به گزارش نما به نقل از تسنیم، علی هاشم روزنامهنگار سرشناس عرب و رئیس دفتر شبکه خبری المیادین در تهران، که سابقه فعالیت در الجزیره و بیبیسی و چندین روزنامه معتبر را دارد، در پایگاه خبری تحلیلی المانیتور گزارشی خواندنی از مشاهدات خود درباره شهدای هستهای و دیدگاههای مردم کشورمان منتشر کرده است. در ادامه ترجمه کامل این گزارش ارائه شده است.
درست کنار مقبره امامزاده صالح، یکی از فرزندان امام هشتم شیعیان، پیکر دو نفر از دانشمندان هستهای ترورشده ایران به خاک سپرده شده است. مجید شهریاری و داریوش رضایینژاد در دو حمله جداگانه در سالهای 2010 و 2011 جان خود را از دست دادند. دفن این دانشمندان در این مکان معنی نمادینی دارد، درست همانند فردو داخل قم (در نوشته قبلیام دراینباره توضیح داده شده است) یعنی تبدیل برنامه هستهای از یک مورد به یک جنبش.
کنار این قبر گروهی از مردم حضور دارند که در حال خواندن دعا هستند، میان آنها زنی با چشمانی گریان و کنارش دختر کوچک وی که دستهای خود را بهروی این قبر گذاشته است دیده میشود. من با فارسی دست و پا شکسته خود پرسیدم که آیا این دختر با دانشمند ترورشده نسبتی دارد. او مرا [با جواب خود] شگفتزده کرد، سرش را تکان داد و سپس به من نگاه کرد و در حالی که من بهدیده احترام به وی نگاه میکردم، گفت: "این یکی از قهرمانان این ملت است، او جان خود را برای پیشرفت و قرار گرفتن ایران میان ملتهای پیشرفته جهان به ما تقدیم کرد." وی افزود: "همیشه من به زیارت امامزاده میآیم من همانند دیگران به او و برادران او احترام میگزارم".
من فکر کردم فرصتی پیش آمده است تا از او بهعنوان یک ایرانی عادی نظرش را درباره مذاکرات هستهای در ژنو جویا شوم. او گفت: دولت ما از آسیبهایی که بهخاطر تحریمها با آن مواجه هستیم آگاه است؛ ما هزینه زیادی دادهایم، این مرد جوان جان خود را داده است." وی افزود: "بنابرین قصد نداریم هیچگونه امتیازی درباره حق خود برای داشتن تکنولوژی هستهای بدهیم، این مربوط به دولت یا حکومت نمیشود، این حق ملت ایران است".
در حالی که او صحبت میکرد، مردی جوان با ظاهری مدرن به ما نزدیک و وارد بحث شد: "من در انتخابات رأی ندادم بهخاطر اینکه من به کل نظام باور ندارم اما وقتی بحث مربوط به موضوع هستهای میشود من کاری جز حمایت از خواستههای ملت خود نمیتوانم بکنم." این مرد جوان افزود: "چرا غرب میتواند آن را داشته باشد اما به ما فشار میآورد که آن را نداشته باشیم؟ من هیچ دلیلی نمیبینم".
در همان روز من با صدیقه سالاریان مادر مصطفی احمدیروشن یکی دیگر از دانشمندان ترورشده هستهای قرار ملاقات داشتم. وی در خانهاش در شمال تهران مرا به حضور پذیرفت. خانه با عکسهایی از این دانشمند ترورشده تزئین شده بود، عکسی از ششسالگی او، عکسی دیگر کنار پسر 6سالهاش، علی که کاملاً شبیه پدرش بود و عکسی بزرگ از امام خمینی و آیتالله علی خامنهای رهبر بزرگ ایران.
او در حالی که به یکی از عکسها نگاه میکرد، به من گفت: "او تنها پسر من بود. من یک مادر باافتخار هستم، پسر من یکی از کسانی بود که زندگی خود را برای افتخار به ایران تقدیم کرد و بهخاطر همین است که امروز من و سایر خانوادههای شهدای علمی در مقابل هرگونه عقبنشینی به هر دلیلی سرسختانه ایستادهایم. ما فقط به یک دلیل فرزندان خود را تقدیم کردیم، برای جنبشی که معنی زیادی برای ایرانیان دارد".
من از او پرسیدم اگر چیزی برای گفتن به غرب دارد، بهویژه با توجه به جوّی از خوشبینی که نسبت به مذاکرات ایجاد شده است، چه خواهد گفت، اظهار داشت: "ما ملتی صلحدوست هستیم، ما جنگ نمیخواهیم. آنها ما را تنبیه کردند چرا که ما در حال پیشرفت هستیم. آنها فکر میکنند میتوانند مانع دستیابی نسل جوانان ما به تکنولوژی برتر شوند، اما آنها شکست خوردهاند چرا که اراده شکستناپذیری داریم. ما قلبهای خود را برای تمام ملتهای صلحدوست بهجز اسرائیل باز کردهایم، اسرائیلی که از تسلیحات هستهای برخوردار است، تسلیحاتی که از نظر امام خامنهای ممنوع اعلام شده است.
وی همچنین افزود: "ما پیامی نیز برای وزیر خارجه خود آقای محمدجواد ظریف داریم؛ شما و تیم شما فرزندان قربانیشده ما را بههمراه دارید، تحت هیچ شرایطی از حق ما در داشتن تکنولوژی صلحآمیز هستهای دست برندارید. امروز این یک مسئله وجود است و بهخاطر همین ما ارزشمندترین داشتههای خود، یعنی خون فرزندانمان را دادهایم".