تلفن همراه از دستت نمیافتد و دائم داری با او اس.ام.اس پرانی میکنی و چانه میزنی که چرا برای خواستگاری نمیآید و چرا قرار امروز را برهم زده است.
پیش خانواده شرمنده شدهای و واقعا کلافهای. خصوصا که دستت نیز پیش خانواده رو شده که قرار است به خواستگاریات بیاید و از امروز، هر روز که او به وعدهاش عمل نکند، پیش آنها شرمندهتر میشوی.
سمت آینه میروی و به چهرهات نگاه میکنی. بهعنوان یک دختر سی ساله از بقیه آنها که شوهر کردهاند چیزی کم نداری و از خیلی هاشان خوشگلتر هم هستی.
به قول مادرت با فرهنگ و با فهم و کمالات هم که هستی. پس دیگر این خواستگارها چه مرگشان است که پاشنه در را از جا در نمیآورند؟!
اگر این خواستگار فراری نیز هرگز برنگردد، این سومین درخواست ازدواجی است که چندان جدی نبوده و تو را سنگ روی یخ کرده است.
حالا داری یواشیواش به خودت شک میکنی که نکند در اخلاق و رفتار و شخصیتت و تشخیصت اشکالی هست که نمیتوانی منظور و مقصود کسانی را که به تو نزدیک میشوند درست تشخیص دهی و همه را خواستگار فرض میکنی.
من کی هستم، توکی هستی؟
به یک نگاه قلبم از جا کنده شد و یک دل نه صد دل عاشقش شدم. چنین جملهای بیشتر برای کتابهای عشقی نوجوانان مناسب است، اما اگر شما قصد ازدواج دارید باید کمی اختیار دلتان را در دست بگیرید.
کسانی که خواستگاران و طمعکاران را اشتباه میگیرند معمولا اختیار دل خود را خیلی زود از کف میدهند.
احساساتی بودن، هیجان از روابط عاطفی و بیتجربگی هریک میتواند مسبب این نوع نگاه باشد.
اما حتی اگر شما از این دسته افراد باشید با دقت در نکات خاصی میتوانید به قصد واقعی طرف مقابلتان پی ببرید:
مثلا میتوانید به آنها که پیش از شناخت شما پیشنهاد ازدواج میدهند و میگویند با نگاه اول عاشقتان شدهاند، کمی با تردید نگاه کنید. گرچه ممکن است راست بگویند اما حتی در این صورت نیز زمانی را باید برای آشنایی با رفتار و اخلاق هم و شناخت خانواده هایتان سپری کنید. خصوصا کسی که در این شرایط قبل از خواستگاری درخواست روابط گرم و صمیمی میکند، قابل اعتماد به نظر نمیرسد.
ازدواج قرار است آینده شما را رقم بزند و چنین تصمیمی طی یکی دو هفته گرفته نمیشود. هیچکسی آنقدر ماهر نیست که در یکی دو هفته شناخت لازم را برای چنین تصمیمی کسب کند.
شناخت متقابل طی زمان کسب میشود؛ پس درباره فردی که به شما پیشنهاد ازدواج میدهد فکر کنید و ببینید او شما را چقدر میشناسد.
به پیشنهادهای ناگهانی کسانی که از نظر فرهنگی درست نقطه مقابل شما هستند نیز باید شک کنید و دست کم در مورد آنها کاملا تحقیق کنید.
آماده باش
مهسا میگوید: یکی از همکارانم به من از طریق دوستی پیشنهاد ازدواج داد. وی که آن روزها بیست و هفت ساله بود، ادامه میدهد: وقتی قرار شد درباره ازدواج در کافیشاپ با هم صحبت کنیم، من از او پرسیدم چه شد که در این زمان از زندگیات فکر کردی آمادهای کسی را در سرنوشتت شریک کنی؟ آیا الان آمادهتر از همیشه هستی؟
با چیزهایی که گفت فهمیدم او واقعا آماده شده است. خانهای خریده بود و قطعه زمینی در اطراف شهر داشت برای ویلاسازی در سالهای آینده که بچهدار میشد مناسب بود، وسیله نقلیهای داشت که خانوادهاش در رفاه باشند و از نظر مالی کاملا از خانوادهاش مستقل بود...
اگر فردی که به شما پیشنهاد ازدواج داده، مدتی است دارد برای تغییر زندگیاش برنامهریزی میکند، میتوانید مطمئن باشید قبلا مدتی شما را زیر نظر داشته و در تصمیمش مصمم است.
خرید خانه، شغل ثابت، پس انداز مناسب و ساختن ظاهری مردانه نشانههای آمادگی خواستگار شماست.
اگر فردی که به شما پیشنهاد ازدواج داده کاملا با شما غریبه است و شناخت کمی دارد، یا تصور درستی از ازدواج ندارد یا این موضوع را زیاد جدی نگرفته است.
اگر تبدیل به تنها وارث شدهاید یا از همسرتان جدا شدهاید، ممکن است آمار این پیشنهادهای شتابزده در مورد شما بالا برود. با توجه به وضع روحی که اکنون دارید بهتر است در پاسخگویی شتاب نکنید و در مورد نیت شخص پیشنهاددهنده تحقیق کنید.
همچنین خواستگارانی که میخواهند به سربازی بروند یا در حال تحصیل هستند یا کار ثابت و مشخصی ندارند، آماده ازدواج نیستند.
آغاز بحث جدی
سمیه میگوید: چند سال پیش محل کارم عوض شد و یک هفته بعد از ورود به محل کار جدید یک نفر از من خواستگاری کرد. ظاهرا او کاملا موجه بود اما وقت نداشت به این زودیها خانوادهاش را برای خواستگاری بیاورد و میگفت آنها در سفر هستند و نمیتوانند برای خواستگاری بیایند و طول میکشد. وقتی هم با او وارد بحث میشدم و میپرسیدم در مورد ازدواج چه عقیدهای دارد، از همه چیز سرسری میگذشت. برایش مهم نبود چند فرزند داشته باشیم یا چند سال بعد از ازدواج بچهدار شویم. در مورد محل زندگی ایدهای نداشت و میگفت هرچه پیش آید خوش آید و برای نحوه ازدواج هم چیز مشخصی نمیگفت.
معمولا مردها قبل از یک کار در مورد آن زیاد فکر میکنند.اگر خواستگار شما در مورد این مقولهها ایدهای ندارد، معلوم است در این باره جدی نیست.
وقت گل نی
کسی که واقعا میخواهد با شما ازدواج کند قبل از هر چیز زمان خواستگاری را با شما هماهنگ میکند. بد قولیها و بهانه تراشیهای متعدد او نشانه جدی نبودن قول و قرارهایش است.
به هر حال مراحل ازدواج در فرهنگ ما سنتی انجام میشود و کسی که به شما پیشنهاد ازدواج میدهد باید بعد از توافق اولیه شما، بلافاصله درباره قرار گذاشتن خانوادهها با هم حرف بزند. شما تصمیمگیرنده نهایی نیستید و بعد از این مرحله این تصمیم باید به خانواده سپرده شود. فرد مورد نظر باید بلافاصله با پدرتان قرار بگذارد یا اجازه بگیرد مادرش برای قرار خواستگاری به مادر شما تلفن کند.
اگر خواستگارتان این وعدهها را به زمان گل نی موکول میکند، زیاد او را جدی نگیرید.
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
خواستگار شما چقدر شما را جدی میگیرد؟ این را حتی از زمان و مکانی که پیشنهاد ازدواج را مطرح میکند، میتوانید بفهمید.
سیما میگوید: وقتی رضا از من خواستگاری کرد در صف مترو بودیم. نمیدانم چه به فکرش رسید که در چنین جایی از من خواستگاری کرد.
البته او آدم جدی بود و قصدش ازدواج بود ولی اکنون که با او زندگی میکنم میدانم بسیار آدم وقتنشناسی است.
البته اگر وقت نشناسیها هم برنامه ریزی شده و غافلگیر کننده باشد، شامل این مورد نمیشود.
نهایتا اگر میخواهید همسر آیندهتان را پیدا کنید به خواستههای غیرمعقول کسی که ادعای خواستگاری دارد تن ندهید. زیرا اگر خواستگار واقعی هم باشد در مورد شما بد برداشت میکند و فکر میکند دوستان نزدیک
متعددی داشتهاید.
توصیه دیگر این است که خواستگاران غیرجدی را جدی نگیرید، زیرا کسانی که ممکن است شما را زیرنظر داشته باشند تا پیشنهاد بدهند، فکر کنند لابد عیب و ایرادی دارید که خواستگاران متعدد با شما به تفاهم نمیرسند.
منبع: نشریه چاردیواری / ماندانا ملاعلی