به خوبي به ياد دارم كه برخي دوستان فعال در بسيج دانشجويي؛ نقل مي كردند كه روحاني چگونه آنها را به خاطر اعتراضاتشان مقابل كاخ سعد آباد تشويق كرده بود. موضوع مربوط به اواخر مهرماه ده سال قبل است؛ زماني كه روحاني ميزبان وزراي خارجه فرانسه، انگلیس وآلمان بود و صداي مخالفت دانشجويان با مذاكره، سبب تقويت قدرت مذاكره گنندگان در برابر دشمن شده بود؛ تا جايي كه از دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي نقل شد كه جك استرو، وزير امور خارجه انگليس گفته بود دولت ايران با يك برنامه از پيش طراحي شده اين دانشجويان را مقابل سعدآباد جمع كرده تا اهرم فشاري براي دولت بريتانياي كبير در مذاكرات باشد.
اينكه آن مذاكرات دچار چه خطاهاي راهبردي بود، چرا نتيجه نداد و ... موضوع بحث فعلي نيست؛ اين يادآوري نوعي "دفع دخل مقدر" است براي كساني كه مي خواهند بگويند كه اگر صداي اعتراضي بلند گردد، به منزله تضعيف ديپلماسي كشور است. بر خلاف نظريه اين تفكر، معتقدم انتقاد مستدل و نيز مطالبه عدم تسليم شدن در برابر فشار غرب؛ نوعي تقويت و كمك به روند مذاكرات است.
مقدمه دومي هم لازم است. اينكه مدعي هستند اين مذاكرات پس از ديدار با رهبري بوده است و قطعا با نظر موافق ايشان رخ داده است. كافي است كه سخنراني آغاز سال امام خامنه اي را بار ديگر بخوانيم. گويي پاسخي به ادعاهاي وقيحانه اوباما در سازمان ملل است. (همان كه برخي با خوشبيني غيرواقعي تلقي مثبت از آن دارند) در پايان دقايقي طولاني رهنمودهاي ايشان در خصوص مذاكره، فرمودند " آمريكائیها مرتب از راههای گوناگون به ما پيغام مي دهند كه بيائيد دربارهی مسئلهی هستهای گفتگو كنیم ... آمریكا و جمهوری اسلامی دو به دو، دربارهی مسئلهی هستهای ایران بحث كنند.. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم" و در ادامه فرمودند "همینجا من این را بگویم كه از جملهی تاكتیكهای تبلیغاتی اینها این است كه گاهی شایع میكنند كه از طرف رهبری، كسانی با آمریكائیها مذاكره كردند؛ این هم یك تاكتیك تبلیغاتیِ دیگر و دروغ محض است... در چند مورد، در طول سالهای متمادی، در دولتهای گوناگون، كسانی بر سر موضوعات مقطعی ــ كه ما هم مخالفتی نداشتیم ــ با آنها مذاكره كردهاند؛ اما مربوط به دولتها بوده است. البته همانها هم موظف بودهاند كه خطوط قرمز رهبری را رعایت كنند؛ امروز هم موظفند و باید رعایت كنند."
بار ديگر در ديدار اخير خود با فرماندهان سپاه و اندكي پيش از مذاكره اخير فرمودند " ما مخالف با حركتهاى صحيح و منطقى ديپلماسى هم نيستيم؛ چه در عالم ديپلماسى ، چه در عالم سياستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چيزى هستم كه سالها پيش اسمگذارى شد "نرمش قهرمانانه" نرمش در يك جاهايى بسيار لازم است، بسيار خوب است؛ عيبى ندارد، اما اين كشتىگيرى كه دارد با حريف خودش كشتى ميگيرد و يك جاهايى به دليل فنّى نرمشى نشان ميدهد، فراموش نكند كه طرفش كيست؛ فراموش نكند كه مشغول چه كارى است؛ اين شرط اصلى است؛ بفهمند كه دارند چهكار ميكنند، بدانند كه با چه كسى مواجهند، با چه كسى طرفند، آماج حمله طرف آنها كجاى مسئله است؛ اين را توجّه داشته باشند."
كافي است براي فهم دقيقتر نگاه امام امت به مقوله مذاكره با آمريكا، جستجويي در پايگاه اطلاع رساني ايشان داشته باشيم تا با دستي پر برگرديم. به ديگر سخن عدم مخالفت به معناي موافقت نيست.
حال اينكه چرا بايد كار امت اسلامي به نقطه اي برسد كه انديشمندي كه راهنمايي هايش همواره مطابق صلاح امت بوده است؛ از ارشاد چشم بپوشد و تنها به كاستن از ضررهاي يك روش با تعيين خط قرمز بيانديشد، مهلتي ديگر مي خواهد تا كارنامه مان را بازنگريم و خطاهايمان را دريابيم. اما امروز، شايد اصلي ترين وظيفه كساني كه خود را سرباز ولايت مي دانند؛ تبيين واقعيات است كه جايگاه دشمن چيست؟
باعث تاسف است كه برخي چنين القا مي كنند كه دوستي با آمريكا حلال مشكلات خواهد بود؛ آيا دولتي كه براي تحريم ايران مسيري را پيموده است كه در تاريخ تحريمهاي جهاني بي سابقه است ( و برخي ابعاد آن همچنان ناگفته مانده است) صرفا با يك مذاكره و لبخند از خصومت چشم خواهد پوشيد؟ سرريشه هاي اين دشمني عميق حتي در نطق سازمان ملل اوباما نيز بيرون زده بود و با اندك تأملي كنه آن قابل لمس است. اگر امروز نتوانيم بصيرتمان را در شناخت دشمن افزايش دهيم، در معركه مذاكره زمين گير خواهيم شد؛ از اين رو معتقدم كه سكوت امروز با توهم هايي همچون عدم تضعيف مذاكره كنندگان خيانت است. امروز هنگامه پاسخ به "اين عمار" است...
منبع: رجانيوز