آغوش گشودن به سوی فتنه ای مجدد

محمد مهدی اسلامی

به تازگي يك سوال تأمل برانگيز از سوي دكتر عارف مطرح گشت «برخی اظهارنظرهایی که به دنبال نبش قبر کردن حوادث سال 88 است با چه نیتی مطرح می‌شود؟»



پاسخ اين سوال ضروري است. چرا بايد همچنان فتنه را بررسي و تحليل كنيم؟ چرا نبايد حوادث تلخ 88 فراموش شود؟



پاسخ روشن است. جنس فتنه 88 –چنانكه به مرور بيشتر رخ نمود- از جنس جنگ نرم براي تغيير حاكميت در كشور بود، امري كه قطعا حلقه هاي صهيونيستي حاضر در غرب براي تكرار محاسبه شده تر آن برنامه ريزي خواهد كرد.



انتشار مقاله مشهور «جوزف نای» نظریه‏پرداز آمریکایی تحت عنوان «قدرت نرم» در foreign policy در سال ۱۹۹۰ نقطه عطفي در فعاليتهاي آمريكا و متحدانش بود. در آن مقاله قدرت نرم "توانايي شكل دهي ترجيحات ديگران” تعريف و بر ضرورت ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان جامعه به جاي استفاده از قدرت سخت براي كودتا تاكيد شده بود. راهكاري كه نشان مي داد چگونه آمریکا می تواند به جای سرمایه گذاری میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان در برابر شوروی، به سرمایه گذاری بر نخبگان بلوك شرق متمركز شود، رخدادي كه بسيار زود نتيجه آن اثبات شد. جوزف نای قدرت نرم را شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب بدون تهدید یا پاداش ملموس می داند. در این مفهوم آنچه مهم تلقی می شود، تنظیم دستورالعملی است که دیگران را جذب کند.



آنچه در سال 88 رخ داد، تحقق كامل اين تعريف بود. كساني به ميدان مديريت فتنه قدم گذاشتند كه در صورت نتيجه گرفتن اقداماتشان و سقوط جمهوري اسلامي، نه تنها پاداشي دريافت نمي كردند؛ كه حتي در همان مقطع سوددهي براي غرب نيز از سوي غرب زده تر از خودشان مورد سوال جدي بودند. با اين وصف بررسي فتنه 88 اگر براي عبرت رو به آينده باشد؛ بي شك بسيار ضروري است.



فتنه 88 حاصل تغيير خاستگاه فكري كساني بود كه اگرچه به گذشته خود با امام افتخار مي كردند؛ اما كمر به حذف انديشه امام و جايگزين كردن انديشه هاي سكولار به جاي آن بسته بودند. اين موضوع متاسفانه زماني موضوعيت يافت كه مدرك گرايي سبب هجوم مديران انقلابي براي دريافت مدارك دانشگاهي شد و از همين رو، ديدگاه هاي كشورداري بر مبناي غرب در اذهان آنها نهادينه گشت. «جان كالينز» تئوريسين دانشگاه ملي جنگ آمريكا، جنگ نرم را عبارت از «استفاده طراحي شده از تبليغات و ابزارهاي مربوط به آن، براي نفوذ در مختصات فكري دشمن با توسل به شيوه هايي كه موجب پيشرفت مقاصد امنيت ملي مجري مي شود»، مي داند. و مگر كسي كه بر اساس الفباي سكولاريسم به كسب دانش اداره كشور مي پردازد؛ دستاورد ديگري خواهد داشت؟



اين همان دغدغه اي است كه موجب شده است سالها امام خامنه اي به توليد علوم بر مبناي مختصات بومي تاكيد ورزند و از غفلت در اين ناحيه گله نمايند.



چندي پيش در مناظره با يكي از اعضاي تندرو اصلاحات از اينكه آنها را به نگاه سكولار توصيف كرده بودم، گله كرد. بازخواني متني كه از دبيركل اسبق حزب مشاركت در دست داشتم كافي بود تا نشان دهد آنها طرفدار حذف دين از ساحت جامعه و حصر آن در ساحت فردي هستند. مصاحبه همسر وي كه اين روزها نقل محافل است، شاهد ديگري است بر اصالت نگاه سكولار در ميان اين گروه، به جاي انديشه ناب امام خميني(ره).



با چنين نگاهي چشم پوشيدن از فتنه 88 و ريشه هايش، يعني آغوش گشودن به سوي فتنه اي مجدد؛ چيزي كه اين روزها با سوء استفاده از گفتمان غالب و با نقاب اعتدال در حال طراحي شدن است. بااين حساب پاسخ پرسش نخست مشخص است: آقاي دكتر نيت ما از نبش قبر 88؛ پيشگيري از حمله ديگري در اين جنگ نرم است.

۱۳۹۲/۷/۲۳

اخبار مرتبط