همه ما بر اساس حدیث نبوی «ان الحسین مصباح الهدی و السفینه النجات»، امام حسین علیه السلام را کشتی نجات می دانیم و البته امام صادق علیه السلام تاکید دارند که «کلنا سفاین النجات و لکن سفینه الحسین الاسرع» (همه ائمه کشتی های نجات هستند ولی کشتی حسین(ع) از همه سریع تر است) حال این کشتی نجات به چه معنی است؟ برخی تعبیر بر این دارند که کشتی نجات، همانند کشتی حضرت نوح (ع) است، هرکسی که سوار بر آن شود نجات یافته است و هر کس از آن جا بماند اهل عذاب. این تعبیر شاید تا حدی درست باشد و قطعا هرکسی که به تبعیت از امام مظلوم همه امورش را خدایی کند و تا پایان عمر جز رضایت پروردگار نطلبد و عمل نکند، بدون شک اهل نجات است.
افرادی که با امر دریا نوردی آشنا هستند، شاید بهتر منظور از کشتی نجات را بفهمند. کشتی نجات کشتیای است که پس از یک حادثه، مثل غرق شدن یک کشتی مسافری و یا طوفان، به دریا می آید، شروع به تجسس کرده و به دنبال غرق شدگان می گردد، حتی اگر در شب حادثه رخ داده باشد، با انداختن نور به دریا به دنبال زنده ها می گردد تا آنها را نجات دهد. اگر کسی صدا بزند و کمک بخواهد قطعا به سمت او می رود و حتی اگر دست یا پای کسی تکان بخورد، کشتی نجات به امید این که زنده ای را یافته است به سمت او می رود تا نجاتش دهد.
این تعبیر قطعا به وجود مبارک امام حسین(ع) نزدیک تر است. امری که با نگاهی به نجات یافتگان مکتبش آن را به خوبی می توان درک کرد. مگر «زهیر بن قین» عثمانی مسلک نبود که سعی می کرد، کاروان خود را از کاروان امام (ع) دور کند و حتی چشمش به چشم امام نیافتد، اما خصلت های خوب و فطرت پاک او بود که پالسی برای کشتی نجات ارسال کرد که او هنوز «زنده» است و در عصر آلوده یزید که همه دلها را میرانده بودند، او هنوز نفس می کشد، لذا خود امام(ع) به دنبالش می فرستد که به سپاه بیا و زهیری که حاضر نبود چشمش در چشم امام بیفتد، خطبه ای را در شب عاشورا ایراد می کند که هنوز هم درس عبرتی برای همه عشاق الحسین (ع) است.
یا داستان حر که همگی آن را می دانیم و تکرار آن باعث طولانی شدن نگاره می گردد و یا وهب مسیحی که با با یک ندای امام حسین (ع) چگونه معنای عمیق و صحیح دین را از کسانی که سالها حافظ و قاری قرآن بوده اند و مقابل امام صف کشیده اند، بهتر می فهمد.
اما باید یادمان باشد کشتی نجات از کنار هیچ کس بی تفاوت نمی گذرد، الا دو گروه.
گروه اول کسانی که مرده اند و طبعا کار تمام. كساني كه همچون عمر سعد و لشگرش خيرخواهي امام را تا آخرين لحظات حيات دنيوي ديدند و حجت هاي بالغه امام را شنيدند، اما بر دل مرده شان اثر نگذاشت.
اما گروه دوم کسانی هستند که خود را به مردن زده اند. در این دنیا که به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام «پیرزنی است که هزاران داماد را در حجله به نیستی کشانده»، اگر نمرده ایم و به خاطر برخی خصلت های خوبمان نفسی در آلودگی های دنیا میکشیم و هنوز نقطه های سفیدی در صفحه دلمان پیدا می شود، باید که خود را به مردن هم نزنیم. گوشمان و چشممان و مهم تر از همه دلمان را بر روی تلنگرهای بیدار کننده نبندیم. یادمان باشد کشتی نجات به دنبال زنده ها می گردد، فقط کافی است خودمان را به مردن نزنیم.