گروه ورزشی نما : ۱۶ دی سال 1366 در شهر گیسن آلمان از پدری ایرانی و مادری لهستانی پسری به دنیا آمد که نام او را « محمد دنیل » گذاشتند. دنیل تا سن ۱۴ سالگی، در ورزش فوتبال، مهاجم بود اما به پیشنهاد مربیانش، فوتبال را به عنوان رشتهٔ اول انتخاب کرد و با تغییر پست، دروازهبان شد. دانیل اولین بازیاش را در بوندسلیگای ۲، مقابل تیم کارلسروهه، در سال ۲۰۱۱ تجربه کرد. در این بازی او ۲۳ سال و ۷ ماه و ۶ روز سن داشت.این بازی سکوی پرتاپ دنیل شد .او در بوندسلیگای دو عملکردی فوقالعاده داشت به طوری که یکی از دلایلی که تیمش بعد از 28 سال دوباره به بوندسلیگای یک صعود کرد لقب گرفت.همین درخشش باعث شد تا کارلوس کرش سرمربی تیم ملی که ذره بین به دست دور اروپا راه افتاده بود تا بازیکنان دورگه را برای حضور در تیم ملی ایران پیدا کند به سراغش برود .او هر چند در ابتدا برای حضور در تیم ملی تردید داشت اما بالاخره در 16مهر سال 92 برای حضور در تمرینات تیم ملی وارد ایران شد، هر چند پیدا کردن دانیل برای گفتگو کار سختی است، اما این مشقت را به جان خریدیم و با او همکلام شدیم.
گفتگو: علیرضا حاجی میرزابابا
بعد از 13 سال به شهری برگشتی که خاطرات زیادی از آن نداشتی؟
بار اولی که به ایران آمدم حدود 13 سال داشتم که به طبع با توجه به اقتضای سنم زیاد از آن سفر چیزی به یاد ندارم. البته زمان زیادی هم در تهران نبودم.
امروز که در سن 26 سالگی قرار داری شهر تهران با تصوراتت چقدر فرق دارد؟
خیلی.
این خیلی چقدر بود؟
واقعیتش را بخواهید در این 15 سال تهران شهر دیگری شده است. هرگز فکرش رانمی کردم تهران به این اندازه بزرگ باشد.
اولین نکته ای که به هنگام ورودت به تهران برایت جالب بود چه بود؟
وقتی سوار ماشین شدم تا به هتل تیم ملی بروم از نوع حرکت ماشینها در اتوبان و خیابان متحیر شدم. به نظرم آمد رانندگی در تهران هم سخت است و هم فاجعه آمیز.
گویا در همان ساعتهای اولیه حضورت در ایران از دیدن ماشین پراید تعجب کرده بود و با حالتی تعجب بر انگیز به پدرت گفته بود این هم ماشین است؟
راستش را بخواهید وقتی ماشین پراید را دیدم خیلی تعجب کردم. با خودم گفتم که این ماشین با این ابعاد چگونه حتی راه میرود .
واکنش پدرت چه بود؟
چیز خاصی نگفت و فقط گفت هیچی نگو پدر بزرگت هم پراید دارد و باید در مدتی که در ایران هستی سوار این ماشین شوی.
حالا تجربه پراید سواری آن هم در شهری که رانندگی در آن فاجعه آمیز است چطور بود؟
من که رانندگی نکردم. ماشین بدی نبود.
البته طبیعی است با توجه به اینکه در کشوری زندگی میکنی که بهترین ماشین ایران در آن کشور تاکسی است با این نگاه به ماشینی نگاه کنی که بیش از نیمی از مردم ایران از آن استفاده میکنند؟
من قصد توهین به کسی را نداشتم. من فکر نمیکردم در دنیا ماشینی مثل پراید وجود داشته باشد. همین.
حالا که جواب سوالهایت را در این خصوص گرفتی میخواهی از روزی که کارلوس کرش به تو پیشنهاد داد که پیراهن تیم ملی را بپوشی صحبت کنی؟
نمیدانم کرش چگونه متوجه شده بود که من دراینتراخت براونشوايگ بازی میکنم به همین دلیل به آلمان آمد و با من صحبت کرد.
گویا در ابتدا پیشنهاد او را قبول نکردی؟
درست است. من تازه در تیم باشگاهیام جا افتاده بودم؛ و اگر پیشنهاد کرش را قبول میکردم باید به طور مرتب به ایران میآمدم که این موضوع کاملا به ضررم بود. به همین دلیل به کرش گفتم تا زمانی که نتوانم خودم را به عنوان دروازهبان اول براونشوايگ ثابت کنم نمیتوانم به ایران بیایم.
که کرش هم مقبول کرد؟
چیز خاصی نگفت. فکر میکنم دلایلم برای او قانع کننده بود که بعد از ماهها دوباره از من دعوت کرد که به تیم ملی ایران کمک کنم.
خودت چه حسی داشتی وقتی کرش این پیشنهاد را به تو داد؟
واقعیتش را بخواهید نه غافلگیر شدم و نه تعجب کردم. البته پیشنهاد کرش، یک پیشنهاد فوقالعاده بود اما فکر نمیکردم هیچ وقت عملی شود.
چرا؟
فکر میکردم او یک چیزی گفته است و بعد از پاسخ منفی من در مرحله اول او قید من را میزند.
اما نزد. میدانی چرا؟
شاید به دلیل عملکردم در بازیهای باشگاهیام باشد.
از طرف دیگر این شائبه در مورد تو وجود دارد و آن این است که تو به این دلیل پیشنهاد ایران را قبول کردی چون شانسی برای حضور در تیم ملی آلمان نداشتی؟
اگر بگویم نه دروغ گفتهام. در فوتبال آلمان دروازهبان خوب زیاد داریم که هر کدامشان یک وزنه بزرگ محسوب میشوند. خب طبیعی است در این فضا شانس حضور در تیم ملی خیلی کم است. اما این تنها دلیلی نبود که پیشنهاد کرش را قبول کردم.
دلیل بعدی چه بود؟
شاید این حرف من کمی شعاری باشد اما باور کنید وابستگی من به سرزمینی که پدرم، پدر بزرگم در آن دنیا آمدهاند و زندگی کردهاند دلیل اصلی بود که من خیلی راحتتر از آن چیزی که تصور میکردم پیشنهاد بازی در تیم ملی ایران را قبول کنم. شاید باور نکنید. در جام جهانی 2006 آلمان به سختی پیراهن تیم ملی را تهیه کردم و به هنگام بازیهای تیم ملی آن را بر تن میکردم. ریشه اصلی من در ایران است.
ولی جدا از این موضوع، اطمینان از اینکه با قبول پیشنهاد کرش حضورت در ترکیب ثابت تیم ملی تضمین شده است نیز در قبول این پیشنهاد بی تاثیر نبود؟
بالاخره وقتی پیشنهادی میشود تمام جوانب را در نظر میگیرید و بعد به آن پاسخ میدهید. من هم این کار را کردم. البته از فوتبال ایران شناختی نداشتم ولی با علم به این موضوع که سر مربی تیم ملی به من اعتقاد دارد که خواهان حضورم در تیم ایران شده است به من قوت قلب داد تا پیراهن تیم ملی را بر تن کنم.
دو بازی که مقابل تایلند و لبنان کردی نشان داد که کرش نظر مثبتی به تو دارد؟
همین طور است. اگر او به من اعتقاد نداشت این همه راه تا آلمان نمی آمد و با من صحبت نمیکرد.
امروز با توجه به شناختت از سایر دروازهبانان تیم ملی چه نظری در مورد انان داری؟
تا آنجا که میدانم قبل از من رحمان احمدی دروازهبان ثابت تیم ملی بوده است. رحمان در کل گلر خوبی است. هر چند سبک تمرین او با دیگر دروازهبانان تیم ملی کمی متفاوت است ولی در کل دروازهبان خوبی است.
حضور تو در ایران باعث شد تا مهدی رحمتی از تیم ملی خداحافظی کند؟
مهدی را نمیشناسم اما میدانم دروازهبان استقلال است و عملکرد خوبی هم در تیم ملی ایران داشته است. اینکه او با آمدن من رفته به خودش ربط دارد اما ای کاش میماند و با هم رقابت میکردیم.
فکر میکنی نتیجه این رقابت چه میشد؟
نمیدانم هر کدام که بهتر بودیم در ترکیب قرار میگرفت.
حالا اگر مهدی بهتر بود؟
حقش بود که در ترکیب قرار میگرفت.
شاید آن وقت پیش خودت فکر میکردی چرا پیشنهاد ایران را قبول کردی؟
فکر نمیکنم این فکر من را اذیت میکرد. اما این را به صراحت میگویم که هیچ بازیکنی دوست ندارد که ذخیره باشد.
اما تو در اینتراخت براونشوايگ دروازهبان ثابت نیستی؟
با توجه به حضور پتکویچ که یک دروازه با ن با تجربه و خوب است سر مربی ما تصمیم گرفته است که از سیستم چرخشی استفاده کند. البته در ابتدا کنار آمدن با این سیستم کمی مشکل بود اما با گذشت زمان هم من و هم پتکویچ به آن عادت کردهایم.
این سیستم تا کی ادامه خواهد داشت؟
نمیدانم.
گویا در تیم ملی به رغم اینکه فارسی را به خوبی نمیتوانی صحبت کنی اما ارتباط خوبی را با بازیکنان برقرار کردهای؟
درست است. دوست نزدیک من در تیم ملی رضا قوچان نژاد است. با او بسیار راحت هستم. البته با جواد نکونام هم در ارتباط هستم. با بقیه بازیکنان هم مشکلی ندارم، و فکر میکنم با گذشت زمان ارتباط صمیمیتری بین من و آنان بر قرار شود.
کرش مربی بزرگی در دنیای فوتبال است .امروز که با او کار کرده ای نظرت در مورد او چیست؟آیا با تصورات یکی است ؟
کرش نیازی به تعریف من ندارد. مربی که سالها دستیار فرگوسن بوده است خود سندی است بر بزرگیاش. او بسیار با هوش است و برنامهریزی دقیقی بر روی کارهایش دارد به نظرم فوتبال ایران خیلی خوش شانس بود چنین مربی را به خدمت گرفته است.
البته تو هم از حضور کرش در ایران سود بردی و قرار است در تیمی بازی کنی که یکی از 32 تیم حاضر در جام جهانی است؟
شاید همین طور باشد که میگویید.