به گزارش نما به نقل از فارس، شب گذشته در اتفاقی بیسابقه، دیداری حدودا 5 ساعته بین وزیر امور خارجه ایران و وزیر خارجه آمریکا در ژنو رخ داد که در تاریخ مذاکرات هستهای ایران و 1+5 امری بیسابقه است.
در کنار کری، 3 وزیر خارجه غربی دیگر در ژنو حضور داشتند: «فابیوس، هیگ و وستروله.» با این حال، خانم اشتون که مسئول هماهنگی سیاست خارجی اتحادیه اروپاست، دیشب به مسئول هماهنگی جان کری تقلیل درجه یافت و در کنار او به منازعهای 5 ساعته با وزیر امور خارجه کشورمان پرداخت. اگرچه نام این 5 ساعت گفتگو مذاکره دیپلماتیک بود اما کماند مذاکرههایی که 5 ساعت به طول بینجامند و در پایان نیز یکی از طرفها بگوید: «کارهای زیادی برای انجام مانده است.»
چرا باید رئیس تیم ایرانی 5 ساعت از وقت خود را به دیدار با طرف آمریکایی اختصاص دهد؟ پاسخ این سوال را تنها چنین میتوان داد: «مانع اصلی در برابر تیم دیپلماتیک ایرانی در ژنو همین طرف منازعه، یعنی آمریکا است.»
از این دو حالت خارج نیست که یا کری در طول این 5 ساعت در حال اعمال فشار بر سر دریافت امتیازات بیشتر از ایران یا دادن امتیازهای کمتر به این کشور بوده است. ما از آنچه در دیدار 5 ساعته گذشته هیچ اطلاعی نداریم اما عین روز روشن است که فضای دیدار ظریف و کری شبیه به یک میدان جنگ بوده است؛ میدانی که اگرچه در آن از آتش و خون خبری نبوده اما منافع جمهوری اسلامی با تمام توان مورد حمله طرف آمریکایی قرار گرفته است.
جان کری که در مواجهه با ایران این روزها نقش پلیس خوب آمریکایی را بازی میکند و از جلسه با پلیس بد در سرزمینهای اشغالی راهی ژنو شده بود، در همان بدو ورود تاکید کرد که هیچ توافقی به دست نیامده و معلوم هم نیست که به دست آید. حرفهای او بعدا توسط برخی دیگر از مقامات غربی نظیر وزیر خارجه فرانسه هم تایید شد.
در این شرایط واضح است که اگر احیانا مذاکرات بین ایران و شش کشور نتواند به نتیجههای لازم دست یابد یا به توافقی بینجامد که خواستههای ایرانی در آن کمتر مورد توجه واقع شده است، عامل اصلی همین «مانع بزرگ» یعنی واشنگتن بوده است.
تقریبا برای هیچکس در افکار عمومی جهان تردیدی باقی نیست که تیم مذاکرات هستهای ظریف با تمام توان خود بهدنبال توافق است. این خود رسانههای غربی هستند که سخن از فرصت بهوجود آمده در ایران میگویند لذا به آن باور دارند.
در این شرایط تذکر این نکته به طرف غربی ضروری است که فرصتی که ملت ایران به آنها بر اساس راهبرد کلان «نرمش قهرمانانه» برای توافق با ایرانیان داده است، آنقدرها هم نامحدود نیست که تصور میکنند. مذاکره برای مذاکره جایگاهی در راهبردهای ایران ندارد و تلف کردن وقت به امید تاثیرگذاری بیشتر تحریمها ره به جایی نخواهد برد.
ایرانیها 10 سال است که در مساله هستهای مقاومت پیشه کردهاند و در صورت لزوم بیش از اینها مقاومت خواهند کرد. همچنین ایرانیان هرگز فراموش نمیکنند که وقتی با حسن نیت تمام تلاش کردند که در مقابل احترام به حقوق ملی آنان به رفع نگرانیهای طرف مقابل بپردازند، با چه رفتاری و از سوی چه کسانی مواجه شدند؟
واشنگتن سرانجام چارهای جز آن ندارد که حق ایران برای غنیسازی را به رسمیت بشناسد و این اگر در مذاکرات حاصل نشود، قطعا با تغییر معادلات بینالمللی حاصل خواهد شد.