عقیق: آخرین شب محفل نورانی حسین جان(ع) برگزار شد و هزاران سیاه پوش با مسجد ارک خداحافظی کردند.
در مراسم شب عاشورا، حجت الاسلام قاسمیان مباحث طرح شده این 10 شب را جمع بندی کرد و با روضه ای دردناک منبر خود را به پایان برد، اما حال مجلس چنان دگرگون شده بود که حاج منصور ارضی ابتدا با دعای «یا دائم الفضل علی البریه» مداحی خود را آغاز کرد تا حال مستمعان کمی تسکین پیدا کند. و بعد این اشعار را قرائت کرد:
جلوه معشوق، عاشق را به کشتن می دهد
کیست آن عاشق که بر دام بلا تن می دهد
عشق زینب را پیمبر در دو عالم نشر داد
با حدیثی که به دست «ام ایمن» می دهد
سوز آن اشکی که زینب ریخت در کربلا
قوسی از جنس کمان بر قد آهن می دهد
هیچ کس مانند زینب پای این آتش نسوخت
یا حسین او به آتش عطر گلشن می دهد
تا بخواهی بر دو چشمم اشک روزی می کند
این طلای ناب، روزی چند معدن می دهد
دست پر خیری که داد انگشتری بر ساربان
پرچم اسلام را بر دست این زن می دهد
سربلندی سر ارباب روی نیزه اوست
کی نخی از معجرش را دست دشمن می دهد
جای گریه خون به پای نیزه دلدار ریخت
چوبه محمل به اوج عشق گردن می دهد
راهی بازار شد، بازار حق شد گرمتر
دست این خانم شراب مرد افکن می دهد
نیمی از او با حسین و نیم دیکر هم حسین
این تعلق هست، او را بر دودیدن می دهد