به گزارش نما ،در آستانه شهادت امام محمد بن علی بن موسیالرضا(ع)، امام نهم شیعیان هستيم. نکتهای که در زندگی امام جواد(ع) حائز اهمیت است، امامت ایشان در سن تقریباً هشت سالگی است، یعنی در سال 203 هجری قمری که امام رضا(ع) به دست مأمون به شهادت رسیدند، امام جواد(ع) هشت سال بیشتر نداشتند، لذا این مسئله باعث شده بود نگرانی و اضطرابی در بین برخی از شیعیان ایجاد شود.
امام رضا(ع) تا سن 40 سالگی فرزندی نداشتند و وقتی خداوند امام جواد(ع) را به ایشان عنایت کرد، استمرار امامت از نسل امام رضا(ع) محقق شد و در تاریخ هست که مولودی با برکتتر از امام جواد(ع) در اسلام زاده نشده است، یعنی در آن مقطع تولد چنین فرزندی از امام رضا(ع) که شاید مورد شماتت قرار میگرفتند که نسلی ندارد، مشخص شد که سلسله امامت استمرار دارد و از نسل حضرت رضا(ع) این مولود ادامهدهنده راه امامت خواهد بود. این امام همام شاید یکی از جوانترین امامان هم هستند که در سن جوانی به شهادت رسیدهاند، به هر حال تا زمان امام جواد(ع) امامی نداشتیم که در سن قبل از بلوغ به امامت برسد، به همین دلیل این موضوع باعث شده بود برخی از شیعیان در آن مقطع تاریخی دچار تحیر شوند، بنابراین در منابع تاریخی ما هست که برخی خدمت امام جواد(ع) میآمدند و با پرسشها و سئوالات علمیشان شک و شبههای را که برایشان پیش آمده بود برطرف میکردند. لذا زندگی با برکت ایشان و نقشی که در برابر انحرافاتی که در جریان شیعه و در طول حیات ایشان پیش آمده بود و برخوردهایی که با فرقههای انحرافی میکردند، حائز اهمیت است، از جمله برخورد با فرقه «واقفیه». برخی از شیعیان پس از شهادت امام رضا(ع) وقتی دیدند امام جواد(ع) خردسالاند، زیر بار امامت ایشان نرفتند و به «واقفیه» رجوع کردند. «واقفیه» عدهای از شیعیان بودند که بعد از شهادت امام کاظم(ع) بر آن حضرت توقف کردند و امامت آقا علیبن موسی الرضا(ع) را نپذیرفتند. به هر حال یکی از اموری که در حیات سیاسی و فکری امام جواد(ع) میتوان بدان اشاره کرد برخورد با این فرقههای انحرافی بود که در آن زمان ظهور و جولانی در جامعه شیعیان داشتند و بنیعباس هم فضایی را ایجاد که این فرقهها فعالیت خود را بیشتر کرده بودند و امام سعی داشتند با این فرقهها مقابله کنند.
غیر از «واقفیه»، فرقه «زیدیه» هم از شیعه راستین منشعب شده بود و در آن زمان هم حضور داشتند و امام در مقابله با آنها هم ایستادگی و حتی شیعیان را از اقامه نماز جماعت در پشت سر آنها نهی میکردند. یکی دیگر از این گروهها «غالیان» بودند. غُلو در بین شیعیان رواج داشت و عدهای دچار غلو شده بودند. یکی از نحلههای فکریای که باعث میشد شیعیان در طول تاریخ ضربه بخورند و هم اکنون در عصر حاضر هم برخی از این عقاید را میبینیم، غالیان هستند که شاید بیشترین ضربه را به شیعه زده و شیعه را بدنام کردهاند. خطر این گروه برای شیعیان بسیار جدی است. اینها با نام امام(ع) روایاتی را جعل میکردند و باعث به انحراف کشیده شدن عده زیادی از شیعیان میشدند. امام جواد(ع) با این گروه هم مقابله کردند. یکی از سران اصلی غالیان ابوالخطّاب بود که امام جواد(ع) در باره او فرمودند: «لعنت خدا بر ابوالخطّاب، اصحاب او و کسانی که در باره لعن بر او توقف یا تردید کنند». حضرت حتی لعن بر او را جایز میدانستند و خود ایشان ابوالخطّاب را لعن میکردند. ابوالخطّاب یکی از سران اصلی «غُلات» بود. این یکی از کارهای بسیار مهمی بود که امام جواد(ع) در آن مقطع به مبارزه با این فرقهها پرداختند. از جمله نقاط عطف زندگي امام جواد(ع)، مناظرات ايشان بود كه بهوسیله آنها هم حقانیت خود را در منصب امامت و هم حقانیت شیعه را به اثبات رساندند. حتی مناظراتی که امام جواد(ع) در سنین کودکی داشتند و در کتب تاریخی آمده، نشانگر علم و فضیلت این امام همام است. برخی از این مناظرات، از جمله مناظرهای که در حضور مأمون برگزار شد و یحیی بن اکثم ـکه عالم اهل سنت و قاضیالقضات آن زمان بودـ در برابر امام اعتراف به شکست کرد.آنچه که از کتب روایی و تاریخی ما برمیآید، شیعیان زیادی از ایران با امام جواد(ع) در ارتباط بودند. بنیعباس که از جانب امام احساس خطر میکردند، ایشان را مانند پدر بزرگوارشان به بغداد خواستند و نهایتاً هم به دست همسرشان مسموم کردند و به شهادت رساندند. امیدواریم خداوند ما را مشمول دعاهای خیر امام جواد(ع) و از شیعیان راستین ایشان قرار بدهد.
منبع:هفته نامه شما