به گزارش نما به نقل از انتخاب، فرستادۀ ویژۀ فیگارو به واشنگتن، خانم لور ماندویل خبر میدهد که در محافل سیاسی این شهر غوغا و جوش و خروشی است: در گرماگرم زورآزمایی باراک اوباما با ولادیمیر پوتین بر سر سوریه، ناگهان تهران به سوی او دست دراز کرده و برای نخستین بار از زمان قطع روابط میان دو کشور (١٩٧٩) امکان ملاقات غیررسمی میان رؤسای جمهور ایران و آمریکا پیش آمده است.
به عقیدۀ روزنامهنگار فیگارو اگر چنین رویدادی رخ دهد، مسلماً بازی سیاسی آغاز شده توسط ولادیمیر پوتین را مختل خواهد کرد: روسیه که در بحران سوریه ابتکار را در دست گرفت و برای نزدیک شدن به دولت جدید ایران نیز به سرعت اقدام کرد، باید در صورت ملاقات اوباما- روحانی با حسرت شروع دوبارۀ دوران روابط شیرین ایران و آمریکا را نظاره کند: "حسن روحانی به شدت محبوب خواهد شد و اوباما هم فرصتی برای ترمیم سیاست خارجی خود خواهد یافت"...
روزنامۀ فیگارو به مقالهای اشاره میکند که حسن روحانی در نشریۀ واشنگتنپست منتشر کرد و برخی جملات روحانی را شاهد میآورد که در رئیسجمهوری ایران صریحاً رهبران جهان را فرا میخواند که "از فرصت استفاده کنند". در واقع او به رهبران سیاسی میگوید "تا وقتی من هستم، میشود کارهایی کرد، عجله کنید"
اما روزنامۀ فیگارو هم مثل سایر رسانههای غربی، در بخش دوم مقاله به موضوع تردید و بیاعتمادی میرسد و مینویسد که کارشناسان و مسئولان سیاسی غرب مصمماند که در این میان فریب نخورند. فیگارو از یکی از مشاوران پیشین اوباما نقل میکند که "هنوز نکات مثبت یا جذاب آنقدر نیست که امکان کاهش تحریمها را فراهم کند".
موقعیت کنونی کاخ سفید درقبال ایران، نویسندۀ مقاله را به یاد دوران میخاییل گورباچف میاندازد. خانم ماندویل مینویسد: "وقتی گورباچف روی کار آمد، دولت رونالد ریگان هم میان امید و بدبینی مانده بود. اما بعد معلوم شد که گشایش در سیاست شوروی واقعی بود که در نهایت به سقوط دیوار برلین انجامید"
بخش آخر مقالۀ فیگارو به آینده و ابهامات پیش رو نظر دارد: آیا فقط با رفع تحریمها، ایران از بنبست کنونی خارج خواهد شد؟ چه نوع امتیازاتی ممکن است میان تهران و واشنگتن رد و بدل شود؟
به گفتۀ یکی دیگر از مشاوران اوباما، "در خاورمیانه، پیشرفتهای دیپلماتیک فقط با فشار زیاد حاصل میشود... در مورد سوریه تهدید حملۀ نظامی اثر کرد و در مورد ایران، تحریمهایی که در عرض پنج سال به تدریج ساخته شد".
آخرین جملۀ مقاله اما فرض بسیار بدبینانهای را مطرح میکند: "اگر ایران و روسیه در خفا کار آمده باشند و همۀ این بازی را فقط برای به دام انداختن آمریکا و زمینگیر کردنش آغاز کرده باشند چه؟"...
این نوع بدبینی در آغاز کار میخاییل گورباچف نیز به شدت در اروپا رایج بود. بسیاری از کارشناسان جناح راست هشدار میدادند که گورباچف با خنجری در آستین دست به سوی غرب دراز کرده است.