به گزارش نما به نقل از شرق: سردار «علی مویدی» رییس پلیس موادمخدر ناجا درباره زمان دسترسی به موادمخدر گفته: «اینکه گفته میشود در هفتدقیقه میتوان به موادمخدر دسترسی پیدا کرد برای من بهعنوان فردی که در سطح ملی در حوزه مبارزه با موادمخدر فعالیت کردهام اصلا قابل پذیرش نیست و ممکن است در بعضی از مناطق زمان تهیه پنجدقیقه بوده و در مناطق دیگر بیش از یکساعت اما بار دیگر تاکید میکنم که متوسط زمان هفتدقیقه به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست.» این درحالی است که اواخر سال گذشته طه طاهری، قائممقام دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر زمان دسترسی به موادمخدر را پنجدقیقه اعلام کرده بود.
برای سنجش زمان دسترسی به موادمخدر راهی پارک حقانی در دروازه غار میشوم. این پارک مامن معتادان کارتنخواب است.
پرسهزنان «پارک حقانی» را جستوجو میکنم اما اثری از آنها نیست. زمین گل شده است و باران هم خیال بند آمدن ندارد. از جستوجو خسته شدهام و دارم کمکم بیخیال میشوم که در زاویه دیوارهای پشتی خانه خورشید و حسینیه پیدایشان میکنم.
مرد سیهچرده برای گرمشدن لباس میسوزاند. زنی دیگر هیچ نشانی از زنانگی ندارد، خمار در میان گـلولای نشسته است. دو دختر در زیر این باران و روی زمین سرد، پتویی روی سرشان کشیدهاند و خوابیدهاند و با تکههایی از پلاستیک حالت چادر را به زاویه دیوار دادهاند.
ماندهام سر صحبت را چطور باز کنم. صدایی از پشت تکههای پلاستیکی میگوید: «خانم برو مارو فیلم نکن.» مردد میان ماندن و رفتن ماندهام که مرد سیهچرده میگوید: هر چیزی هم که میخواهی بپرس.
میروم جلو و کنارش مینشینم، بوی سوختن لباسها در بینیام میپیچد. نگاه خیرهام به زخمها و پینههای درشت دستهایش است که لباسها را در میان آتش میرقصانند.
میپرسم: سرده؟
جواب میدهد: آره
میپرسم: اعتیاد داری؟
میگوید؟ آره... انگار بلد نیستی چی بپرسی الان باید بیوگرافیام را بپرسی؟ و خودش شروع میکند به گفتن نام و فامیلش و میافزاید: «۲۰ساله تخریب دارم.»
میپرسم چرا به گرمخانه نمیروید؟ پسر کناریاش جواب میدهد «از ترس «شفق»، اگه گرمخونه بریم شهرداری به مامورها تحویلمان میده و از آنجا به اردوگاه اجباری ترک اعتیاد میفرستنمون.»
جعفر میگوید: «گرمخونه برای معتادان نیست، برای کسانی است که اعتیاد ندارند و طول روز سر کار میروند و شبها به گرمخانه میآیند و بعد هم تمام تختها و کفخوابش پر است و تنها صندلیها را به معتادان میدهند و خب آدم تا صبح روی صندلی خشک و خرد میشود.»
میپرسم: بروید «شفق» اوضاع بهتر از اینجا نمیشود؟
ناراحت جواب میدهد: «توی «شفق» بدرفتاری میکنند، گاهی غذا هم نمیدهند، بعد هم ترککردن که اجباری نمیشه، میشه؟»
جعفر میگوید: «اگر دوست داری میتونی همراه من بیایی، پیش ساقی میرم هرویین بخرم.» ساقی مرد میانسال با ظاهری معمولی و چند کیسه پلاستیکی رنگی در دست است. جعفر در کمتر از پنجدقیقه یکگرم هرویین را به قیمت 18هزارتومان میخرد. میگوید: «این یکگرم برای هفت، هشت ساعتش کافی است. پشت یکی از دیوارهای مخروبه مینشیند به مصرفکردن.» با افزایش لابراتورها و آشپزخانههای خانگی تولید شیشه، هرویین و... در حاشیه تهران و استانهای غربی دسترسی به موادمخدر آسانتر شده و زمان دسترسی هم کاهش چشمگیری یافته، هرچند رییس پلیس مبارزه با موادمخدر ناجا گفته پلیس عرصه را برای خردهفروشان موادمخدر تنگ خواهد کرد و در استانهایی نظیر تهران، کرمانشاه، مازندران و... با اقداماتی که انجام شده عرضه موادمخدر کاهش چشمگیری داشته است.»
احمدیمقدم فرمانده ناجا پیش از این از وجود آزمایشگاههای خانگی تولید موادمخدر در استان آذربایجانغربی خبر داد و گفت: «قبلا تولید موادمخدر صنعتی در آشپزخانههای تهران یا اسلامشهر انجام میشد، اما اکنون مثلا در استان آذربایجانغربی نیز این مواد تولید میشود، چراکه قاچاقچیان سعی دارند مواد را پس از ورود پیشسازها از خارج کشور، در همان محل تولید و توزیع کنند.»