به گزارش نما، روحالله حسینیان متولد ۱۳۳۴ در شیراز است، وی را به عنوان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی میشناسند.
این نماینده دوره هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی ضمن اشراف بر علوم حوزوی، مدتی به امر قضاوت نیز مشغول بود و در حال حاضر کتابهای مختلفی در زمینه تاریخ سیاسی و تشیع منتشر کرده است.
قائممقامی دادستانی انقلاب اسلامی مشهد، جانشینی دادستانی تهران و سیستان و بلوچستان، دادستانی دادگاه ویژه روحانیت تهران، رئیس شعبه ۴ دادگاه ویژه روحانیت، رئیس یکی از دادگاههای عمومی تهران، جانشین نماینده دادگاه انقلاب در وزارت اطلاعات و قائممقام دادستان انقلاب اسلامی در وزارت اطلاعات برخی از مسئولیتها و سوابق وی است.
وی پس از حجتالاسلام والمسلمین سیدحمید روحانی به ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی رسید و در اردیبهشت سال ۱۳۸۶ به عنوان مشاور سیاسی و امنیتی رئیس جمهور وقت؛ احمدینژاد منصوب شد.
حسینیان هر هفته جمعهها با رفتن به کوههای اطراف تهران به ورزش کوهنوردی مشغول است؛ ورزشی که این بار در دماوند باعث شد تا دست راست وی به دلیل زمین خوردن آسیب ببیند.
عضو ارشد جبهه پایداری در این گفتوگو گفت، فرق این جبهه با جریان اصولگرایی پرهیز پایداری از مصلحت سنجی و محافظه کاری عنوان کرد که در این گفتوگو در پاسخ به برخی سوالات خبرنگاران فارس گفت «به مصلحت نیست در این باره صحبت کنم».
با این وجود برخی وی را به عنوان فردی صریحاللهجه میشناسند و عدهای او را غیرمنعطف معرفی میکنند که به هر حال وی در این گفتوگو مواضع جالبی درباره هاشمی رفسنجانی و قرابت فکری وی با اشراقیها و موسسه امام اتخاذ کرد.
حسینیان، در این گفتوگو درباره مسائل مختلفی از جمله فضای سیاسی کشور پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، تکاپوی احزاب منحله برای بازگشت به عرصه قدرت، برخوردهای جناحی و سیاسی مؤسسه امام، غائله امامزدایی از طریق خاطرهسازی و فعالیت جبهه پایداری در شرایط فعلی مباحثی را مطرح کرد که مشروح این گفتوگو در ادامه میآید.
*ابهت نظام در دولت فعلی تا حدودی خدشه دار شده است
با توجه به روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و وعدهها و شعارهایی که این دولت مطرح کرد، ارزیابی شما از فضای سیاسی کشور در داخل و حوزه بینالملل چیست؟
حسینیان: فضای سیاسی کشور نسبت به دوره آقای احمدینژاد متفاوت است؛ هم فضای داخلی و هم فضای بینالمللی، در فضای بینالمللی من احساس میکنم که خیلی چیزها را از دست دادهایم و یک روزی که عظمت ایرانیان نزد جهانیان و به ویژه جهان اسلام، استقامت و پایداری جمهوری اسلامی در مقابل ابرقدرتها همچون آمریکا بود، امروز این ابهت تا حدودی خدشهدار شده و یک عده به هر حال ناامید شده و یک عده نیز مترصد این هستند که چه اتفاقی در ایران خواهد افتاد. در واقع تردید و دودلی بر دوستان انقلاب اسلامی در خارج از ایران حاکم است.
یعنی شما معتقدید علیرغم تأکید رهبری مبنی بر حمایت از دیپلماسی دولت، استقامت و پایداری جمهوری اسلامی خدشهدار شده است؟
حسینیان: من منهای رهبری این سؤال را تفسیر میکنم، آن چیزی که به هر حال موجب نفوذ جمهوری اسلامی در بین جهان اسلام شده بود، استکبارستیزی و ایستادگی و مقاومت ملی مردم ایران در مقابل آمریکا بود، الان در اذهان این است که جمهوری اسلامی عقبنشینی میکند، البته من برداشت را عرض میکنم یعنی برداشت نیروهای بیرونی از جمهوری اسلامی این است که ایران یا عقبنشینی کرده یا از مواضع خود دست برمیدارد. اوضاع داخلی را هم نباید انکار کرد، در حال حاضر اصلاحطلبان خود را یکی از پدرخواندههای آقای روحانی میدانند، آنها مدعی هستند روحانی وامدار حمایت آنهاست و بدون شک به دنبال این احساس پدرخواندگی، فعالیت، جنبش و تحرک هم خواهد آمد. از یک طرف دیگر در این مدت تنشها بین قوا کمتر شده است یعنی آرامشی در جامعه حاکم است.
یعنی صرفاً این را به خاطر تغییر دولت میدانید؟
حسینیان: آقای احمدینژاد مراعات نمیکرد. البته بقیه سران قوا هم همچنین.
میشود مثالی مطرح کنید؟
حسینیان: نمونه آن واقعه مجلس بین دو قوه بود. اتفاقی که باعث شد رهبری از هر دو قوه گلهمند شوند. مردم و متدینین نیز رنجیده خاطر شدند چراکه مصلحت نبود در جمهوری اسلامی بعد از سفارشات رهبری این تنشها وجود داشته باشد اما در حال حاضر از این تنشها کاسته شده است اما آیا این آرامش و ثبات پابرجا خواهد ماند یا خیر، من خیلی خوشبین نیستم.
دلیل این بدبینی چیست؟
حسینیان: اگر به نطقهای نمایندگان مجلس توجه کنید میبینید بیانگر یک چرخش در مجلس است. انتقادات روز به روز شدیداللحنتر میشود و انتظاراتی که در ابتدای حاکمیت این دولت شکل گرفته و قولهایی که رئیسجمهور داده بود فزاینده میشود و سرعت میگیرد و مطالبات به نقطهای میرسد که انتظار این است وعدهها عملی شود لذا این لحن به شدت در حال تغییر است و این چرخش نشانگر این است که تنشها در آینده نه چندان دوری شروع میشود.
بنابراین زمزمههای استیضاح برخی وزرا را نیز در همین زمینه میدانید؟
حسینیان: بله. زمزمههایی از استیضاح و سؤالات فزاینده مجلس از وزیر امور خارجه و سؤالاتی نسبت به آمارهای غیر واقعی که آقای زنگنه در جهت انکار واقعیتها برای توجیه ناکارآمدی میدهد، وجود دارد؛ بنابراین این مسائل مطرح است که برخی از وزرا یا استیضاح شوند یا مورد سؤال قرار بگیرند.
*منتظر عملکرد ۱۰۰ روزه روحانی هستیم
باتوجه به این اظهارات شما اصلاحطلبان تندرو مطرح میکنند که افراد منتسب به جبهه پایداری افراطیگری میکنند و در حالی که رهبری از دیپلماسی دولت حمایت کردهاند، آنها حاضر نیستند هیچ وقتی را به دولت اختصاص دهند تا حداقل ۱۰۰ روز آن کامل شود. نظر شما در این باره چیست؟
حسینیان: نمونه جبهه پایداری در مجلس بنده، دکتر زارعی، آقای نبویان و اینها هستیم که تاکنون هیچگاه اظهارنظری نکردهایم بلکه حتی سیاست خارجی دولت را بارها مورد حمایت قرار دادهایم. اعتقاد ما این است که باید به دولت وقت داد که بتواند هم برنامهریزی داخلی کند و هم در سیاست خارجی همانطور که خود آقای روحانی گفته است کارها طوری پیش رود که هم سانتریفیوژها بچرخد و هم زندگی مردم؛ اعضای جبهه پایداری در مجلس گرچه خیلی انتقاد دارند اما همانطور که آقای روحانی گفته که ۱۰۰ روزه تغییراتی را ایجاد میکند، ما سکوت کردهایم و منتظر هستیم نتیجه عملکرد ۱۰۰ روزه رئیس جمهور را ببینم، به نظرم این نوع اظهارات نوعی بیانصافی است.
*دولت به اعتدال وعده داده شده خود عمل نکرد
در بازشناسی مفهوم اعتدال و باتوجه به اینکه این رویکرد از سوی اصلاحطلبان مصادره به مطلوب شده و آنها سعی دارند اصلاحات و اعتدال را همسانسازی کنند، ابتدا تعریف خود را از اعتدال بفرمایید و سپس تشریح کنید بازخوردهای اعتدال در این دولت از نظر شما چطور بوده است؟ آیا میتوانیم اصلاح طلبی و اعتدال را از یک جنس بدانیم؟
حسینیان: اعتدال به معنای میانهروی است و معنای میانهروی نیز مشخص است اما اولین سوالی که به ذهن میآید این است که آیا واقعا این دولت اعتدالی را که نسبت به آن وعده داده بود عمل کرد؟
به نظر شما عمل کرده یا خیر؟
حسینیان: برخی از این وزرایی که معرفی شدند یا سرپرستی برخی وزارتخانهها را برعهده داشتند کسانی هستند که انگشت، دست و یا تن خود را به خمره فتنه آلوده کردهاند، آیا واقعا این به معنای اعتدال است؟ یعنی کسی که روی پشت بامی رفته و در جریان فتنه شعاری داده معتدل است.آیا کسی که در جریان فتنه در دانشگاه سخنرانی کرده و خواستار تحصن و ادامه فتنه شده معتدل است؟. ما بسیاری از اینها را اصلاً معتدل نمیدانیم و اشکال اساسی به دولت یازدهم داریم. آقای روحانی برخلاف قولی که داده بود اعتدال را لحاظ نکرد.
فردی همچون حجاریان معتقد است دولت گرایشات راستی دارد و حق اصلاح طلبان نیز در این دولت داده نشده است، نظر شما در این باره چیست؟
حسینیان: آنها خودشان میدانند؛ اما این حرف چانهزنی در بالاست تا دولت را وادار کنند که امتیازات بیشتری به آنها بدهد اگرنه آنها دیگر چه سهمی میخواهند. اکثر وزرا از اصلاحطلبان یا افراد نزدیک به اصلاحطلبان هستند، تک وزیری هم که از این طرف گذاشتهاند میبینید که استاندارانی منصوب میکند که مشخص است منتخب خود وزیر نیست. کدام یک از این استانداران از جناح راست هستند؟
یعنی ادعای حجاریان را رد میکنید؟
حسینیان: بله.
چرا؟
حسینیان: اگر واقعاً آقای روحانی به طرف راست گرایش داشت به ادعای آقای حجاریان باید یک استاندار از جناح راست منصوب میشد اما ما حتی یک نفر را هم نمیبینیم که از جناح راست منصوب شده باشد بنابراین، اینچنین که آقای حجاریان میگوید نیست و واقعیت این است که دولت تقریباً در اختیار جناح چپ و کارگزاران قرار دارد و اگر هم احیانا درصد بسیار پایینی از راست را دعوت به همکاری کردهاند آنچنان دستش را بستهاند که هیچ ظهور و بروز بیرونی ندارد.
در این باره مطرح کرده بودید؛ وزیر وعده داده بود استانداران با نظر ائمه جمعه و نمایندگان انتخاب شوند.
حسینیان: بله. نمونه آن صحبت با نمایندگان تهران بود که در این باره نظر بدهند و افرادی را معرفی کنند اما دیدیم هیچ کدام از افرادی که پیشنهاد شده بودند استاندار نشدند و آقای هاشمی از جناح چپ به عنوان استاندار تهران منصوب شد و هیچ اعتنایی به نظر نمایندگان نشد. در حال حاضر نیز زمزمههای شدیدی در مجلس به وجود آمده که بسیاری از نمایندگان گلهمند هستند و به احتمال زیاد مجلس عکسالعملی نشان خواهد داد.
شما صحبتی داشتید مبنی بر اینکه دولت در اختیار جناح چپ قرار دارد، در حال حاضر احزاب منحل شده مشارکت و مجاهدین فعال شدهاند و به دنبال بازگشت به عرصه سیاسی کشور هستند، شما فعال شدن این احزاب منحله را چطور ارزیابی میکنید؟
حسینیان: ما اگر به یک دوره قبلی برگردیم یعنی ۸ سالی که اصلاحطلبان منزوی شدند، مشخص میشود این حرکات و جنبشهای جدید اصلاحطلبان کاملاً طبیعی است.
چطور؟
حسینیان: مردم با یک رأی قاطع اصلاح طلبان را کنار گذاشتند و آقای معین به عنوان نماد اصلاحطلبی در دوره نهم ریاست جمهوری شرکت کرد و حدود ۳ میلیون رأی آورد لذا این نشان داد مردم از اصلاحطلبان سرخورده شدهاند، در جریان فتنه نیز اصلاحطلبان پشت سر موسوی قرار گرفتند و آقای موسوی یک سوم آرا را توانست کسب کند یعنی با اینکه موسوی نه به عنوان کاندیدای قطعی اصلاحطلبان بلکه به عنوان نخستوزیر امام و کسی که ۸ سال در زمان جنگ و سختترین شرایط به نوعی سکاندار جمهوری اسلامی بود ذهنیت خوبی نداشتند و وی تنها توانست ۳۰ درصد آرا را کسب کند.
لطفاً بیشتر توضیح دهید.
*اصلاحطلبان به دنبال دیکتاتوری اقلیتی هستند
حسینیان: اصلاحطلبان تصمیم گرفتند با زور غیبت ۸ ساله خود را جبران کنند، یعنی دیکتاتوری اقلیتی به وجود آورند. حرفشان این بود که ما اگر رأی نیاوردهایم اما باید حاکم شویم؛ به قول یکی از نیروهای فتنه در دادگاه «تقلب» رمز آشوب بود. بالاخره مردم دست رد به سینه آنها زدند و در ۹ دی ۸۸ به میدان آمدند و جریان اصلاحطلب فتنهگر را منزویتر کردند؛ درحال حاضر موقعیتی پیش آمده و زمینههایی ایجاد شده که شکی نداریم برخی از اصلاحطلبان از آقای روحانی حمایت کردند البته کارگزاران و آقای هاشمی نیز از روحانی حمایت کردند.
* اصلاحطلبان با شانتاژ خود را به روحانی تحمیل میکنند
اما امثال مشارکت و مجاهدین انتخابات را تحریم کرده بودند.
حسینیان: بله. مشارکتیها هیچ نقشی در روی کار آمدن روحانی نداشتند اما آقای خاتمی در حمایت از روحانی حضور داشت، بنابراین الان نیز مدعی هستند باید فرصت را غنیمت بشمارند و حضور خود را اگر میشود با ادعا یا شانتاژ تحمیل کنند.
چه ادعاهایی؟
حسینیان: ادعاهای از این قبیل که اخیراً ایدئولوگ اصلاحطلبان مطرح کرده و حتی باید انتظار درگیریهای جدی بین اصلاحطلبان و دولت روحانی را داشته باشیم چراکه آنها تلاش میکنند حضور خود را به هر شکل ممکن ثابت و تحمیل کنند.
پیشبینی شما از ادامه این تنشها میان اصلاحطلبان و دولت روحانی تا کجاست؟
حسینیان: اصلاحطلبان به دنبال نفوذ در این دولت هستند. درحال حاضر میبینیم بسیاری از مراکز حساس و وزارتخانهها به دست آنها افتاده و در تلاش هستند از این طریق دامنه نفوذ خود را گسترش دهند.
یعنی برنامه ریزی خاصی در این خصوص دارند؟
حسینیان: قطعاً از این فرصت برای پایهریزی جهت انتخابات آینده مجلس استفاده میکنند تا بتوانند نیروهای خود را به مجلس بفرستند.
فکر میکنید این اعزام نیرو باچه هدفی درحال برنامهریزی است؟
حسینیان: اصلاحطلبان دولت روحانی را یک دولت گذار تفسیر میکنند تا بتوانند بعداً خودشان به قدرت برسند.
خب کمی هم برسیم به موضوع خود جبهه پایداری و جریان اصولگرایی؛ باتوجه به مبنای شکلگیری جبهه پایداری، تفاوت این جبهه با جریان اصولگرایی چیست؟
حسینیان: ما جبهه اصولگرا را یک مقدار محافظهکار تفسیر میکنیم که به یک بازخوانی، بازسازی و تجدید نظر در تفکر، اندیشه و افراد نیاز دارد.
بازسازی همیشه خوب بوده؛ اما چرا فکر میکردید جریان اصولگرایی نیاز به تجدید نظر دارد؟
حسینیان: بسیاری از اصول و شخصیتهای اصولگرایان در دستگاه بروکراسی کشور هضم شدهاند. به همین دلیل دلخوریهایی پیش آمد. من به عنوان نمونه عرض میکنم به طور مثال ما تلاش کردیم آقای نجفی رأی نیاورد، خب در جریان بحث قلیان افکار وی برای همه روشن شد و دیدیم که چطور نزدیک بود فرزندان یک کشور را در اختیار کسی قرار دهیم که معتقد است زنان و دختران اگر به قلیان پکی هم زدند مانعی ندارد. ما نمیگوییم این کار خلاف شرع است اما این تفکر نمیتواند تربیتکننده نسلی برای انقلاب باشد؛ اصولگرایان صادق جان کندند تا آقای نجفی رأی نیاورد و این جان کندنشان نیز به حق بود، به همین دلیل است معتقدیم جریان اصولگرا احتیاج به بازنگری دارد. چرا باید در این جریان فقط عدهای همچون آقای زاکانی باشند و برخلاف تلاشهایی که ایشان میکرد عدهای به دنبال این بودند که نجفی رای بیاورد.
یعنی شما معتقدید مبنای شکلگیری جبهه پایداری برای بازسازی جبهه اصولگرایی بود؟
حسینیان: بله این یکی از عوامل شکلگیری جبهه پایداری بود، حرف ما نسبت به اصولگرایان این بود که اصولگرایی باید بازسازی و بازخوانی شود و افرادی که در جریان بروکراسی حل شدهاند ...
منظورتان از جریان بروکراسی چیست؟
حسینیان: یعنی برخی در ساز و کارهای اداری قرار گرفتهاند و دیگر تحولآفرین نیستند و ابتکار و نوآوری برای رسیدن به اهداف انقلاب در وجودشان ریشهای ندارد.
نوآوری ندارند یا به آن بیاعتقاد هستند؟
حسینیان: من نمیخواهم اعتقادخوانی و نیتخوانی کنم اما برخی اصولگرایان با اینکه برخی وزرای پیشنهادی در فتنه نقش داشتند و رهبری نیز تا این حد روی فتنه تاکید کرده بودند نسبت به این موضوع که این افراد بر امور مسلط شوند و مسئولیت بگیرند، حساسیت نداشتند و با تسامح و تساهل از کنار این مسائل گذشتند. نمونهاش نیز رأی اعتماد به برخی از وزرای دولت یازدهم بود؛ از این رو ما گفتیم که باید تغییراتی در جریان اصولگرایی ایجاد شود و در این زمینه ایستادگی هم کردیم که البته برای ما گران تمام شد، اما بالاخره تمام شد و ما معتقدیم که رسالت خود را انجام دادیم.
باتوجه به اینکه میگویید رسالت خود را انجام دادید شما به تکلیف معتقدید یا نتیجه؟
حسینیان: بحث تکلیف و نتیجه یک بحث بسیار روشن و واضحی است، هیچ انسان عاقلی نمیآید در فضا یک تکلیفی برای خود ایجاد کند، یک فرد عاقل ابتدا هدفی برای خود در نظر میگیرد و سپس این هدف را اگر جزء اصول انقلاب دانست به عنوان تکلیف بر خود فرض میگیرد. حرف این است که آیا ما همیشه باید مصلحتسنجی کنیم و به دنبال چیزهایی برویم که وصولش قطعی است یا باید به دنبال ممکنالوصولها هم برویم؟ برخی معتقدند آنجایی که پیروزی قطعی است ولو عدول از اصول صورت گیرد باید به دنبال آن برویم در حالی که ما چنین اعتقادی نداریم و میگوییم ممکنالوصولها را باید پیگیری کنیم و تلاش کنیم که به نتیجه برسد.
آیا میتوانید در این باره مثالی هم بزنید؟
حسینیان: ممکن است بخواهیم فرد متدینی را برای ریاست جمهوری کاندیدا کنیم این فرد ممکن است رأی بیاورد یا خیر، خیلی از این انتخاباتها اصول مسلم را به ما نشان میدهد که خلاف فکر میکردیم.
یعنی چه؟
حسینیان: یعنی اینکه با علم براینکه بدانیم شخص مورد نظرمان رای نمیآورد و ایرادهای فراوانی نیز به آن شخص داریم از آن شخص حمایت نمیکنیم. دیوانگی است که تلاش کنیم چنین فردی حتماً کاندیدای ما باشد، ما وقتی احتمال میدهیم رأی میآورد از وی حمایت میکنیم و میگوییم تکلیف این است که تلاش کنیم که او حتما رأی بیاورد.
این یک بخشی از بحث تکلیف و نتیجه بود که در این انتخابات به این شکل دیدیم؛ چه شد که جبهه پایداری ابتدا از آقای لنکرانی حمایت کرد و سپس پشت سر جلیلی قرار گرفت؛ با چه معیاری فکر میکردید که آقای جلیلی میتواند پیروز انتخابات باشد؟
حسینیان: گزینه اول در جبهه پایداری آقای لنکرانی بود و ما افراد را سنجیدیم و به ۳ نفر رسیدیم که یکی از آنها لنکرانی و دیگری جلیلی بود.
نفر سوم آقای فتاح بود؟
حسینیان: حالا لزومی ندارد اسم نفر سوم را مطرح کنیم. اولویت ما آقای لنکرانی بود، اولویت دوم ما نیز آقای جلیلی بود و اولویت سوممان هم یکی دیگر از دوستان بود. علاوه بر این اولویتها یکی از ملاکهایمان قبول کردن یا قبول نکردنشان نیز بود. ما بعد از اینکه با آقای لنکرانی صحبت کردیم ایشان نیز پذیرفت اما ادلهای پیش آمد.
* لنکرانی مجبور شد از انتخابات کنارهگیری کند
فارس: آقای لنکرانی این موضوع را مشروط به عدم کاندیداتوری آقای جلیلی پذیرفت؟
حسینیان: خیر، اصلا چنین چیزی نبود، اما حوادثی پیش آمد که وی مجبور شد از انتخابات کنارهگیری کند. بعد از اینکه آقای لنکرانی به این نتیجه رسید که کنارهگیری کند ما هم اسلحه نگذاشته بودیم بالای سرش که شما به ما قول دادهاید و پذیرفتهاید و باید تا آخر بمانید.
یعنی به همین سادگی کنارهگیری ایشان را قبول کردید؟
حسینیان: بله. آقای لنکرانی دلیل آورد و استدلال کرد که دیگر احساس تکلیف نمیکند، ما هم چاره دیگری نداشتیم و اولویت دوم خود را انتخاب کردیم.
در زمان انتخابات گفته میشد که یکی از عواملی که آقای جلیلی جواب قطعی برای حضور در انتخابات به جبهه پایداری نداده بود به این دلیل بود که نمیخواست تحت عنوان هیچ حزب و گروهی کاندیدا شود؟
حسینیان: پس چرا بعد از این موضوع ستاد جبهه پایداری را پذیرفت که در تبلیغات از آن استفاده کند و تنها ستادی هم که از او حمایت کرد همین ستاد پایداری بود.
منظورمان این است که آقای جلیلی معتقد بود که در انتخابات جبهه پایداری هم از او حمایت کرده و آن را یک جبهه اصلی در حمایت از خود نمیدانست.
حسینیان: خیر. آن زمان که صحبت میکردیم آقای جلیلی میگفت من تصمیمی برای کاندیداتوری ندارم و هیچ وقت نگفت که نمیخواهم با برند گروه خاصی وارد شوم لذا پس از کاندیداتوریاش جبهه پایداری تصمیم گرفت از او حمایت کند و آقای جلیلی نیز پذیرفت که ستاد پایداری که در واقع همان ستاد آقای لنکرانی هم بود در محل تبلیغاتش مستقر شود و فعالیت کند. ستادی هم که تا آخر به صورت جدی برای جلیلی فعالیت کرد ستاد جبهه پایداری بود.
شما در صحبتهای خود به مصلحتسنجی اشاره داشتید و گفتید که برخی اصولگرایان مصلحتسنجی میکنند؛ با توجه به بحثهای اخیر پیرامون خاطرهسازی از امام آیا ورود به چنین مسائلی مصلحتسنجی است و آیا اصولگرایان باید به این موضوع ورود میکردند.
حسینیان: بالاخره حرفهای نعیمه اشراقی یک بدعتی در انقلاب بود، از این افراد در این کشور خیلی زیاد هستند و اگر حرفی هم بزنند به هیچ عنوان قابل اعتنا نیست؛ اما اگر کسی از نزدیکان حضرت امام (ره) موضوعی را به ایشان نسبت دهد ولو اینکه خیلی از لحاظ شخصیتی در طراز پایینی باشد اما چون طرف مقابلش حضرت امام (ره) است نمیتوان نسبت به این مسئله سکوت و مصلحتسنجی کرد و بگوییم حالا او چه کسی است که بزرگش کنیم. از این رو باید کسانی که مطلع بودند موضعگیری میکردند تا جلوی چنین بدعتی گرفته شود.
برخیها معتقد هستند حرفی زده شده و دیگر تمام شده ...
حسینیان: یک وقت یک فردی حرفی میزند و تمام میشود اما گاهی احساس میشود که کاری میکنند که تقدس امام شکسته شود. اینجا از مواردی است که خود موضوع آنقدر اهمیت دارد که خارج از این فرد یا آن فرد از این شخصیت یا آن بیشخصیت باید وارد میدان شد و جلوی این بدعت را گرفت. چه کسی ۱۷ دی ۵۹ در روزنامه اطلاعات علیه امام مقاله نوشت، یک شخصیت نامفهوم به اسم رشیدی مطلق که اصلاً وجود خارجی نداشت، نمیتوانستیم بنشینیم و بگوییم رشیدی مطلق کسی نیست و وجود نداشته است که بخواهیم به آن بیاعتنایی کنیم، اینگونه نیست، وقتی بدعتی گذاشته میشود و امام زیر سؤال میرود باید همه نیروها را به حرکت درآورد که جلوی این بدعت و راهی را که دشمن میخواهد آغاز کند گرفته شود.
ورود به این بحث مصداق اعتدال بود یا افراط؟ چراکه آقای انصاری معتقد است کسانی که نسبت به این موضوع اعتراض کردند افراطی هستند.
حسینیان: واقعا اگر فرض کنیم شخصی از جبهه پایداری آن هم از رده پنجم خدای ناکرده چنین موضعی درباره امام میگرفت آیا آقای انصاری هم اینطور ساکت مینشست؟ میگفت اگر جواب دهید، افراط میشود؟ جبهه پایداری در خیلی از مسائل دخالت ندارد اما یک عکسی در تجمعی پیدا میکنند که فلان فرد شرکت کرده و همه روزنامههای اصلاحطلب فضاسازی میکنند حالا چطور وقتی کسی از جناح خودشان راجع به امام حرفی میزند، میگویند افراطی است.
یعنی مؤسسه امام برای افرادی که به جناح سیاسی خودش نزدیک است مصونیت خاصی قائل میشود.
حسینیان: من سابقهای در این باره دارم، یک بار زهرا اشراقی در مصاحبهای با نیوزویک گفت من اوقات فراغت خود را به نوار و رقص میگذرانم؛ بنده در این باره موضعگیری کردم در حالی که آن موقع نه جبهه پایداری داشتیم و نه من از جناح راست حساب میشدم و حتی با این دوستان بیشتر ارتباط داشتم، شب به من پیغام دادند و من را تهدید کردند که چرا درباره این خانواده شما چنین موضعی گرفتهاید؛ آن زمان به یک شکل و امروز به شکل دیگری.
به نظر شما چرا برای این افراد مصونیت قائل هستند و حتی آقای انصاری میگوید که نباید سر و صدای قضیه نعیمه اشراقی بلند میشد در حالی که در بحث سلمان رشدی امام آنچنان موضعگیری کردند و برخی از همین افراد گفتند که چرا امام اینطور موضعگیری کرده است. با توجه به توهینهایی که به امام شده است چه اتفاقی افتاده که این مؤسسه برای دفاع از افراد جناح خود، معترضان را افراطی قلمداد میکند.
حسینیان: این ایراد به آنها وارد است.
ریشه این طرز تفکر را ناشی از چه میدانید؟ آیا در مؤسسه امام انحراف اتفاق افتاده است؟
حسینیان: عصبیتهای جناحی موجب میشود که چنین رفتارهایی بروز کند؛ دوست داشتن چیزی باعث میشود که انسان کور و کر شود لذا آنها چون جناح خود را دوست دارند چشم و گوش خود را بر این مسائل میبندند اما اگر از جناح مقابل خطایی سر بزند آنها بزرگتر از حد معمول میشنوند و بزرگتر از حد معمول هم میبینند از این رو اشکال اصلی عصبیت و وابستگیهای خویشی است.
منظورتان از این «جناح خودشان» چه کسانی است؟
حسینیان: همین افراد، نعیمه اشراقی وابستگان بیت امامی هستند که آقای انصاری نیز یکی از همین وابستگان بیت است.
منظورتان افراد نسبی است؟
حسینیان: خیر، نسبی نیست از لحاظ نزدیکی سیاسی مد نظرم است.
با این توضیح معتقدید که انحرافی در مؤسسه امام رخ داده است؟
حسینیان: من واقعاً این را انحراف نمیدانم یعنی در واقع آقای انصاری و دوستانی را که در آنجا فعالیت میکنند، منحرف نمیدانم و حتی افراد متدینی محسوب میکنم اما متأسفانه تعصبهای جناحی منجر به این مسائلی میشود که خودشان را در موضع اتهام و انحراف قرار دهند.
منظورتان از جناح یک تفکر خاص سیاسی است؟
حسینیان: جناحبندیهای ما خیلی فکری نیست و بیشتر حالت قبیلهای دارد؛ ممکن است یک نفر فکر هم نداشته باشد اما چون با آنها قوم و خویش است جزو جناح آنها محسوب میشود.
اگر بخواهید اینطور بگویید امام هم با آنها نسبتی داشته، آنها چطور امروز از آن نسبت سوءاستفاده میکنند، چرا وقتی دیگران به امام توهین میکنند آنها موضعی نمیگیرند.
حسینیان: امام جزء آن جریان نبودند.
منظور شما هم جریان فکری است نه جریان عاطفی.
حسینیان: من بالاتر از این را میگویم، جناح در ایران بالاتر از جناح فکری است یعنی جناح شامل جریان فکری، قومی، دوستی و یار جلسات است.
این گروهی که اشاره میکنید چه کسانی هستند؟
حسینیان: همینهایی که ... شما میخواهید من دست روی آقای هاشمی بگذارم؟!
به نظر شما آبشخور فکری این جریان به شخصیت آقای هاشمی باز میگردد؟
حسینیان: خیر. حتی زمانی که آقای هاشمی یک شخصیت انقلابی نزد ما محسوب میشد، بیت اشراقیها از دیدگاه ما مورد خدشه بود یعنی نمیشود بگوییم که آقای هاشمی منجر به این رویکرد شده است؛ آقای هاشمی هم یکی از اینهاست.
آخرین سؤالم را درباره مؤسسه امام میپرسم، ردیف بودجه این مؤسسه از طریق مجلس تعیین میشود، نظارت آن را چه کسی باید عهدهدار شود؟
حسینیان: کمیسیون فرهنگی.
در جریان اقدامات آنها هستید؟
حسینیان: از آقای سالک بپرسید.
خانم اشراقی در فیسبوک خود اظهاراتی همچون حذف شعار «مرگ بر آمریکا» داشت و بعد از یک مدت آقای هاشمی این موضوع را در قالب خاطره در سایت خود مطرح کرد، یا اینکه اولین بار خانم اشراقی صحبتهای آقای هاشمی درباره سوریه را مطرح کرد، یا ماجرای فیسبوک به نظر شما علت وقوع چنین اتفاقاتی چه میتواند باشد؟
حسینیان: این رابطه فکری است، من اعتقادم این نیست که خطدهی و تحریکی در این موضوع وجود دارد، تیپ اشراقیها همین طور است، مرحوم آیتالله اشراقی شخصیت بسیار محترمی بود اما بین آقای بهشتی و خود آقای هاشمی یا آیتالله خامنهای، زمانی که با بنیصدر درگیر بودند، مرحوم اشراقی طرف بنیصدر را گرفت البته اواخر وقتی کارهای بنیصدر مشخص شد آقای اشراقی هم از او کنارهگیری کرد اما به هر حال به عنوان نماینده بنیصدر در آن هیئتی که قرار بود قضاوت نهایی را انجام دهد، انتخاب شد. بنابراین تیپ فکری آنها بر همین اساس شکل گرفته است.
آنها اثرگذارند یا اثرپذیر؟
حسینیان: هیچ کدام، اینها یک تفکر خاصی هستند. حالا که باب شده همه خاطره بگویند، بگذارید من هم یک خاطره بگویم. سال ۵۹ یا اوایل سال ۶۰ بنده مسئول امور شهرستانی دادستانی کل انقلاب، آقای قدوسی بودم؛ آیتالله قدوسی وقتی که میخواستند خدمت امام برسند، میگفتند اگر مطلبی دارید بگویید که من منتقل کنم، ایشان وقتی از نزد امام برگشتند خدمتشان رسیدم و پرسیدم، امام چه فرمودند. آیتالله قدوسی گفت که امام فرمودند «از قم چه خبر؟» من هم گفتم که «اگر زهرا خانم شما بگذارند وضع قم خوب است»، من به آیتالله قدوسی گفتم منظورتان چه بوده است؟ ایشان گفت «دختر آقای اشراقی تمام تلاشش بر این است که دبیرستانهای قم را به آشوب، تحصن و اعتصاب بکشاند»، امام هم فرموده بودند «همانطور که با دیگران برخورد میکنید با ایشان هم برخورد کنید». یادم هست که فردی به اسم آقای صدیقی دادستان انقلاب قم بود، همان موقع آقای قدوسی به من گفتند که شما تلفنی به ایشان بگویید که «امام تذکر داده که با خانم زهرا اشراقی برخورد کنید». میخواهم بگویم که از اول آنها سر سازگاری نداشتند و این چیز تازهای نیست.
یعنی امروز آنها به یک قرابت فکری رسیدهاند؟
حسینیان: بله در حال حاضر با آقای هاشمی به یک قرابت فکری رسیدهاند اما اینها کسانی بودند که در آن زمان علیه آقای هاشمی، آقای بهشتی، آیتالله خامنهای فعالیت میکردند و شعار میدادند اما در حال حاضر این تفکرات به هم نزدیک شده است؛ در واقع آنها تغییر نکردهاند و متأسفانه آقای هاشمی عوض شده است.
چرا معتقدید آقای هاشمی عوض شدهاند؟
حسینیان: آقای هاشمی آنقدر تندرو بود که در نماز جمعه خطاب به نیروهای فلسطینی به تندی گفت چرا آنها یک هواپیمای اینها را نمیربایند یا مثلاً یک جوری آنها دست به ترور و بمبگذاری نمیبرند؟ متن آن نیز موجود است، بزرگان نظام هم به ایشان اعتراض کردند که این چه حرفی بود که شما زدید اما حالا متأسفانه آقای هاشمی اجتهاد در مقابل نص میکند و میگوید که باید شعار «مرگ بر آمریکا» را حذف کنید؛ در حالی که صحبتهای حضرت امام(ره) موجود است، حتی قسمت وصیتنامه حضرت امام به وزیر امور خارجه که چگونه با ابرقدرتها باید برخورد کرد را نگاه کنید، خواهید دید که امام چه زیبا فرمودهاند و انگار میدیدند که برای این روزها مخصوص وزیر امور خارجه پیام گذاشتند بنابراین ماهیت امام یک ماهیت ضداستعماری و ضداستکباری بود.
پس نظر شما این است که در حال حاضر آقای هاشمی تغییر کرده است؟
حسینیان: بله، آقای هاشمی تغییر کرده است.
شما فیلم سخنرانی آقای هاشمی درباره سوریه را دیده بودید؟ ایشان این حرف را درباره سوریه میزند؛ علت تکذیب آن از سوی آقای هاشمی چه بود؟
حسینیان: تحلیل آقای هاشمی از جامعه، تحلیل اشتباهی است چرا که خیال میکنند کسانی که به آقای روحانی رأی دادهاند مردمی هستند که از انقلاب زده شدهاند و از ایستادگی در برابر ابرقدرتها خستهاند لذا مطلبی را مانند همان نامه به امام مطرح میکند و زمانی که بازخورد آنها را در جامعه میبیند، ناچار میشود که کار خود را توجیه کند، در واقع اگر شما عبارت تکذیبیه آقای هاشمی را دقت کرده باشید، نمیگوید من این حرف را نزدهام بلکه دیگران را متهم به سوءاستفاده کرده و میگوید این کار درست نبوده است.
مانند همین کاری که در ارتباط با حذف شعار «مرگ بر آمریکا» کردند و گفتند سایت بدون هماهنگی آن را منتشر کرده است.
حسینیان: بله، تکذیب نمیکند که دروغ محسوب شود بلکه طوری صحبت میکند که خود را در ظاهر تبرئه کرده و دروغ هم نگفته باشد.
* مردم به خاطر آمریکاشکنی امام، تحت تاثیر حرفهای رفسنجانی قرار نمیگیرند
آیا چنین شخصی با این رویکرد که مستندی که فیلم آن نیز موجود است را زیر سؤال میبرد، این صلاحیت را دارد به نقل خاطره از امام بپردازد؟
حسینیان: تعدادی از نمایندگان با افرادی که پای صحبت آقای هاشمی بودند، تماس گرفتند و آنها صحبتهای هاشمی را تأیید کردند؛ کسانی که دنبال این حرفها میگردند آن را میپذیرند اما عمده جامعه که نیروهای مذهبی هستند آنقدر از امام صلابت، بتشکنی و آمریکاشکنی دیدهاند که این حرفها هیچ خدشهای به برداشت مردم از امام وارد نمیکند.
آیا کسی نباید جلوی اینگونه خاطرهگوییهای خاص را، با توجه به اینکه برای نمایندگان محرز شده که آقای هاشمی در ارتباط با فیلم خود درباره سوریه...
حسینیان: اگر چیزی به امام نسبت داده شود که دروغ باشد قوه قضائیه باید پیگیری کند، نمایندگان مجلس میتوانند تذکر داده و در نطق خود این موضوع را مطرح کنند.
در مورد این قضایا و خاطرهگوییهای هاشمی از امام، نمایندگان کار خاصی انجام دادهاند؟
حسینیان: آنها موضعگیری کردند، تذکر و بیانیه دادند.
تذکر مستقیمی در این زمینه به هاشمی رفسنجانی داشتهاید؟
حسینیان: با برخی نمایندگان صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که برخی از نمایندگان با آقای هاشمی وارد مذاکره شوند که چرا این حرفها را مطرح کرده است اما بعداً دوستان به این نتیجه رسیدند که آقای هاشمی فردی نیست که بپذیرد، حتی اگر چند نماینده هم نزد وی بروند.
چرا؟
حسینیان: چون آقای هاشمی بر اساس اهدافی این مسائل را مطرح کرده و میکند از این رو این مذاکره را بیتأثیر میدیدند.
اینجا ضرورت نبود که نمایندگان امر به معروف کنند؟
حسینیان: امر به معروف در همان صدور بیانیه و نطقهای مستدل و خوبی بود که صورت گرفت؛ مجلس نسبت به این مسئله بیتفاوت نبود.
جبهه پایداری با توجه به اینکه شما یکی از اعضای ارشد آن هستید در این باره چه موضعی دارد؟
حسینیان: چیزی از جبهه پایداری در ذهنم نیست.
مجلس هم در همین سطح از امر به معروف میماند؟
حسینیان: علیالقاعده. ببینید امام مثل یک خورشید است که میتابد و نور و گرما میدهد، حالا اگر ابری بیاید و گرد و غباری کند، نمیتواند جلوی آن نور و گرما را بگیرد، مطمئن باشید که خورشید امام روز به روز طلوع بیشتری خواهد کرد و روشنتر خواهد شد و روزی میآید که تفکر امام به عنوان مبنای فکری جهانیان در دانشگاههای جهان تدریس شود.
اگر بخواهید جمعبندی کنید، این غائله امامزدایی که در قالب خاطرهسازی و جوکهای سخیف صورت میگیرد با چه هدفی انجام میشود؟
حسینیان: تنها محوری که توانسته این انقلاب را از خطرات بسیاری نجات دهد مسئله ولایت است، پشتوانه مسئله ولایت علاوه بر منابع اسلامی، معمار انقلاب بود، امام فرمودند اگر میخواهید کشور آسیب نبیند پشتیبان ولایت فقیه باشید. تفکر امام هنوز تفکر زندهای است؛ شما همه انقلابهای دنیا را با انقلاب ایران قیاس کنید؛ بیش از ۳۰ سال است که انقلاب ایران زنده، بیدار، هوشیار، با نشاط در مقابل همه دنیا ایستاده و با همه سختیها پیام خود را به جهانیان رسانده است. آنها ۸ سال جنگ را به ما تحمیل کردند، هواپیمای مسافری ما را مورد هدف قرار دادند و در جنگ تحمیلی، آمریکا به صورت مستقیم دخالت کرد و کشورهای غربی تمام امکانات خود را در اختیار عراق قرار دادند، آنها دست به کودتای نوژه زدند یعنی از هر ابزاری استفاده کردند و هیچ چیزی که در دنیا برای ساقط کردن یک انقلاب وجود داشته باشد نسبت به انقلاب ایران کوتاهی نشد اما انقلاب همچنان پرتلاش به پیش میرود. اگر مسئله فتنه در یک کشور دیگر و در باثباتترین کشورهای دنیا اتفاق افتاده بود و این طوفانی که همه دشمنان داخلی، مرده، نیمهجان، آمریکا و اتحادیه اروپا در سال ۸۸ برای انقلاب به وجود آوردند در هر کشور دیگری اتفاق افتاده بود، قطعا ریشهکن میشد.
* غائله امامزدایی با هدف تقدسزدایی از ولایت فقیه صورت میگیرد
این روش رژیمهای عربی دیکتاتور و قدرتمند بر پایه ارتش را ساقط کرد اما به خاطر رهبری این اتفاق در ایران نیفتاد؛ آنها میدانند همه صحبتهای جریان فتنه و بیگانگان تضعیف ولایت بوده است. امام در این کشور مبدأ ولایت و بنیانگذار ولایت است، از این رو امام را مورد خدشه و سؤال قرار دادهاند و از ساحت ایشان تقدسزدایی میکنند. آن زمان فردی مثل اکبر گنجی میگفت که افکار امام را باید در موزههای تاریخی جستجو کرد اما نه تنها هیچکس نتوانست افکار امام را به موزه ببرد، بلکه افکار امام امروز در دل یکایک مسلمانان شکل گرفته است و حتی دشمنان حضرت امام هم تفکر و اندیشه امام را درک کرده و عظمت آن را میفهمند و در برابرش خاضع هستند. درباره ولایت نیز همین طور است و ولایت امام یا مقام معظم رهبری فرقی نمیکند؛ بنابراین اگر این جریان میخواهد به اهداف خود برسد قطعا باید بنیانگذار و نماد ولایت را مورد تضعیف قرار دهد.
نکته جالبی که شما مطرح کردید درباره اخلاق سیاسی جبهه پایداری بود؛ با توجه به این مبنای شکلگیری جبهه پایداری رابطه این جبهه با آقای احمدینژاد در اوایل کار چطور بود و چرا برخی میگفتند شما از آقای احمدینژاد جدا شدید اما برخی معتقد بودند وابستگیهایی وجود دارد؟
حسینیان: یکی از علتهایی که جبهه پایداری تأسیس شد و حتی در اولین گردهمایی اعلام موجودیت خود نیز اعلام کرد، انحرافی بود که در رفتار و منش آقای احمدینژاد پیش آمد، ما آنجا رسماً اعلام کردیم که تفکر سوم تیری که استکبارستیز، سادهزیست و ولایی بود و حول شعارهای آقای احمدینژاد شکل گرفته بود، بعد از جریان آقای مشایی و خانهنشینی آقای احمدینژاد دچار نوعی سرخوردگی شد، لذا جرقه اولیه این تشکیلات از اینجا به ذهن زده شد که ما به این نتیجه رسیدیم که نمیشود بچههایی که به امیدی وارد این صحنه شدهاند رها کنیم و تشکیلات دیگری هم قادر به تحت پوشش قرار دادن آنها نیست یا بعضی به علت کهولت سن یا اینکه اصالت را به مصلحتاندیشیها میدهند، نمیتوانند این جریان را زیر پرچم خود قرار دهند.
*جبهه پایداری برای از هم نگسیختن نیروهای سوم تیر ایجاد شد
قرار شد تحت مدیریت آیتالله مصباح به عنوان شخصیتی که این نیروها ایشان را قبول داشته و تفکرش را میپسندند، تشکیلاتی تشکیل شود از این رو عدهای جبهه پایداری را برای از هم نگسیختن این نیروها ایجاد کردند. علاوه بر آن دلیل دیگری که گفتم این بود که اصولگرایی نیاز به یک بازسازی داشت، ما در انتخابات دوره نهم و دهم ریاست جمهوری با آقای احمدینژاد بودیم و به او اعتقاد هم داشتیم که او نیروی اصولگرا، سادهزیست، ضد استکبار و شخصیتی برجسته و در طراز جمهوری اسلامی است.
البته آقای احمدینژاد هیچگاه خود را یک اصولگرا نمیدانست.
حسینیان: حالا هر چه، اصلا اسم آقای احمدینژاد را هر چیز که شما دوست دارید میگذاریم، اما تفکر ما در جبهه پایداری به تفکرات احمدینژاد نزدیک بود و به همین خاطر هم آیتالله مصباح و هم سایر دوستان تمام تلاش خود را برای پیروزی آقای احمدینژاد به کار بردند و خیلی امیدها هم ایجاد کرد. ما در مجلس متهم به وکیلالدوله بودن شدیم و اتهاماتی به ما وارد شد اما سفت و سخت ایستادیم تا سال ۸۹ و خانهنشینی که ما این کار آقای احمدینژاد را کار مناسبی نمیدانستیم. ما تمام تلاش خود را انجام دادیم که آقای احمدینژاد دست از ادامه خانهنشینی بردارد، بنده و دوستان جلسات متعددی با وی داشتیم و حتی دو جلسه ۳ و نیم ساعته که حدود ۷ساعت میشد در منزل احمدینژاد داشتیم که او را قانع کنیم این کار به مصلحت خودش، کشور، انقلاب و اسلام نیست و آقای احمدینژاد هم، طوری وانمود کرد که این جلسات ما بیتأثیر نیست لذا فردا روزی که میخواست سر کار بیاید به معاون پارلمانی خود گفته بود با فلانی تماس بگیرید و بگویید که من تصمیم گرفتهام به سر کار بروم، حالا واقعا نمیدانم به خاطر تأثیر حرفهای ما بود یا نه.
یعنی شما روز آخر خانهنشینی با احمدینژاد دیدار داشتید؟
حسینیان: خیر ما از روزهای اول تا شب دهم با آقای احمدینژاد دیدار داشتیم و آخرین شبی که فردا صبح آن سر کار آمد تا نیمههای شب با ایشان جلسه داشتیم. ما از آن به بعد منتقد آقای احمدینژاد بودیم اما در عین حال استنباطمان این بود که احمدینژاد را نباید عصبانی کرد چرا که او روی دنده موضعگیری افتاده که لغزندگی آن بسیار شده است، لذا باید هوای او را داشت و از لغزش بیشتر احمدینژاد جلوگیری کرد.
با توجه به اینکه احمدینژاد فردی نبود که روحیه محافظهکاری داشته باشد چرا در جلسه سؤال از رئیسجمهور در آخر سال ۹۰ در مجلس، خانهنشینی خود را حاشا کرد و گفت احمدینژاد و خانهنشینی؟
حسینیان: کار خوبی نکرده بود که آن را بپذیرد، بالاخره کار نسنجیدهای بود البته همان موقع نیز همین توجیه را برای ما میکرد؛ یعنی وقتی ما به او اصرار میکردیم که سر کار بیاید میگفت من به عنوان رئیسجمهوری که ۵ سال شب و روز دویدهام، چند روز میخواهم استراحت کنم که ما هم گفتیم نه الان با این رفتار وقت استراحت نیست لذا همان موقع نیز مدعی بود که در منزل استراحت میکند. حتی برنامه یکی از رؤسای جمهوری سابق را به من نشان داد و گفت فلان رئیسجمهور این برنامه را در اتاق خود داشته که سهشنبهها در یک ساعت مشخص استخر، چهارشنبه در یک ساعت مشخص ورزش و دوباره استراحت و دوباره استخر، حالا من به عنوان رئیسجمهور که تا نیمهشب در اینجا کار کردهام بعد از ۵ سال میخواهم استراحت کنم.
منظور از رئیسجمهور قبلی آقای خاتمی بود؟
حسینیان: من نمیخواهم اسم بیاورم؛ همان موقع نیز همین استدلالها و توجیهات را داشت، من مشاور سیاسی و امنیتی احمدینژاد بودم، او گاهی ساعت ۲ بامداد با من وقت ملاقات میگذاشت و من به شوخی به او میگفتم که من مانند تو بیکار نیستم ساعت ۲ صبح جلسه بگذارم اما او همان شبی که ساعت ۲ شب جلسه داشت صبح ساعت ۷ با نخستوزیر عراق قرار صبحانه کاری داشت. ما انتقادمان این بود که نباید آقای احمدینژاد را عصبانی کرد و او را بیش از این لغزاند اما زمانی به اینجا رسیدیم که واقعا آقای احمدینژاد اصلا ...
* روایت حسینیان از انتقاد علنی جبهه پایداری از احمدینژاد
به عنوان نمونه عرض میکنم زمانی که آقای احمدینژاد به مجلس آمد و میخواست آن نوار را پخش کند ۵ بار به او گفتم که مصلحت نیست بعد از صحبت رهبری که تأکید دارند سران ۳ قوه احترام یکدیگر را نگه دارند و اختلافات خود را بروز ندهند این کار را انجام دهید، وقتی که گوش نکرد ما هم از منتقدین علنی احمدینژاد شدیم و من گفتم دیگر ما هیچ حمایتی از آقای احمدینژاد نمیکنیم به دلیل اینکه او هیچ چیز باقی نگذاشته است.
البته چند ماهی هم تا پایان دولت باقی نمانده بود.
حسینیان: بله بنابراین این حرفها هم دروغ بود که کسی از جبهه پایداری با آقای احمدینژاد ارتباط دارد البته ممکن بود در برخی مسائل ما با یکدیگر قرابت داشته باشیم مثلا در مورد سادهزیستی، استکبارستیزی و استقامت در مقابل ابرقدرتها قرابت فکری داشتیم و ما را به هم نزدیک میکرد و الان نیز بدون تعارف میگویم که به آن روزگار با عزت غبطه میخوریم ولی ما با هیچکس عقد اخوت نبسته بودیم و هرگاه میدیدیم که کسی فاصله گرفته اعلام میکردیم که فاصله ما با افراد به نسبت فاصله آنها با رهبری است و هر چه به رهبری نزدیک باشند، به یکدیگر نزدیکتر هستیم بنابراین رفت و آمد ما با احمدینژاد دارای تاریخهای متعدد و مختلفی است.
از طرفی تأکید داشتید ملتهای منطقه به ایران چشم امید دارند و از سوی دیگر معتقدید جبهه پایداری ناظر به بازسازی جریان اصولگرایی به وجود آمده است، با این وضعیت برای دور بعدی انتخابات وضعیت به چه شکل است و دورنما و شاکله فکری جبهه در این زمینه چگونه است.
حسینیان: احزاب، گروهها و جناحها نمیتوانند نسبت به سرنوشت انقلاب بیتفاوت باشند و قطعا بحثهایی در این زمینه بسیار طبیعی است که انجام شود.
یعنی در شناسایی افرادی از جنس انقلاب اسلامی و در طراز آن برای انتخابات آینده چقدر امیدوار هستید؟
حسینیان: حتما میتوانیم این افراد را پیدا کنیم چرا که ما نیروهای خوشفکر، توانمند، مدیر و مجری بسیار داریم اما اصولگرایان باید دست از محافظهکاری که یکسره در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری از چهرههای تکراری استفاده میکنند، بردارند، در حالی که مردم به نوآوری و حرف و عمل جدید گرایش دارند، اگر نیروهای اصولگرا نتوانند مولد معرفی اشخاص و چهرههای جدید باشند هیچکدام از ما موفق نخواهیم شد اما اگر این شرایط تحول جامعه را بپذیرند که اصول یکی است و اینطور نیست که بنده همیشه به درد مجلس بخورم ممکن است جوانی بیاید که از من خوشفکرتر، بانشاطتر و پرتحرکتر باشد چرا او نباید معرفی شود؟ اینکه ما یک اختلاف جدی با اصولگرایان داشتیم همین بود که آنها به ما میگفتند شما تکلیفگرایید و ما را متهم به تکلیفگرایی میکردند، ما نیز آنها را متهم میکردیم که شما محافظهکارید و دائم به دنبال چهرههای تکراری میروید لذا این باید تعدیل و برنامهریزی شود. ما قطعا نیروهای خوب و با برنامهای در اختیار داریم که میتوانند برنامه آینده کشور را تدوین کرده و بر مبنای برنامه کشور را مدیریت کنند منتها گروهی باید آنها را جمع و معرفی کند و نباید ناامید باشیم که چهرهای مورد قبول نیست. آقای جلیلی در انتخابات نه شعار نان داد و نه شعار زندگی بهتر و نه نوآوری در حرفهای خود داشت و نه اهل شعار دادن بود اما ۴ میلیون به او رأی دادند یعنی ما ۴ میلیون فردی داریم که با همه مشکلات اقتصادی دغدغهشان نان نیست؛ نباید اینها را دست کم گرفت.
با توجه به صحبتی که درباره آقای احمدینژاد داشتید بر اساس معیارهایی از آقای جلیلی حمایت کردید، سوالی که مطرح بود این است که چطور جریان جبهه پایداری یک فرد همچون آقای جلیلی را معرفی میکند یعنی با چه شناختی روی او تکیه کرد و از کجا معلوم که او نیز دچار انحرافی که احمدینژاد شد، نشود.
حسینیان: اگر ما بخواهیم چنین فکری کنیم درباره همه افراد میتوان چنین احتمالی را داد.
جبهه پایداری چه پیشبینیای را در این باره انجام داد؟
حسینیان: ما پیشبینی خاصی نکردیم چون علم غیب نداریم حتی این احتمال درباره خودمان هم وجود دارد، شاید فردا خودمان هم فردی انحرافی و ضدانقلاب شویم.
چطور شما در جبهه پایداری یک شورای فقاهتی ایجاد کردید؟ آیا درباره معرفی نامزد نهایی خود برای ریاست جمهوری برای اینکه از برخی اصول منحرف نشود برنامهای در نظر نداشتید؟
حسینیان: خداوند این قدرت را به همه داده است که در اوج عرفان در دام شیطان قرار گیرند و یا از دام شیطان خود را آزاد کرده و خود را در کنار بارگاه قدس ببینند؛ قرآن این اصول را بیان کرده است، لذا دوستان نظرشان این بود که باید تذکر داد و آنها باید به نصایح علمایی که از اینها حمایت کردهاند گوش کنند تا بلکه اتفاقی نیفتد.
اگر بخواهید جبهه پایداری را نقد کنید چه موضوعی را مد نظر قرار میدهید و همچنین نقدتان به دولت کارگزاران و اصلاحات چیست؟
حسینیان: این نقدها را باید به دولت بزنیم!
با توجه به نفوذ دستگاههای امنیتی در دولت هاشمی و قتلهای زنجیرهای و ترور حجاریان چه نقدی به دولتهای کارگزاران و اصلاحات دارید.
حسینیان: صلوات بفرستید!
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم