این آغاز در پسزمینهای از نمایش قدرت بین دو کشور همچون خطی رنگی در کاشی هزار رنگ بیاعتمادی دوجانبه بین دو کشور بود که از زمانی که آمریکا با ریاستجمهوری «جرج بوش» در سال 2002 ایران را «محور شرارت» خواند، بیش از پیش روابط واشنگتن با ایران را تیره کرد.
خطر واقعی آن است که این بیاعتمادی چنان بزرگ است که پذیرش شتابآمیز «پروتکل الحاقی» ، که بدون شک بعد از مذاکرات این هفته در ماه نوامبر روی میز خواهد بود، میتواند نتایج فاجعهباری داشته باشد. اگر طرفین بخواهند که فرصتی برای یک راهحل واقعی و دائمی داشته باشند، رفع این مه بیاعتمادی باید اولین گام ما باشد.
پیام پنهان «اوباما» در دقیقه دوازده سخنرانی افتتاحیهاش مشخص شد، یعنی زمانی که وی به سیاست خارجی پرداخت و کلامش را با عبارتی دو کلمهای به پایان برد که مستقیماً خطاب به ایران بود. این عبارت بدون شک باعث شگفتی زیاد در اسرائیل شده و باعث شد که توجه مقامات تهران جلب شود و پاسخی حسابشده به پیامی بود که ابتدا در سال 2003 توسط تنها راه ارتباط ما با تهران –سفارت سوئیس- به آمریکا داده شده بود.
بدون شک، دیپلمات سوئیس، «تیم گلدیمان» فردی کاملاً مناسب است: بسیار تحصیلکرده، دقیق و کاملاً ماهر در ارائه یک پیام، و لحن آن. «گلدیمان» از 2001 تا 2003 سفیر سوئیس در تهران بود و در ماه مِی 2003 سندی دو صفحهای و ساده را به وزارت امور خارجه آمریکا تحویل داد که شامل پیشنهاداتی از سوی ایران در زمینه موضوعات مختلف میشد، هرچند که شرایط نسبتاً وسیعی نیز داشت.
جدای از خوبی یا بدیهای نهفته در این سند که مدتی طولانی به فراموشی سپرده شده، مهم آن است که ایران در این سند بارها از عبارت «احترام متقابل» استفاده کرده است. «اوباما» با قدردانی از این عبارت در سخنرانی افتتاحیه خود، پاسخی شفاف را از سوی دولت جدید ارسال داشت: «پیام دریافت شد، بیایید گفتگو کنیم» .
در عین حال، حملات سایبری مستمر که در 2009 آشکار شد اشارهای کوچک بود که اگرچه مذاکره مقدم است، اما کمتر چیزی میتواند خارج از دسترس مجموعه نظامی و اطلاعاتی آمریکا قرار گیرد. افزایش تحریمهای اقتصادی تلاشی دیگر از همین دست بود تا بتواند تهران را بر سر میز مذاکره بنشاند. وقتی وزیر امور خارجه ایران، «جواد ظریف» که خود یکی از نویسندگان اصلی پیشنهاد 2003 تهران بود، وارد ژنو شد، مکالمهای را آغاز کرد که یک دهه تمام منتظر آن بود.
با این حال، این مکالمه در نتیجه دههها بیاعتمادی متقابل آسیبدیده است. مانع اصلی برای غرب در دور بعدی گفتگوها که در ماه نوامبر برگزار خواهد شد به احتمال زیاد قبول پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از سوی ایران است، در حالی که مشکل تهران به رسمیت شناخته شدن حقش برای غنی سازی اورانیوم ست. این سختترین مشکلی است که تاکنون وجود داشته، اما این مشکل نیاز به درک دقیق از مفهوم پروتکل الحاقی و نحوه به خطا رفتن سریع آن –برای هر دو طرف- دارد.
هدف اصلی پروتکل الحاقی آن است که ظرفیت تولید مخفی سلاحهای اتمی را در کنار فعالیتهای صلحآمیز هستهای که یک کشور تعیین میکند، کاهش دهد. پروتکل الحاقی این هدف را به دو شکل عملی میکند: ابتدا، افزایش انبوه تعداد اجزاء و فعالیتهای یک کشور باید تعیین و افشاء شود تا هر عاملی در زنجیره تأمین هستهای به درستی مشخص شود و دوم، افزودن «دسترسی مکمل» برای تعیین صحت هرگونه اعلامیه. هر دو راهکار با شرایط فعلی بیاعتمادی متقابل مشکلاتی خاص را رقم میزنند.
شمارش و افشاء تمام جزئیات یک زنجیره تأمین هستهای شبیه شمردن تسلیحات شیمیایی سوریه است: این کار تقریباً ناممکن است و هر بخشی که فراموش شود، موجب دردسر خواهد شد. فرض کنید که طی بازرسی یک محل از سوی آژانس، که عملاً در کمتر از دو ساعت تحت امکان دسترسی مکمل پروتکل الحاقی صورت میگیرد، یک بخش خیلی واقعی و افشاء نشده در زنجیره تأمین کشف شود. شاید این اتفاق تصادفی باشد، شاید عمدی و شاید هم یک اشتباه کوچک باشد اما به هر حال تخطی از قانون است.
در چنین شرایطی، برنامه خاصی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی وجود دارد که باید اجرا شود، اما این روند در چهارچوب شورای امنیت میان تیترهای خبری که بیشک در سراسر جهان به صدا در میآیند و به دنبال واکنش قاطع هستند، گم خواهد شد. گسترش قدرتهایی که پروتکل الحاقی را به ابزاری قدرتمند برای کشف فعالیت هستهای مخفی بدل میسازد همان چیزی است که آن را در سطح جهانی محکوم به شکست میسازد زیرا هر یک از طرفین منتظر اشتباهی از سوی دیگری خواهد بود. به همین دلیل است که گسترش ضمنی حسن نیت قبل از آنکه نتیجهگیری در ژنو بسیار ضروری است.
روشهای مختلفی وجود دارد که آمریکا بتواند با کمترین هزینه مادی یا سیاسی حسن نیت خود را نشان دهد. واضحتر از همه حذف اندکی از تحریمهای اقتصادی اخیر است که به ادعای برخی، تأثیری نامتناسب بر بسیاری از مردم داشته است. گامهای خاص برای رفع کمبود غذا و دارو که در اثر تحریمهای گسترده ایجاد شدهاند، میتوان نقطه آغاز خوبی باشد. در واقع هر اقدامی میتواند پیشرفت محسوب شود.
رقابت برای کسب توافق همه اعضاء قابل درک است اما چنین توافقی در بهترین حالت خام بوده و در بدترین حالت میتواند خطرناک باشد. خطر تخطی از پروتکل الحاقی، حتی یک تخلف کوچک، در محیط فعلی بسیار بالا است. وقتی همه پشت به دیوار ایستادهاند، هیچ کس نمیتواند گامی به سوی عقب بردارد. آمریکا باید پیشگام شده و با گسترش حسن نیت، هرچند کوچک، نسبت به ایران با برداشتن برخی عوامل کوچک از تحریمهای اقتصادی پیامی واضح را ارسال کند که اگرچه پیام 2003 کنار گذاشته شده، اما از بین نرفته است.
ما میتوانیم این تهدید را از میان برداریم و اکنون بهترین زمان است، اما باید بدانیم که اولین اشتباه ما در قبول با شتاب پروتکل الحاقی بدون توجه به بیاعتمادی فی مابین، آخرین اشتباه خواهد بود. نمیتوانیم این فرصت را از دست بدهیم، زیرا فرصتهای زیادی نداریم.