به گزارش نمانیوز ، آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی حمایت خود را از جبهه متحد اصولگرایی برای ورود به مرحله دوم نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی اعلام کردند، این فتح بابی شد تا عملکرد این جبهه را در رقابت سیاسی 12 اسفند – مرحله نخست انتخابات مجلس – بررسی کنیم و ببینیم این جبهه در 15 اردیبهشت برای حمایت از نامزدهای خود در حوزه انتخابیه تهران و سایر شهرستانها چه برنامه ای دارد در همین رابطه گفتگوی احمد سالک سخنگوی جامعه روحانیت با هفته نامه مثلث را مطالعه فرمایید.
*برای شروع بفرمایید چطور شد که اصلاً جبهه متحد اصولگرایی تشکیل شد؟
-فروردین سال 89 پیشنهادی در جامعه روحانیت مبارز تهران مطرح شد، مبنی بر اینکه نیروهای اصولگرا، حزب اللهی و ولایی در سطح کشور نیازمند محوریتی برای ورود به انتخابات مجلس هستند و آن محوریت را در سایه روحانیت میبینند. پیشنهاد یاد شده بر این اساس بود که جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در کنار هم به این موضوع بپردازند و مباحث مربوط بهاین موضوع را کارشناسی کنند تا بر مبنای آن حرکتی جامع و کامل آغاز شود. خوشبختانه این پیشنهاد به تصویب جامعه روحانیت مبارز رسید و آیت الله مهدوی کنی با دوستان جامعه مدرسین جلساتی داشتند. پس از آن جلسه، قرار شد کار گروهی بین دو جامعه تشکیل شود. آن کارگروه حدود 17 جلسه چند ساعت مباحث را دنبال کرد و ثمره جلسات چند مطلب مهم شد؛ یک بیانیه هشت ماده ای برای بسترسازی وحدت اصولگرایی در سطح کشور
*تاریخ این بیانیه کی بود؟
-تقریباً خرداد 89 ثمره دوم، تنظیم یک منشور اصولگرایی با حفظ خطوط قرمز نظام در 12 شاخص بر اساس فرمایشات حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری بود. این منشور قبل از اعلام عمومی در جلسه ای – در مجلس قدیم – با حضور ایت الله یزدی و آیت الله مهدوی کنی، اعضای جامعتین و همه سران طیفهای اصولگرا به معرض بحث گذاشته شد و بعد از تایید همگان، محور وحدت نیروهای اصولگرا شد.
*جریان تشکیل جبهه متحد اصولگرایی قبل از جلسه 30 چهره اصولگرا با رئیس جمهور بود یا بعد از آن؟
-قبل از آن انجام شد، بعد از جلسه در مجلس قدیم، به من ابلاغ شد که منشور اصولگرایی را برای رسانه های گروهی تشریح کنم تا به اطلاع عموم در سطح کشور برسد. از این رو من به عنوان سخنگوی جامعه رواحنیت مبارز بیش از 30 جلسه این موضوع را به رسانه های مختلف توضیح دادم که با استقبال زیادی در سطح کشور مواجه شد. تلفنها و ارسال پیامهایی که در حمایت از تنظیم منشور اصولگرایی انجام میشد گویای میزان مقبولیت این مساله بین مردم، دانشگاهیان، حوزهها و غیره بود. برای تحقق منشور اصولگرایی ضرورت داشت که یک مکانیزم اجرایی پیش بینی شود. الگوی 5+6 که برای ریاست جمهوری و انتخابات مجلس هشتم تجربه شد، مبنای کار قرار گرفت و از آن مدل وسیع تری که شامل همه گروههای اصولگرا بود به دست آمد و ساز و کار 7+8 پیشنهاد شد که دو نفر سیاستگذار در راس مجموعه بودند. هیات نظارت و داوری با ترکیب کعبی و حسینی بوشهری از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تقوی و ابوترابی از جامعه روحانیت و عسگراولادی، ولایتی و حداد عادل سه نفر معتمد رئیس جمهور تشکیل و هشت عنوان اجرایی هم میان گروه های اصولگرا تقسیم شد. اواخر ماه شعبان و قبل از ماه رمضان 90 جبهه پایداری اعلام موجودیت کرد. بر این اساس دو نفر از این جبهه در گروه 8 قرار گرفتند بنابر این جهت حرکت داشت به سمت یک وحدت بسیار خوب پیش میرفت و جبهه متحد اصولگرایی کار خود را در سطح تهران و استانهایی داشت انجام میداد.
*بر روی مبنای انتخابات هشت نفر هیات اجرایی خیلی بحث بود، چرا؟
-جبهه متحد اصولگرایی از همه طیفها از جمله جبهه پایداری برای وحدت دعوت کرد، این آقایان در اصول مشکلی نداشتند و آنها را قبول داشتند اما نقدشان بر تعیین مصداقها و نوع برداشت جبهه متحد از فرمایشات مقام معظم رهبری بود. از طرفی جبهه متحد اصولگرایی هم به حرفهای رهبر معظم انقلاب تکیه داشت. بحث ساکتین فتنهف افراد وابسته به باندهای قدرت و ثروت از جمله مسائلی بود که از سوی جبهه پایداری بیان میشد. در واقع اختلافها از زمان تعیین مصداق شروع شد. آیت الله مهدوی کنی جلسات متعددی با اعضای مختلف جبهه پایداری گذشت و این جلسات تقریبا تا دو ماه قبل از انتخابات ادامه داشت، اما آنها بالاخره اعلام کردند میخواهند لیست جداگانه بدهند.
*عمده انتقاد این گروه بر وجود ساکتین فتنه در جبهه متحد استوار بود. آیا واقعا نمایندگان ثروت و قورت و ساکتین فتنه در جبهه متحد فعال بودند؟
-اینها صحبتهایی بود که گذشت. خیلی با جبهه پایداری مدارا شد، خیلی جلسات با آنها برگزار شد،در دنیا و آخرت شهادت میدهم که آیت الله مهدوی کنی با این سن و وضعیت جسمی خیلی در مقابل جبهه پایداری تواضع کردند به مسائل و بحثهای اعضای آن گوش دادند و به حرفهای انها پاسخ گفتند، منتها دو، سه ماه قبل از انتخابات آقای لنگرانی سخنگوی جبهه پایداری اعلام کرد پایداری لیست مجزا میدهد از این جا به بعد آیت الله مهدوی کنی گفتند اینها علاقه به لیست جدا دارند و نباید بیش از این جبهه متحد دعوت و اصرار به وحدت کند، بنابر این باید کار را ادامه داد. البته ورود این دو جبهه به عرصه انتخابات هم انگیزه خوبی بود برای اینکه مساله حضور حداکثری مردم پای صندوقهای رای اتفاق بیفتد.
*در باره جبهه پایداری صحبت کردید که بالاخره چه طور شد اینها به جبهه متحد اصولگرایان نپیوستند، اما قسمت اعظم اصولگراهادر جبهه متحد گرد هم آمدند، اینها در مباحثی که بینشان مطرح بود یکدست بودند یا بین خود اختلافاتی داشتند؟
-هیچ هیات، جبهه و انجمنی وجود ندارد که همه اعضای آن یک سلیقه باشند بنابر این طیفهای اصولگرا در جبهه متحد اختلاف سلیقه داشتند، اما در اصول مشترک بودند.در انتخابات یا در راهپیمایی 22 بهمن مردم دهها نوع سلیقه و گرایش دارند اما وجه مشترکشان حفظ نظام جمهوری اسلامی است. بنابر این به صحنه میآیند، حتی اگر انتقاداتی هم به حاکمیت داشته باشند.
*چه لزومی داشت بقیه طیفهای جبهه متحد اصولگرایی مانند جبهه پایداری به دنبال ایجاد نشاط سیاسی نروند و ائتلاف و وحدت بین خود را حفظ کنند؟
-اصل اولیه آن بود که وحدتی بین جامعه اصولگرایی شکل بگیرد.
*چرا چنین ضرورتی احساس شد، وقتی اصلاح طلبان روشن کردند که در انتخابات به شکل متحد حضور پیدا نمیکنند؟
-جواب به این سئول دو ساعت وقت نیاز دارد، وقتی در سطح کشور مسافرت جلسات مختلف و گوناگونی برگزار و جمعبندی شد که مکانیزم وحدت بر پایه پیشنهاد فروردین 89 تشکیل شود، بیان عقبه یک سال قبل آن در فرصت این مصاحبه نمیگنجد.
*نکته آن است که خیلی از اصولگرایان تاکید میکردند که اگر رقیب متمرکز بیاید اصولگرایان هم باید با اتحاد بیایند، در غیر این صورت تجربه شورای دوم شهر تهران برای اصولگرایان اتفاق میافتد که در آنجا اصلاحطلبان متفرق بودند ولی اصولگرایان متحد حاضر شدند نتیجه انتخابات را به نفع خود پایان دادند، حالا این خطر برای جریان اصولگرا احساس میشد اما وقتی اصلاحطلبان به عرصه رقابت سیاسی گام نگذاشتند، آیا در جبهه متحد صحبتی شد که به سمت نشاط سیاسی گام بردارند؟
-تلاش اولیه آن بود که اگر رقابت بین اصلاح طلبان و اصولگرایان ایجاد شود گروههای اصولگرا وحدت خود را حفظ کنند و این بحث درستی بود. جریان اصلاحات چهرههای اصلی خود را در فتنه 88 از دست داد و کسی را نداشت که آنها را در عرصه انتخابات مجلس نهم وارد کند. بحث دیگر آن بود که اصلا وحدت اصولگرایان صحیح است یا خیر؟ در کل معتقدم بررسی ابعاد مختلف رقابت بین اصولگرایان مضار و منافع این کار را نشان میدهد اما وقتی دکتر لنکرانی اعلام جدایی جبهه پایداری را اعلام کرد دیگر طیفها مثل جبهه ایستادگی منتسب به آقای محسن رضایی نیز گفتند چرا ما از جبهه متحد جدا نشویم و مستقل نیاییم؛ برای همین در جریان اصولگرایی تعدد لیست ها به وجود آمد؛ در واقع باب رقابت درون گفتمانی باز شد و آن چیزی که قرار بود در جبهه متحد اصولگرایی شکل بگیرد شکل واقعی خود را پیدا نکرد. البته لیستهای متعدد توانست انگیزهای برای حضور حداکثری مردم در پای صندوقهای رای شود. یک بحث دیگر آن بود که مردم به لیست ها رای ندادند و بر اساس معیارهای تبیینی مقام معظم رهبری فرالیستی کاندیدای اصلح را انتخاب کردند.
*شما به عنوان آقای سالک و شخصی که خودتان نماینده مردم در مجلس نهم هستید، بفرمایید چرا جبهه متحد همانند مجلس هشتم نتوانست در تهران موفق شود وچرا جبهه پایداری، جبهه ایستادگی و صدای ملت مستقل از آن وارد عرصه انتخابات شدند؟
-فقط یک عامل ندارد، عوامل آن متعدد است. یکی از عواملی که میشود به عنوان محور وحدت بیان کرد شخصیتهایی مثل آیت الله مهدوی، آیت الله یزدی و آیت الله مصباح هستند، این افراد شخصیتهای ملی و کلان نظام و مورد اعتماد و تکیه مردم هستند چون در مقاطع مختلف امتحان پس دادند و سابقه دارند.
*شما میگویید این شخصیتهای ملی و کلان در دورههای قبلی یکی بودند و حالا جدا شدند؟
-منظورم این است که اینها مباحثشان یکی بود منتها در اجرا روی شیوهها بحث داشتند و این خطر تقابل بین بزرگان را به وجود میآورد که این مساله مساوی با حذف است. نه ما و نه کسانی که در سایر جبههها حضور داشتند، حاضر نبودند که حذفی صورت بگیرد بلکه معتقد به تقویت وحدت بودند، بنابر این حضور آیات اعظام مهدوی کنی، یزدی و مصباح و دیگران در صحنه از پارامترهای مثبت جریان اصولگرا در این انتخابات بودند و نمیتوان گفت که اینها مقابل بودند، البته بعضیها با نگاهی منفی چنین صحبتهایی را بیان میکنند که من اعتقادی به حرف آنها ندارم. معتقدم حضور این آقایان قدرتی را در جبهه متحد و در جبهه پایداری به وجود آورد که بستر حضور حداکثری مردم در پای صندوقهای رای شد و این مطلوب بود. اینکه چرا برخی جدا شدند و بعد جبهههای متعددی تشکیل شد هر کدام دلایل خاص خودشان را دارند؛ مثلا بعضیها میگفتند مسائل جبهه پایداری را قبول نداریم یا بر عکس برخی نیز میگفتند مسائل مدنظر جبهه متحد را در تصمیمگیریها قبول نداریم. بنابر این برای آنکه ادای تکلیف دینی کرده باشند به این نتیجه رسیدند که بروند و با لیستی مستقل به صحنه رقابت بیایند. تعداد جبهههای مختلف انتخاباتی در سطح کشور طبق آمار روزنامه کیهان 67 جبهه بود که 23 تای آن در تهران و کلانشهرها فعالیت میکردند که البته باز میگویم این وضعیت منافع و مضاری داشت.
*گویا آقای مطهری در شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان رای آورد، بعد اعلام شد که ایشان در لیست قرار نمیگیرد چون در قیاس با شاخص های اصولگرایی دیگران در اولویت قرار داشتند، چرا مطهری جدا شد، این جدا شدن باعث نشد یک قسمت از آرای جبهه متحد کسر شود؟
-این یک بحث دیگر است ولی این مطلب بستگی به شخصیت افراد دارد. مطهری شخصیت خاص است. جبهه متحد ساعتها برای تعیین مصداق جلسه وقت گذاشت و من در ریز مباحث شورای مرکزی نیستم که ببینم علت جدایی مطهری چه بود؟ بعضیها میگویند انتقادات وی به دولت عامل بود، بعضیها میگویند انتقاد به جریان اصولگرایی سبب این کار شد، در مجموع نظرات در باره چرایی اینکه علی مطهری در لیست جبهه متحد اصولگرایان قرار نگرفت، مختلف است.
ترکیب جبهه متحد بالاخره سوای جبهه پایداری با ترکیب 7+6 در انتخابات حضور پیدا کرد، آیا جبهه متحد فکر میکرد چنین رقابت تنگاتنگی بین لیست انتخاباتی او و جبهه پایداری رقم بخورد؟
قابل پیشبینی بود، یعنی چیزی نبود که دیده نشود، وقتی اعلام موجودیت کردند و بعد لیست انتخاباتی جدا دادند طبیعی است که خود را برای رقابت فشرده آماده میکنند. آیت الله مهدوی کنی بعد از اعلام جدایی جبهه جبهه پایداری مصاحبهای کردند و درخواستشان این بود که رقابتی سالم و اصولی میان دو جبهه شکل گیرد نه آنکه مبنای رقابت تضعیف و تخریب طرفین باشد بنابر این پیش بینی میشد که وقتی پایداری لیست میدهد قصد رقابت دارد.
*یعنی پیشبینی میشد که از جبهه متحد سه نفر تنها در دور نخست انتخابات مجلس نهم به مجلس راه پیدا کنند؟
-این اتفاقاً بحث جدید و قابل ارزیابی است که در تهران به این عظمت در مرحله نخست فقط پنج نفر به نهاد قانونگذاری راه یافتند. این مساله از نکاتی است که باید روی آن ایستاد و کار کرد.
*آیا این تفسیر را قبول دارید که تکثر فهرستها موجب تقسیم آرا میان اصولگرایان شد؟
-یک بخش همین است که وقتی آرای مردم به جریان اصولگرایی تقسیم شد و چنین رقابت تنگاتنگی شکل گرفت، اگر لیستهای اصولگرایان متعدد بشود برای مردم دغدغه ای خواهد بود که نمیدانند چه کار کنند و کدامیک از لیستهای انتخاباتی را انتخاب کنند، چون میگویند راس جبهه متحد آیت الله مهدوی و یزدی هستند و رأس جبهه پایداری آیت الله مصباح و خوشبخت بنابر این در انتخابات دچار سرگردانی میشوند.
*علت دیگر را چه میدانید؟
-حضور حداکثری مردم در پای صندوقهای رای بود.
*حضور حداکثری به لیست جبهه متحد کمک کرد یا پایداری؟
-این را باید در تعداد افراد باید دید و بیان قضاوت را به بد از 15 اردیبهشت واگذار کرد.
معمولا رفتارشناسی انتخاباتی مردم ایران نشان میدهد در مرحله دوم انتخابات کمتر شرکت میکنند، شما به عنوان یک شخصیت سیاسی بفرمایید کاهش مشارکت به نفع لیست جبهه متحد خواهد شد یا پایداری؟
قضاوتش زود است.
*آقای توکلی معتقد است هر چقدر مشارکت در مرحله دوم بیشتر شود به نفع جبهه متحد است نظر شما چیست؟
-من ترکیب لیست ها را دیدم. مجموعا میگویم اگر مشارکت قوی شود به نفع گفتمان اصولگرایی است به عبارت دیگر ما به دنبال یک چیز بالاتر از اینها هستیم. البته شاید در این راستا منافع بیشترش برای جبهه متحد تامین شود.
جبهه متحد برای دور دم چه برنامه ای دارد و چه کار خواهد کرد؟
طبق سیاق مرحله اول حضور پیدا میکند و فعالیتهای تبلیغاتی را با قدرت بیشتری ادامه میدهد چون مشارکت در مرحله دوم معمولا یک دوم و یا یک سوم مرحله اول است بنابر این باید برای افزایش مشارکت عمومی و انتخاب اصلح تلاش کرد.
*برخی میگفتند جبهه پایداری یکدست تر است اما جبهه متحد اختلاف سلیقه وجود دارد و همین نوع ترکیب آن موجب کاهش توفیقش در مرحله نخست انتخابات مجلس نهم شد، نظر شما چیست؟
-باید روی این مساله کار کرد.
*یعنی یکی از نکاتی که بعد از انتخابات مرحله دوم باید روی آن کار کرد همین است؟
-بله، همین طور است.
*ترکیب جبهه متحد برای انتخابات ریاست جمهوری آینده کارآیی دارد؟
-به ترکیب مجلس نهم باید نگاه کرد. مطمئناً هر چه جبهه متحد در مرحله دوم انتخابات مجلس قویتر حاضر شود و کرسیهای بیشتری به دست آورد، این مساله در اداره مجلس انتخابات شوراها و ریاست جمهوری آینده موثر خواهد بود.