادم و ضربه آن را هم خوردم ولی اعتقادم همین است و منتی سر کسی ندارم.
وی ادامه داد:به نظرم آنهایی که 25 بهمن به خیابان آمدند با آنهایی که 8 یا 10 تیر به خیابان ها آمدند فرق داشتند. از 25 بهمن که می گویند یک را هپیمایی عظیم بود تا تاریخی که رهبری معظم در خطبه خود آن تحلیل شان را ارائه دادند, از آن تاریخ تا این تاریخ ما مردم را می بینیم و وسطش هم کسانی را دیدیم که آتش می زنند. از 30 خرداد تا 3، 4 تیر باز هم مردم را می بینیم اما همین مردم از زمانی که مقام رهبری صحبت کردند متوجه عمق ماجرا شدند. از ان زمان مردم کمتر شدند و به آن صورت آدمهای میلیونی به قول خودشان را ندیدیم حال عده ای می گویند نگذاشتند، زدند، بردند و ... خب مگر آن تظاهرات روزهای اول با اجازه بود ؟
این کارگردان سینما اظهار داشت: مردم بعد از صحبت های مقام معظم رهبری به این نتیجه رسیدند که قصه، قصه دیگری است و دارد از حالت اعتراض به انتخابات ریاست جمهوری به براندازی نظام منتهی می شود. مردم نظامشان را دوست دارند و می خواهند کشور آرام باشد، می فهمند و دوست ندارند شخص سومی از دعوا سود ببرد. بعد از آن تظاهرات ها با تعداد مثلا 5 هزار نفر 5 هزار نفر در مثلا 10 تا میدان برگزار می شد و دیگر تعداد 200 هزار نفر یا 2 میلیون نفر را نمی بینیم. و همینطور ریزش می کند.فیلم ما بر روی کسانیکه شروع می کردند به آتش زدن و تحریک کردن و تخریب کردن و ... زوم می کند که این افراد چه کسانی بودند؟
طالبی در پاسخ به این سوال که ایا قبول دارید مردم تا زمانی براساس عقایدشان به تظاهرات می آمدند، گفت: بله و اصل فیلم ما براین موضوع بنا شده است علت اینکه بیشتر مردم می گویند فیلم منصفانه است همین است؛ چرا منصفانه است؟ چون ما می گوییم مردم 25 تا 30 خرداد باور کردند تقلب شده و به خیابان آمدند.
قلاده های طلا فیلم سفارشی نیست
در ادامه این گفتگو مسعود فراستی منتقد و کارشناس سینما با طرح این موضوع که فیلم قلاده های طلا فیلم سفارشی دیده نمی شود اذعان کرد که به نظر می رسد خود فیلمساز این دغدغه را داشته است و این قصه را نوشته است. وی در این باب از طالبی خواست مورد توضیحاتی دهد.
طالبی نیز با تایید اینکه فیلم قلاده های طلا را براساس دغدغه های شخصی اش در مورد اتفاقات ریاست جمهوری 88 ساخته است، اظهار داشت: البته من دنبال سفارش دهنده بودم و می گفتم یکی بیاد پول بدهد من این فیلم را بسازم. من خودم دو جلسه باوزیر اطلاعات و معاونان وی جلسه داشتم و خواستم اطلاعات بدهند و حمایت مالی کنند.اما نکردند و بعد معترض شدند. البته من این را هم بگویم نیروهای وزارت اطلاعات جملگی مومن و معتقد هستند و الان هم مانند دوران دفاع مقدس می جنگند و تلاش می کنند، اما خب عده ای در وزارت مخالف فیلم هستند و در گزارش های مخالفتشان خودشان را به جای ادم بد فیلم می گذارند در حالیکه در این فیلم 60 نفر ادم بد داریم یک نفر اطلاعاتی است. چرا اینها خودشان را جای 60 نفر نمی گذارند البته خیلی ها از وزارت زنگ می زدند و تقدیر می کردند اما خب عده ای هم اعتراضاتی داشتند که این فیلم مباحث مربوط به اطلاعات را حساس کرده است.
طالبی ادامه داد: ببینید من در این فیلم یک فرض را می گذارم بین خودم و خدا، من نگفتم اپوزیسیون هستم یا یک ادم مستقل. از ابتدا گفتم من بسیجی هستم با امام در 17 سالگی آشنا شدم و با او عهدی بستم و بر سر عهدم هستم. گور بابای برادران لومیر و سینماشان اگر قرار باشد اهداف انقلاب اسلامی وخون شهدا پایمال شود. من از کسی نمی ترسم هرکاری می خواهند بکنند و هر گزارشی می خواهند بدهند کسی را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.
وی تصریح کرد: ممکن است در هر نهادی افرادی آلوده شوند و خود آن وزارت خانه هم باید دندان کرم خورده را بکند. نباید بیاید بگوید چرا این را گفتی، می گویند من سطح جاسوسی را بالا گرفتم، این موضوع اصلا سطحی ندارد، عده ای فیلم را ندیدند و تحلیل می کنند. من واقعا دغدغه داشتم و براساس دغدغه، باورها و مومنانه این فیلم را ساختم، ایمان فروشی هم نمی کنم و از کسی چیزی نمی خواهم. میخواستم خدمت کنم می خواستم وحدت ملی ایجاد کنم، خواستم به برادرها بگویم به صورت هم چنگ نزنید یک نفر دیگر می آید و می برد، تلاشمم کردم اینکه چقدر موفق م بودم نمی دانم ولی با همین قلب نصفه کار تلاش کردم این موضوع را بیان کنم.
طالبی اظهار داشت: من می گویم رسما رفتم از وزیر اطلاعات پول بگیرم ندادند، دیگر از این واضح تر بگویم؟ چه کسی جرات دارد همین را بگوید؟ من دو جلسه با وزیر داشتم ولی معاونشان مخالفت کردم؛ گفتند چه می خواهی؟ گفتم من فعلا یک خطی دارم که یک جاسوس در وزارت است وزیر قبول کرد این خط را. حس تحقیقات من این بود که نمی شود اتفاقی به این عظمت در کشور بیفتد و تشکیلات اطلاعاتی که پشه را در آسمان نعل می کند این را نفهمد.
این کارگردان سینما ادامه داد:جوانان وقتی احساساتی می شوند و به جان هم می افتند ما در کنار خوشمان می آید اما یک نیروی اطلاعاتی باید اینر ا تحلیل کند و فرایند از آن داشته باشد. نباید آتش بزنند تا این را بفهمد! من حس می کردم این ها باید قاعدتا فهمیده باشند چرا هیچ اتفاقی نیفتاد، شاید بگویند ما کاری کردیم و تو نفهمیدی من می گیوم خب من که آمدم شما به من اطلاعات ندادید. می گویند ما زحمت کشیدیم من می گویم من که آمدم شما همکاری نکردید حتی یکی از معاونانشان گفت ما اجازه نمی دهیم جاسوس را نشان بدهی، وزیر گفت نه بگذارید نشان دهد مگر جاسوس وجود نداشت! من سطح این جاسوس را عنوان نکردم بالاخره وقتی یک سرویس اطلاعاتی باشد هدف همه نفوذ به آن است.
وی گفت:این فیلم می گوید شما باید هوشیار باشید چون ما از نفوذ ضربه خوردیم؛ نخست وزیر، رییس جمهور، شهید بهشتی و قدوسی و .. را زذند. چقدر باید از نفوذ ضربه بخوریم. این اتفاقات سال 88 مهمترین اتفاق بعد از انقلاب و جنگ بود.نزدیک بود که انقلاب اسلامی را متزلزل کند. چه کسی باید این را پیش بینی می کرد؟ مادربزرگ من؟ این وظیفه یک تشکیلات اطلاعاتی بود. باید به آقای موسوی می گفتند این وضعیت از دستش در می رود. می گویند گفتیم؛ خب آقای امیر ارجمندی که کنار دست آقای موسوی بود چرا رفت؟ مگر نگفتید منافق بوده و بردارش مشاور عالی بوده و خبرها را اشتباهی به موسوی می داده ، این فردی که سابقه نفاق داشته را چه کسی باید می رفت و می گرفت؟ اینکار را نکردند یا اگر کردند من نمی دانم، نمی دانم چون به من نگفتند.
بخش خصوصی ؛تهیه کننده قلاده های طلا
وی در ادامه در خصوص تامین سرمایه این فیلم اظهار داشت: در وزارت اطلاعات آقای مصلحی انصافا خیلی خوب برخورد کردند و من را به یکی از معاونشان معرفی کردند. حتی بار دومی که رفتم به این معاون فردی دیگر گفتند که با من لینک شود و به من کمک کند و پول بدهد و.. دو تا ناهار هم به مادادند ولی بعد از آن هرچی تلفن زدیم جواب ندادند یک روز گفتند دیگر زنگ نزن اگر کاری بود خودمان با شما تماس می گیریم.در این شرایط یا من باید طرحم را کنار می گذاشتم یا باید کار را دنبال می کردم. رفتم بخش خصوصی، گفتند ما حمایت می کنم ولی از یک جاهایی این را تامین می کنم گفتم اگر قرار باشد از انجا بگیرم که خودم مستقیما می رفتم این کار را نمی کنم. رفتم با روایت فتح صحبت کردم.
گفتند طرح بده، گفتم طرح نمی دهم ولی اینکار را می خواهم بکنم. گفتم برم یا نه؟ گفتند نه نرو! گفتند خودت تهیه کننده شو گفتم نمی خواهم تهیه کننده شوم چون نمی خواهم درصدی از این فیلم به جیب خودم برود. چند نفر را معرفی کردند و ما اقای خزاعی را انتخاب کردیم وایشان تهیه کننده ما شد و تمام سرمایه را دادند و ما شروع کردیم.
وی تصریح کرد: بعدا اقای شمقدری گفت اینها بودجه های ما را، گرفتند گفتیم کجا؟ گفتند به روایت فتح بودجه دادیم. در حالیکه اینگونه نبود چرا که ارشاد هرسال به روایت فتح کمک می کند اما اینبار می خواست روغن ریخته شده را نذر امامزاده کند. بنیاد فارابی هم گفتند سناریو بده اما من بنیاد چون فارابی را قبول ندارم اینکار را نکردم.
در ادمه برنامه هفت فراستی با بیان اینکه تبدیل یک واقعه سینمایی به قصه داستانی در سینمای ایران کار بسیار دشواری است گفت: در آوردن این کار در سنمایی ایران برعکس سینمای آمریکا که استاد این کار هستند به دلیل تجربه تمرین و جو کمی که وجود دارد ما بسیار دشواری است اما قلاده های طلا به عنوان اولین تجریه که به دنبال تبدیل یک موضوع سیاسی ملتهب و مهم به یک قصه سینمایی بوده است که هم باید وجه اجتماعی سیاسی مساله را حفظ کند هم وجه پلیسی را در فیلم بگنجاند و با وجود نقص سینمای ایران توانسته این موضوعات را تا حد زیادی ساماندهی کند اما با وجود شروع در قسمت بمب گذاری فیلم به خوبی جلو نمی رود و فضای ملتهب فیلم از بین می رود.
روایت یک ترور ...
طالبی با قبول این اشکال فیلم با بیان اینکه مجبور به گنجاندن این قسمت در فیلم بوده است، اظهار داشت: من قبول دارم که این قسمت هیجانی ایجاد نمی کند چونکه آقای خاتمی زنده است ولی این اتفاق افتاد و اینگونه بود که اقای خاتمی برای تبلیغ برای اقای موسوی به اهواز می روند و در آنجا کارشان زودتر تمام می شود و قرار بود با آن پروازی که بمب گذاری شده بود پرواز کنند اما با پرواز زودتر می آیند ولی بمب در پرواز بعدی بوده است. الان هم چون ایشان زنده است هیجانی ایجاد نشد اما مجبور بودم بگویم قصه این توطئه چه بود و می خواستند چه کاری کنند.
وی تصریح کرد: فرض کنید اقای خاتمی در آن هواپیما بود و بمب منفجر می شد. آنوقت چه اتفاق در کشور می افتاد؟ می بینید که جلیلوند در قسمتی از فیلم می گوید اگر این اتفاق می افتد تا صد سال هر کسی این را به دیگری پاس میداد؟واقعا فاجعه ایجاد می شد و درگیری می شد. یعنی این برنامه ریزی شده بود اما نشد و خدا نخواست چون خدا با مردم است. البته از نظر سینمایی من این اشکال را می پذیرم چون من یا نباید سوژه ای را مطرح کنم یا باید التهاب لازم را ایجاد می کردم.
اگر منافقان را جور دیگری می دیدیم آنگونه می ساختم
کارگردان قلاده های طلا در ادامه در پاسخ به این سوال فراستی که چرا تصویر منافقین در این فیلم تا این اندازه کلیشه ای تیپیکال، سطحی و تلویزیونی به نمایش گذاشته شده است، اظهار داشت: ببینید منافقان این تیپ را دارند، من اگر منافقان را جور دیگری می دیدیم آنگونه می ساختم ولی این تصویر ناشی از فهم من است. منافقان در سال 91 هنوزم حس و حال سال ها قبل را دارند، تصویر دیگری از منافقان نداشتم حتی خود ارتش عراق هم هنوز نتوانسته چیز جدیدی از اینها کشف کند. یا در مورد خانه های تیمی آنها من سعی کردم تصویر جدیدی ارائه دهم مسث وجود خانه های شاهد و ... و حتی تصویر آنهار ا هم گرفتم اما جایی برای نشان دادن نداشتم.
این کارگردان سینما ادامه داد: اما در مورد وزارت اطلاعات تصویر جدیدی را نشان می دهم نه آن تصویر برادر بیا برادر برو، تصویری مدرن که یکی سیگار می شکد یکی مویش را می بندد و .. یعنی اگر 20 رزمنده خوب را نشان می دهیم یک نفر بد را هم نشان می دهیم بنابراین نباید این برداشت شود که چهره همه رزمنده ها خراب شده است. ما در تصاویر وزارت اطلاعات چهره های واقعی را نشان دادیم نه پاستوریزه شده و مقوایی.
نگاهی ملی و وحدت طلبانه
برنامه هفت در ادامه با حضور کارگردان قلاده های طلا به نگاه ملی حاکم بر فیلم پرداخت و فراستی نگاه حاکم بر فیلم را نگاهی ملی و وحدت طلبانه دانست.
طالبی نیز ضمن تایید این گفته بیان کرد: من نیامدم بگویم طرفدار احمدی نژاد پدرش شهید است و طرفدار موسوی پدرش منافق؛ ما یک خانواده شهید را انتخاب کردیم که دختر طرفدار احمدی نزاد بود و پسر طرفدار موسوی. این یعنی از یک ملیتیم که هر کس می تواند به کسی که علاقه دارد رای دهد اما چه چیزی ما را به دعوا می اندازد؟ اختلافات از کجاشروع می شود. به فرمایش امام راحل یک نفر بیاید رییس جمهور شود و نوکری مردم را بکند، چه می شود که خواهر و برادر به این خاطر هب صورت هم چنگ می زنند؟
وی ادامه داد: من اگر قصد موضع گیری داشتم آنقدر سینما را بلد بودم که پدر یک طرف را معتاد نشان دهم و پدر دیگری را استاد دانشگاه و فرهنگی. اما این کار را نکردم تخریب نکردم. گفتم ما یک خانواده ایم.
فراستی در ادامه با اشاره به چند شخصیت بد فیلم با بیان اینکه چگونه است که این چند نفر همه جا هستند و به نظر می رسد توان بهم ریختن شهر را هم دارند، هرچند این کارها در اتفاقات سال 88 رخ داد اما با توجه به آن نگاه ملی چگونه می شود ه این افراد انقد راحت بتوانند شهر را بهم بریزند و مردم معترض را رهبری کنند
طالبی در پاسخ به فراستی گفت: در دوران جنگ اتفاق که در کشور افتاد این بود که ادم هایی مثل فخرالدین حجازی تا سایر افراد ایستادند و دفاع کردند کمتر کسی بود که علیه جنگ حرف بنزد. ملت پشت رزمندگانشان بودند. اما در فیلم این را نمی بینیم چرا؟ چون ادم هایی که باید به میدان می آمدند نیامدند و سکوت کردند.
تاکید بر نقش بی بدیل رهبری
وی افزود: اوباش زمانیکه بزرگان درگیر می شوند، عده ای تنزه طلبی می کنند و عده ای هم مزورانه بین دو طرف در رفت و آمدند سوء استفاده می کنند اینجاست که نقش رهبری برجسته می شود زمانی در کودتای 28 مرداد دولت مصدق با آن پشتوانه مردیم از چند شعبان بی مخ ضربه می خورد و زمانی مثل سال 88 مردم و رهبری معظم چون همدیگر را می شناسند و پالس های هم را دریافت می کنن این توطئه اوباش را خنثی می کنند.
کارگردان قلاده هیا طلا با تاکید براینکه اوباش از سکوت برخی افراد بهره بردار یکردند، خاطرنشان ساخت: امام راحل دائما بر وحدت کلمه تاکید داشتند وقت یاین وحدت از درون بهم ریخت یعنی اقای موسوی که در مجمع تشخیص وشورای انقلاب و ... حضور داشتند اینگونه عمل کردند و در یک سمت ایساتد و دیگری در سمت دیگر طبیعی است که در درگیری دزدبه خانه میزند.
وی اظهار داشت: من تحقیق کردم، 500 ساعت از این تظاهرات را دیدم خود شما اقای فراستی و خیلی ار بچه ها را در این تظاهرات دیدم و این تعجب در چهره های خیلی از شماها بود. این سوال بزرگ برای همه بود که چرا آنهایی که باید خودگذشتگی می کردند و فداکاری می کردند و می آمدند، نیامدن. از بالا تا پایین، از برخی مراجع تا دکتر و مهندس، وزرا، مجلسی ها و .. همه تنزه طلبی کردند یعنی اکثریت کسانیکه بین مردم نفوذ داشتند سکوت کردند یا دولبه حرف می زدند.
طالبی با تاکید براینکه میخواستند رهبری معظم را مجبور به عقب نشینی کنند ، تصریح کرد: اینها حتی در روزنامه های دوران 18 تیر به حضرت اقا گفتند بیا صلح کن ولی مقام رهبری به آنها گفت اینبار صلح دیگر حسنی نیست اینبار اگر اتفاقی بیفتد حسینی می شود. می خواستند غربت حسنی ایجاد کنند و رهبری ر ا مجبور کنند به اینکه زانو بزند جلو امریکا. بحث موسوی و احمدی نژاد نبود بحث زانو زدن مقابل قدرتها بود اینجاست که این چند تا شعبان بی مخ ها می توانند بیایند و کودتا کنند هرچند به لطف الهی اینبار شرایط خیبر و بدر شد و اتفاقی نیفتاد.