به گزارش نما، آیا دوست دارید زندگی را تمام و کمال حس کنید یا فقط در جمعیت گم شوید و برایتان مهم نباشد به کدام سو میروید؟ بهخاطر داشته باشید که انسان همانقدر که میاندیشد، میتواند شاد و سعادتمند باشد. نمیتوانیم شکستها و غصههای خود را به گردن محیط زندگی یا دیگران بیندازیم. فقط باید اندکی نسبت به زندگی خود احساس مسئولیت کنیم و برای آنچه میخواهیم ارزش قائل شویم.
انسان دو نوع ذهن خودآگاه و ناخودآگاه دارد و هردوی این ذهن و ضمیر روی زندگیاش تاثیرگذار هستند و هیچ یک مستقل عمل نمیکنند.
ذهن یا ضمیر خودآگاه بخشی است که هنگام تحلیل مسائل، استدلال و تصمیمگیری از آن کمک میگیریم. ضمیر ناخودآگاه نیز انباری از تجربهها و برنامههای قبلیمان است. درواقع این ضمیر روی هر تصمیمی که میگیریم اثر میگذارد و حتی گاهی اوقات به جای ضمیر خودآگاهمان تصمیمگیری میکند. ضمیر ناخودآگاه ذاتا قدرت استدلال ندارد، اما درست مانند رایانه از دادهها و اطلاعات ورودی استفاده کرده و روی تصمیمهایمان اثر میگذارد. بنابراین حقیقتی که (چه منفی و چه مثبت) در ذهنتان شکل میگیرد، دقیقا براساس چیزی است که به آن اندیشیدهاید. در واقع تمام رویاهایی که درسر میپرورانید و میخواهید در زندگیتان داشته باشید به نحوه تفکر شما وابستهاند. اگر در زندگیتان موضوعات ناراحتکنندهای وجود دارد برای دفع آنها باید افکارتان و نوع کلماتی را که برای بیان آنها به کار میبرید، تغییر دهید. درواقع باید ذهن خود را برنامهریزی مجدد کنید.
آهنربای مثبت
خیال و تصاویری که در ذهن خود میپرورانید بلافاصله به نیروی جاذبه یا مغناطیسی تبدیل میشود که روی تجربههای زندگیتان حکمرانی میکنند. چنانچه تصویر خیالیتان به طور دائم نوسان داشته باشد و هر لحظه بهسمتی برود، این نیروی مغناطیسی نیز بسیار تصادفی کار خواهد کرد. مثلا وقتی به موضوعی مثبت فکر میکنید و لحظهای دیگر جنبه منفی آن را به خاطر میآورید، جذب خوبیها در زندگیتان بسیار سخت میشود، تا آنجا که میتوانید روی جنبههای مثبت متمرکز شوید تا قدرت جذب خوبیها در وجودتان به حداکثر خود برسد.
تصویرسازی
چندبار در روز، بویژه صبحها پس از بیدارشدن و شبها درست قبل از خواب، در ذهن خود فیلمی بسازید که ستارهاش خودتان هستید. تا آنجا که میتوانید دقیق باشید و هر چیز و هرکسی که در اطرافتان هست با دقت در فیلمتان جای دهید. خود را به گونهای که دوست دارید در زندگی واقعی باشید، تصور کنید. فیلم را همینطور پیش ببرید و وقتی به انتهای فیلم رسیدید، تجربهای بسیار فوقالعاده خواهید داشت. با این روش میتوانید در آن لحظه روی تمام اهدافتان متمرکز شوید.
اعتقاد و باور و تصدیق آنها
با تمام وجودتان باید به کاری که میخواهید انجام دهید، ایمان داشته باشید تا هدفتان راهش را به سوی واقعیت باز کند. وقتی به این صورت به هدفتان نگاه کنید خواه ناخواه به سمت راهحلهای مناسب هدایت میشوید و میتوانید به خواستهتان برسید.
تصدیق کلامی آنچه میخواهید انجام دهید، میتواند در رساندن شما به آن هدف بسیار کمک کند. روزانه خودتان را با بیان عبارتهای مختلف تصدیق و تائید کنید تا نتایج مثبت آن را ببینید.
مراقب باشید کلمات مورد استفادهتان باید همیشه مثبت و زمان حال باشد و نوید موفقیت بدهد. مثلا نگویید «من خواهم توانست» بلکه بگویید: «من میتوانم.» هرگز به کسی یا چیزی اجازه ندهید تا باعث شوند که شما به قدرت و توانایی رسیدن به چیزی که در ذهن تصور کردهاید، شک کنید.
انعکاس مثبت
زندگی معمولا افکار، رویاها، توقعات، عقاید، امیدها و احساساتمان از ارزش وجودمان و خواستههایمان را منعکس میکند و در واقع واقعیت زندگیمان با این افکار ساخته میشود. شما میتوانید هوشیارانه حالتهای درونیتان را به گونهای تغییر دهید تا بهتر از همیشه استعدادهای بالقوهتان را بشناسید. ما معماران زندگی خود هستیم. بهشت و جهنم زندگیمان را خودمان میسازیم. افکارمان میتوانند ما رامحبوس خود یا آزاد و رها کنند. در واقع نوع تفکر ما به زندگی و اطرافیانمان باعث میشود که شاد باشیم یا غمگین. بنابراین بهتر است ذهنمان را مجدد آموزش داده و مرتب کنیم.
کنترل وزن
مثال کنترل وزن را در نظر بگیرید، اگر شما هر روز که از خواب بیدار میشوید، نگران باشید که چه بپوشید که لاغر بهنظر آیید یا از ظاهر شدن در برابر عموم مردم بیزارید. اگر فکر میکنید باید رژیم بگیرید، اما تردید دارید موثر واقع شود پس باید گفت شما در حال برنامهریزی ذهن ناخودآگاهتان بهصورت منفی هستید.
ذهنتان براساس برنامهریزی شما عمل میکند. اگر شما خودتان را چاق میدانید و روی خود تسلطی ندارید و افکارتان را تغییر نمیدهید، این احساس منفی خود به خود در جنبههای دیگر زندگیتان نیز نمود پیدا میکند. همیشه بین خواستههایمان در ضمیر خودآگاه و خواستن همان چیزها در ضمیر ناخودآگاه تفاوتی وجود دارد.
ضمیر ناخودآگاه همیشه در تقابل با ضمیر خودآگاه است. شما آگاهانه چیزی را میخواهید، اما ضمیر ناخودآگاهتان شما را به سمت شکست پیش میراند. به همین دلیل است که صرفا مثبتاندیشی هم به کار نمیآید. زمانی که ضمیر ناخودآگاهتان منبع باورهای منفی است نمیتوانید در سطح خودآگاه، خود را مجبور به مثبتاندیشی کنید. باید برخی از رفتارهای مخربتان (مانند دائم مقصر دانستن دیگران) را تغییر داده و در سطح ضمیر خودآگاه به باورهای جدید دست یابید. به عبارت دیگر باید وجودتان تبدیل به آرزویی شود که میخواهید به آن دست یابید.
این آرزو میتواند فقط شاد زیستن باشد یا کسب درآمد بیشتر یا تناسب اندام. وقتی بتوانید چنین حسی داشته باشید، آرزویتان را درونی کرده و وارد ضمیر ناخودآگاهتان میشود و به سمت تحقق آن پیش میروید. مراقب باشید براساس ظواهر جاری در اطرافتان قضاوت نکنید. زیرا این کار شما را بسیار محدود میکند. به جای اینکه بگویید: «من باور میکنم چیزی را که میبینم» بگویید: «وقتی باور داشته باشم آن را خواهم دید.» اعتماد به دنیا و هستی، قدرت درونی آن را فعال کرده و شما را دررسیدن به خواستههایتان یاری میرساند.
تغییر ضمیر خودآگاه
با تغییر ضمیر خودآگاه میتوانید باورهایتان را به حقیقت تبدیل کنید. پس خیلی واضح و روشن با خود بگویید که چه میخواهید و تمام وجودتان را برای رسیدن به آن متمرکز کنید تا بهقدرت درونی خود در رسیدن به آن اهداف پیببرید. درواقع در ذهنتان هرچه بکارید همان را درو میکنید. اگر باور داشته باشید موفق میشوید پس حتما موفق خواهید شد و اگر به جای آن ترس به دل راه دهید، همین ترس و وحشت را در وجود خود نهادینه کرده و زندگیتان را براین پایههای سست بنا میکنید و مدام با شکستهای ناخواسته مواجه میشوید.
تغییرات بیرونی
برخی تغییرات بیرونی میتوانند موجب تغییراتی در ضمیر خودآگاه شوند. مثلا اگر احساس میکنید باورهایتان نسبت به پول نتایج منفی در زندگیتان به بار میآورد، پس اندکی متفاوت عمل کنید. شاید شما هنگام خرید صرفهجو هستید و همیشه سراغ ارزانترین اقلام میروید. البته صرفهجویی رفتاری عاقلانه است و شما را گرفتار بحران مالی نمیکند، اما این کار شما را هم به این باور میرساند که خیلی کم پول هستید. بنابراین گاهی اوقات کالاهای گرانتر بخرید و در همان حال به خود بقبولانید که این رفاه، واقعیت زندگی فعلیتان است با این کار ضمیر خودآگاهتان را به مثبتاندیشی بیشتر پیش میبرید. مثلا اگر از تنهایی خسته شدهاید، میتوانید به آدمهای اطرافتان لبخند بزنید؛ هرروز و پس از مدتی کلی دوست پیدا میکنید.هرچه بیشتر با خود بگویید «اگر این کار را انجام بدهم، چه میشود» و بعد تصور کنید به خواستهتان رسیدهاید، بیشتر احتمال دارد به هدفتان دست یابید.
شهامت
شهامت به خرج دادن یکی دیگر از مقولاتی است که باید حتما به آن توجه کنید. با ترسیدن و گاهی اوقات خطر نکردن هرگز نمیتوانید کاری از پیش ببرید. ترسها همیشه راهشان را به سمت ضمیر ناخودآگاهمان پیدا میکنند. بنابراین برای رسیدن به خواستههایتان باید بزدلی را کنار گذاشته و نیروی درونی را با قدرت هستی درآمیزید و رویاهایتان را به حقیقت تبدیل کنید.
7 راه ساده و کاربردی برای رسیدن به رویاها
1ـ رویاهایتان را یادداشت کنید: یک فهرست از تمام آرزوهایتان تهیه و تعیین کنید کدام یک شدنی است و کدام یک غیرواقعی است. مثلا نمیتوانید رویای پرواز با اسب تکشاخ را به واقعیت تبدیل کنید. وقتی خواستههایتان را روی کاغذ میآورید بهتر میتوانید آنها را درذهنتان حفظ کنید و در مسیر رسیدن به آنها گام بردارید. این یادداشت را جلوی چشمتان بگذارید.
2ـ برای عملیکردن رویاها به بهترین روشها بیندیشید. تنها خیالپردازی کفایت نمیکند. باید روشهای مناسبی برای رسیدن به آنچه میخواهید اتخاذ کنید.
3ـ روش انتخابیتان را امتحان کنید: برای عملیکردن رویاها باید پشتکار داشته باشید. باید دقت کنید چگونه میتوانید به وسیله روش انتخابیتان به هدفتان برسید و در این زمینه چگونه میتوانید از منابع قوی و موثرتر کمک بگیرید.
4ـ عملکردتان را مرور کنید: تمام تلاشهایتان را تجزیه و تحلیل کنید و آنها را که متوجه شدهاید در رسیدن به هدفتان کمکی نمیکنند، حذف کنید. البته هرحرکتی را بررسی نکنید، زیرا جنبه تفریح زندگیتان را از دست میدهید. نباید اضطراب به خودتان راه دهید.
5ـ از نهایت تلاشتان بهره بگیرید: تلاش کنید و ترس به دل راه ندهید و فکر نکنید ممکن است احمق به نظر آیید. ممکن است دیگران شما را باور نداشته باشند و به تلاشهایتان بخندند و شما را دست بیندازند. اگر میخواهید به هدفتان برسید به هیچ یک از این موارد توجه نکنید.
6ـ تسلیم نشوید: شهامت و جرات خود را با هر شکستی از دست ندهید و سعی کنید از شکستهایتان درس بگیرید و خطاهایتان را بررسی کنید.
7ـ روشنفکر باشید: برای رسیدن به اهدافتان از روشهای خلاقانه و ابتکاری و پیشنهادهای خوب دیگران استقبال کنید.
از دوستان یا خانوادهتان تا آنجا که امکانش هست کمک بگیرید و از انتقادهای سازنده گریزان نباشید. اگر اجازه ندهید دیگران به شما کمک کنند، فرصتهای بسیاری را از دست میدهید.