به گزارش نما؛ روزنامه السفیر لبنان با درج مقالهای به قلم «نبیل هیثم» به بررسی آینده مبهم لبنان در کشاکش تفرقه داخلی و هجوم تکفیری، پرداخته که متن آن را می آوریم:
نگرانی جریان میانهرو سیاسی از بابت انفجارهای تروریستی بیروت به حدی رسیده که گفته می شود: « تهدیداتی که در مورد عراقیزه کردن لبنان مطرح می شود غیر منطقی می نماید زیرا اوضاع عراق در مقایسه با لبنان تا حدی به یک تفریح شباهت دارد؛ در عراق با وجود همه انفجارهای خونینی که رخ می دهد مناطق امنی هم وجود دارد اما در صورت تکرار اوضاع عراق در لبنان اگر نگوییم تک تک خانه ها، دست کم محله ها و خیابانها به خطوط مقدم درگیری، تبدیل می شود».
جریان میانه رو اذعان دارد که دچار « افسردگی سیاسی » شده و سابقه نداشته که « به این درجه از نفرت رسیده باشد اما امروز به خاطر رفتار برخی طرفها که تلاش می کنند تظاهر به هوشمندی کنند دچار نفرتی شدید شده است؛ این در حالی است که طرفهای مذکور در واقع به عوامل پشت پرده کمک کرده و دانسته یا نادانسته بحران را شعله ور می کنند».
جریانات میانهرو همان سخنان همیشگی ولید جنبلاط را تکرار می کنند آن هم خطاب به کسانی که خودشان را علاقمندترین افراد به لبنان معرفی می کنند. ولید جنبلاط بارها نسبت به غول تکفیری هشدار داده و از گروههای لبنانی خواسته که وارد بازی بزرگان نشوند چرا که در این بازی، بازیگران کوچک هر قدر هم که داد و بیداد کنند له خواهند شد. به گفته جریان میانه رو « بازی بزرگان آغاز شده و لبنان را به لبه پرتگاه نزدیک کرده است؛ خطرناک ترین مسأله این است که برخی ها هنوز هم قادر به دیدن حقایق نیستند».
حمله تکفیری ها سخت تر از حمله اسرائیل
جریان میانهرو چندین سال به عقب بازمی گردد تا به این مسأله اشاره کند که «لبنان سه بار یعنی در سالهای 1978، 1982 و 2006 مورد تجاوز و حمله سهمگین اسرائیل قرار گرفت، اما به رغم توانمندی دشمن، لبنان توانست ایستادگی کرده و اهداف این جنگها را خنثی سازد؛ جالب اینکه لبنان با کمترین همبستگی درونی در مقابل این حملات ایستادگی کرد».
بر اساس دیدگاه جریان میانهرو حملات مذکور و حوادث همراه آن چه در جریان تجاوز 1993 و چه در جریان تجاوز 1996 « موجودیت لبنان را به لرزه درآورد اما با این همه لبنان از آن حملات – هر چند به صورت کشوری قطعه قطعه - نجات یافت؛ حال تهدید بزرگتر این است که لبنان در آستانه یک حمله تکفیری شدیدتر قرار گرفته و خطرناک ترین مسائل در این زمینه به شرح ذیل است:
1- برخی ها در جهت سوق دادن افکار عمومی به سمت همنوایی با حمله تکفیری، قدم بر می دارند و حتی گاه عناصر انتحاری را سازماندهی می کنند.
2- حمله تکفیری همزمان شده با یک تفرقه سیاسی، فرقه ای و مذهبی شدید که قبلاً تا این حد، بغرنج نبوده است.
3- این حمله با ذوب شدن کامل برخی گروههای سیاسی در اهداف طرفهای خارجی، همزمان شده و منافع کشورهای حوزه خلیج فارس و سایر کشورها در اولویت این گروهها قرار گرفته است.
4- حمله تکفیری، متوجه حکومتی شده که قادر نیست به مقابله با خطری بپردازد که لبنان را تهدید میکند. این حکومت توان تشخیص بیماری خود را ندارد و آنچنان تناقضی بر آن حکفرماست که نه در سیاست، نه در نهادهای حکومتی، نه در دستگاه امنیتی و نه در قوه قضائیه، دیدگاههای همسانی به خود نمی بیند. مسؤولین این حکومت به خاطر مسائل سیاسی، انتخاباتی، مناطقی و فرقه ای، محکوم به مدارا با قاتل و محاکمه مقتول هستند.
5- حمله تکفیری متوجه کشوری شده که برخی مناطق آن به گذرگاه و مقر خرابکاران، افراد مسلح و انتحاری ها تبدیل شده است، این در حالی است که حکومت به تماشا نشسته و بهانه می آورد که قادر به هیچ اقدامی نیست، اما واقعیت این است که حکومت، اطلاعات دقیقی در مورد حضور این تروریستها، چگونگی تحرک آنها و حامیان مالی و غیر مالی آنان دارد اما برخی نهادهای این حکومت، تنها زمانی اقدام می کنند که دچار شوک شوند».
دود جریان تکفیری به چشم همه می رود
جریان میانه رو سؤالات مهمی درباره زمان حمله به سفارت ایران و نیز پدیده « احمد اسیر » مطرح کرده و می پرسد: آیا برخی ها از پدیده احمد اسیر به منظور پوششی برای اقداماتی بزرگتر و خطرناک تر استفاده میکنند؟
آنچه موجب شگفتی جریان میانه رو شده این است که «برخی معتقدند آتش تکفیری ها دامن آنان را نخواهد گرفت، شگفتی بزرگتر اینکه همین افراد، خود و سیاستهایشان را قربانی حفظ آبروی شاهزادههایی می کنند که در تحقق اهدافشان در سوریه ناکام مانده اند».
دولت لبنان باید وارد عمل شود
بر اساس دیدگاه جریان میانه رو، تأسف بار این است که « نمیتوان روی حکومت، حساب باز کرد» و به همین خاطر «نگرانی از این است که ما وارد مرحله فروپاشی لبنان شده باشیم، متأسفانه در این سوی میدان برخی بازیگران کوچک حضور دارند و در سوی دیگر هم برخی ها به دنبال برهم زدن قواعد بازی هستند، اما به رغم این واقعیت تلخ نباید پذیرفت که رخدادهای کنونی، قویتر از حکومت است؛ هیأت وزیران دولت موقت لبنان میتواند به دور از نشستهای تهوع آور و تاریخ مصرف گذشته شورای عالی دفاع، جلسه امنیتی تشکیل دهد. پارلمان هم میتواند با تشکیل یک نشست امنیتی با حضور همه جریانهای لبنانی، به بررسی راههای مقابله با گردابی بپردازد که می خواهد همه را غرق کند. میشل سلیمان رئیس جمهور لبنان هم می تواند به جای دفاع مکرر از اعلامیه بعبدا، کار مفیدتری انجام دهد و همه را به یک جلسه گفتگو با عنوان (راه نجات لبنان ) دعوت کند».
اعلام خطر نسبت به جنگ شیعه و سنی
جریان میانهرو بر این باور است که «هدف قرار گرفتن سفارت ایران با همه ابعاد و پیامدهای آن خطرناک تلقی میشود، اما خطرناکتر این است که رشته کار از دست همه خارج شود و شیعه و سنی، اسیر منطق کنش و واکنش گردند، به ویژه آنکه برخیها از طریق تحریک و یارگیری و یا از طریق تکرار حوادث دو روز اخیر طرابلس، در این آتش میدمند».
با وجود همه این مشکلات، جریان میانه رو روی توافق آمریکا و غرب با ایران در موضوع هسته ای، حساب ویژهای باز کرده، اما بعید نمی داند که زیان دیدگان از این توافق، رفتاری جنونآمیز از خود بروز داده و لبنان را به یکی از شعبه های تیمارستان خود تبدیل کنند.