به گزارش نما به نقل از فارس، دهم اردیبهشت ماه که سالروز اخراج پرتغالیها از تنگه هرمز است، روز ملی خلیج فارس نامگذاری شده است. با توجه به نزدیک شدن به روز ملی خلیج فارس با آیتالله سیدمحمد خامنهای رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا درباره تاریخچه خلیج فارس به گفتوگو نشستیم.
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
با توجه به نزدیک شدن روز ملی خلیجفارس و حساسیّتی که از نظر حفظ صلح بینالمللی و امنیت و آرامش منطقهای در خلیج فارس وجود دارد و با تجربیات و سوابق جنابعالی که در تدریس و تحقیق در حقوق بینالملل دارید و کتابهایی که در این زمینه نوشتهاید، مایلیم درباره موقعیت حقوقی و سیاسی خلیج فارس توضیحاتی بفرمائید؟
- آیتالله خامنهای: خلیج در اصطلاح آبهایی سرزمینی است که با دهانهای به دریای آزاد وصل و مربوط میشوند، یعنی نه دریای بسته است و نه آبهای آزاد بینالمللی مانند اقیانوسها بلکه در عین آنکه به سرزمین مجاور و محیط بر خود تعلق دارد، قابلیت طبیعی برای ورود کشتیهای دیگر از اقیانوسها را نیز دارد.
خلیجها بر خلاف دریاهای آزاد، در اصل جزء حاکمیت سرزمینهای اطراف خود هستند و ورود کشتیها و شناورهای دیگر چه جنگی و چه تجاری و صیادی متوقف به اذن کشور یا مجموعه کشورهای مجاور و به شرط توافق حقوقی آنها است؛ نظام سلطه بینالمللی گرچه برای امکان دخالت خود خلیجهایی را که عرض دهانه آنها 24 مایل باشد، در حکم دریای آزاد دانستهاند که در واقع درست و منطقی نیست، اما در خلیجهایی که سابقه تاریخی داشته باشند به اتفاق و اجماع حقوق بینالمللی، دریای آزاد شمرده نمیشود و تابع و تحت حاکمیت دولت یا دول مجاور آن است و ورود شناورهای دیگر به آن تجاوز و نقض حاکمیت دولت محلی محسوب میشود.
اینگونه خلیجها را در عرف بینالملل «خلیجهای تاریخی» (Historic gulfs) مینامند و مقصود از تاریخی بودن خلیج آنست که کشور مدعی در طول قرنها (بلکه هزارهها) از آن برای ماهیگیری و صید مروارید ـ عبور یا نگهداری کشتیهای جنگی یا تجاری خود و مانند اینها استفاده کرده باشد.
تعلق اینگونه خلیجهای تاریخی به سرزمین مجاور نزد تمام متخصصان حقوق بینالملل و حتی مراجع داوری بینالمللی مسلم و پذیرفته شده است؛ نمونه و یکی از موارد احکام بینالمللی در اینباره و دعوای معروف به دعوای نورث آتلانتیک فیشریز (North Atlantic phisheries) بود بر ضد آمریکا.
در این پرونده ایالات متحده با اینکه خلیجهای سرزمین خود را تماماً ملک خود میداند، این دعوا آن را دریای آزاد وانمود میکرد ولی دیوان داوری لاهه، ادعای امریکا را مردود دانست و حکم به نفع طرف مقابل داد چون «سابقه تاریخی تصرف» در آن مسلم بود؛ همانند این حکم را همین دیوان داوری درباره ادعای کشور نروژ علیه دولت انگلیس داد و به «حق تاریخی» کشور نروژ رأی صادر کرد.
این مطلب، یعنی تعلق خلیج تاریخی به دولتهای مجاور آن و آزاد نبودن عبور و مرور آن به جز با اجازه دول مجاور، در حقوق بینالملل و مراجع بینالمللی بقدری واضح و مسلم است که جای پرسش و تردید باقی نمیگذارد و حتی عرف بینالملل و به رسمیت شناختن دریاهای آزاد برای همه ملل هم قادر به مقابله با اصل تاریخی بودن خلیج نیست و اصطلاح حقوقی لاتین «Erga,omnis» در اینباره معروف است.
** خلیج فارس دستکم 2500 سال متعلق به ایران بوده است
خلیج فارس نمونه کامل یک خلیج تاریخی است که دست کم دو هزار و پانصد سال در اختیار کشور ایران و دولتهای حاکم بر آن بوده است و سابقه و قدمت تاریخی (Abinitio) و (ipsofacto) دارد و حتی نام خلیج فارس را هم تاریخ بر روی آن گذاشته نه مردم یا دولت ایران و بدیهی بودن این مطلب برای مورخان و حقوقدانان بینالملل کاملاً روشن است چون خلیج فارس فرد اکمل خلیجهای تاریخی است.
دولت ایران در مجمع عمومی کنفرانس حقوق دریائی سازمان ملل در سال 1958 (ژنو) حق تاریخی ایران را بر خلیج فارس مطرح کرد و هیچ کشور دیگری به آن اعتراض نکرد و برابر رویه پذیرفته شده در حقوق بینالملل، اینگونه ادعاها که در مجامع بینالمللی با مخالفت روبرو نشده باشد، با صدور یک اعلامیه و ادعای یک دولت، برای آن دولت حق قانونی ایجاد میشود و دستکم از کنفرانس ژنو 1958 تاکنون این سند قانونی در دست دولت ایران بوده است و خلیج فارس متعلق به کشوری است که در آن ساحل داشته باشد.
با توجه به آزاد نبودن آبهای خلیج برای دولتهای بیگانه، حضور ناوگان آنها و همچنین ورود ناو هواپیمابر آمریکائی که در دنیا مورد بحث قرار گرفته، چه توجیهی دارد؟
- آیتالله خامنهای: یکی از قواعد مسلم حقوق بینالملل حق استقلال و حاکمیت ملت و دولت آن بر قلمرو زمینی و دریائی و هوائی آن است؛ مراجع بینالمللی و دیوان داوری لاهه در سدههای گذشته و مخصوصاً قرن معاصر درباره این حاکمیت و حقوق ذاتی دولتها بر نواحی قلمرو خود مباحثات بسیاری را انجام داده و به توافقهای مهمی رسیدهاند که در کنوانسیونهای معروف حقوق بینالملل ـ سازمان ملل و سازمانهای تابعه آن ثبت شده است.
از نظر حقوق بینالمللی هر کشور علاوه بر خاک خود بر تمامی آبهای داخلی و ساحلی و خلیجهای تاریخی و حتی بر بخشی از آبهای معروف به آبهای آزاد 3 تا 15 مایل حاکمیت دارد و عرض مساحت این بخش اخیر از سابق بیشتر هم شده است.
** شروط ورود شناورها به خلیج فارس
بنا بر آنچه گفته شد و با توجه به حاکمیت حتمی دولت ایران و حکومتهای قانونی دیگر منطقه، ورود همه کشتیها و شناورها به خلیج و آبهای داخلی مشروط به چند چیز است:
اول ـ رضایت و اجازه دولت ایران و دولتهای مشروع منطقه
دوم ـ شرطهای کلاسیک و معروف حقوق دریائی از جمله عدم ایراد ضرر (خواسته یا ناخواسته) به منافع دول حاکم معروف به اصل «عبور بیضرر» و همچنین شرط عدم مزاحمت یا ممانعت از حقوق کشورهای محلی، از طرف شناورهای بیگانه و نبود فعالیتهای غیر قانونی و مجرمانه مانند جرایم ضد بشریت بخصوص تروریسم و یا قاچاق انسان یا حمل اسلحه و مواد زیانبار و نیز حفظ سلامت محیط زیست و آبزیان و نبود تراوشهای مواد مضر سمّی و رادیو اکتیو و شروطی مانند آن.
سوم ـ اینکه شناورهای موضوع بحث، شناورهایی تجاری و صیادی هستند نه ناوگان جنگی، چون ورود ناو جنگی بیگانه به آبهای خلیج در حکم ورود و تجاوز نیروی نظامی دشمن به آبهای ساحلی است و بدون اجازه رسمی دولت محلی این ورود ممنوع است.
اصولاً در حقوق بینالملل ناوگان و شناورهای جنگی مقررات ویژهای دارند و شرط عمده آن غیر از شرطهای عمومی بالا، آن است که به امنیت نظامی منطقه آسیب نرساند و زمان ورود آنها در منطقه تنشی وجود نداشته باشد، باعث ایجاد تنش سیاسی در منطقه نشود، حضور ناوگان بضرر ملتهای منطقه و سلب حقوق سیاسی آنها و بر ضد دموکراسی و عدالت نباشد، همچنین برای بهرهگیری تبلیغاتی به زیان یک یا چند کشور مجاور نشود و به هرحال بودن و نبودن آن باید بدون ضرر برای همه کشورها و مردم منطقه باشد و صد البته موجب تشویش اذهان عمومی و ناامنی روانی نشود.
علت آنکه مقررات بینالمللی درباره ناوگان و کشتیهای جنگی دشوارتر است، آن است که حضور ناوگان دشمن بالطبع آثار خطر و نا امنی را در منطقه تشدید میکند و خطرات و زیانهای عمدی و غیرعمدی این کشتیها موضوعی نیست که دولتهای دارای حاکمیت از آن ساده بگذرند و خیلی طبیعی است که تنشهای دیپلماتیک و سیاسی و حتی برخوردهای نظامی را به وجود بیاورد.
** خیانت شاه پای ناوگان جنگی آمریکا را به خلیج فارس باز کرد
متأسفانه بسبب خیانتهای رژیم شاهی گذشته ایران، پای ناوگان جنگی آمریکا به خلیج فارس باز شد و برخی دولتهای همجوار در خلیج فارس هم آن را دنبال کردند تا به حدی که این خلیج که مالک و صاحب دارد، تدریجاً به حیاط خلوت آمریکا و کشتیهای جنگی او تبدیل شد و ایالات متحده چند پایگاه در آنجا ساخته و به بهانه حفظ منافع ملی خود که همان منافع صهیونیستهاست حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را تهدید میکند و بدتر از آن تردد کشتیهای دیگری است از جمله کشتی انترپرایز که ادعا میشود مأموریت آخر آن است (گوئی برنامهای برای نابودی آن دارند تا بهانهای برای اقدامات دیگر آنها شود) ممکن است ادعا شود که اجازه یک یا چند دولت و امیرنشین این خلیج مجوز این تردد و ایجاد پایگاه شده، ولی این ادعا صحیح نیست زیرا این دولتها هیچ تضمینی برای شروط مهمی که گفتیم به دولت ایران ندادهاند و اجازه ایران را کسب نکردهاند.
در واقع این همجواری مقرارتی خاص دارد، مالکیت یکطرف دلیل بر ایراد ضرر یا خطر برای طرف یا اطراف دیگر نمیشود؛ خواهید دید که مثلاً اگر ایران به ناوگان جنگی کشور ثالثی اجازه دهد که در خلیج فارس مستقر شود، چه جنجال و تبلیغات فراوانی از دیگر دولتهای مجاور بر پا خواهد شد و آن را موجب ناامنی خود خواهند دانست؛ با این وصف، نه فقط ناو هواپیما بر آمریکا نباید به خلیج فارس وارد شود که حتی باید این دولت ناوها و زیردریائیهای خود را که در حال حاضر در مناطق غربی خلیج فارس بر مردم آن منطقه تحمیل شدهاند، بیرون ببرد، هم خود و هم ملتهای همسایه را آسوده بسازد.
** آمریکا باید از خلیج فارس اخراج شود
جمهوری اسلامی برخی فرصتها را تاکنون از دست داده است. من در پیشنویس طرح کمیسیون ویژه گروگانهای آمریکائی در مجلس اول در کنار چهار شرط معروف امام(ره)، شرط خروج ناوگان آمریکا از خلیج فارس و خودداری از ورود دوباره را قید کرده بودم ولی متأسفانه با جوسازی هواداران دشمن رأی نیاورد، ولی این کاری است که باید با اراده قاطع ملت و اقدامات متناسب امور حقوقی و دیپلماسی انجام شود و خلیج فارس از صورت حیاط خلوت آمریکا بیرون بیاید.
شما وجود شناورهای بزرگ دولت بیگانه را در نزدیکی ایران برای ما تهدید میدانید یا فرصت؟
- آیتالله خامنهای: دولتهایی که ناوگان جنگی خود را با آرایشهای خاصی به منطقه و خلیج فارس میفرستند، قطعاً ـ در کنار حمایت از منافع اقتصادی خود ـ قصد تهدید را هم دارند، اما فرق است بین آنچه آنها قصد و تصوّر دارند و آنچه در جمهوری اسلامی ایران میگذرد و آنرا فرصتی برای اثبات اقتدار نظامی و ملی خود میداند.
** ناوگان جنگی آمریکا نشانه ترس و هراس آنهاست
حقیقت آن است که پشت این ظاهر ناوگان جنگی که آمریکا آنرا نمایش میدهد و وانمود میکند که بر دریا سیطره دارد، نوعی ترس و هراس هم موجود است و نمایش قدرت همیشه نشانه قدرت نیست بلکه میتواند نشانه بیم و هراس از طرف مقابل باشد.
شما در مصاحبههای روزانه برخی سیاستمداران یا کارشناسان سیاسی آمریکائی و غربی میبینید که از احتمال تعرض به پایگاههای آمریکائی و یا حتی نابودسازی قدرت آمریکا در خلیج فارس حرف میزنند و آن را خطر جدی سیاسی و آبرویی برای آمریکا (که در تمام صحنههای دیگر هم شکست خورده) میدانند.
** آمریکا در بدترین و ضعیفترین موقعیت خود قرار دارد
به خصوص امروزه که ایالات متحده در ضعیفترین و بدترین موقعیت خود در نیم قرن اخیر قرار دارد؛ در حال حاضر حوادث بدی ممکن است منتظر آمریکا باشد در خلیج فارس ملتهای زخم خورده دیگری از آمریکا هم هستند که ممکن است با حملات چریکی و نامتقارن خود به آبروی دریایی آمریکا صدمه بزنند نمونه آن در گذشته از طرف مردم یمن اتفاق افتاد و امروز مردم دیگر کشورهای مجاور خلیج فارس هم امکان یک محاصره ناوگان آمریکائی را با صدها و یا حتی هزارها قایق و لنج شخصی و اجرای یک میتینگ دریائی خطرناک به منظور درخواست خروج آمریکا از منطقه دارند و در این صورت پیامد آن هم روشن است.
** حضور قوای جنگی آمریکا در خلیج فارس خلاف مقررات بینالمللی است
نکته دیگر اینکه از نظر حقوقی گرچه در واقع یکطرف (مثلاً آمریکا) نتواند برای کشور ایران در واقع یک تهدید باشد ولی به صرف آنکه دولتی با حضور قوای جنگی خود نمایش قدرت بدهد، صریحاً یا تلویحاً کشوری مستقل و آزاد را تهدید کرده است و عملی خلاف مقررات بینالمللی انجام داده، مخصوصاً اگر از منطقه یا قاره دیگری آمده باشد.
تهدید و احتمال خطر، طبعاً ناامنی ایجاد میکند و این پدیده با حفظ اصل صلح بینالمللی و منطقهای منافات دارد، بنابرین از نظر عرف بینالملل ممنوع است؛ هر دولتی که مورد تهدید قرار گیرد، حق دارد در مراجع بینالمللی از قوای مستقر در منطقه شکایت کند در این صورت مسئولیت حقوقی و سیاسی و پیامدهای احتمالی منطقه بدوش طرف مقابل میافتد.
** ورود ناو هواپیمابر تبلیغاتی آمریکا به خلیجفارس خلاف عرف صلحطلب بینالمللی است
مثلاً ایالات متحده یک ناو هواپیمابر تبلیغاتی خود را بسوی خلیج فارس میآورد، با آنکه هیچ ضرورت یا مجوزی ندارد. نفس این عمل خلاف عرف صلحطلب بینالملل و مخالف با روابط توأم با حسن نیت است و منافی با مسئولیت دولتها و شورای امنیت برای حفظ صلح است.
** بوی توطئه میآید
این همان ناوی است که همواره جنگ و تجاوز و ناامنی را تداعی کرده و جالب است که گفتهاند که این مأموریت آخر اوست و باید بازنشسته شود از نفس همین شایعات بوی توطئه میآید، زیرا ممکن است بخواهند مثل آسمانخراشهای دوقلوی آمریکا که درصدد تخریب و بازسازی آن بودند و آنرا منفجر کردند و از این انفجار چندین استفاده بردند (که یکی از آنها طرح تروریسم القاعده بود و از آن به اهداف خود رسیدند و به عراق و افغانستان تجاوز و حمله کردند) در اینجا هم قصد داشته باشند که آنرا در این منطقه بوسیله ایادی خود و صهیونیستها آسیب برسانند و آنرا بهانه برای نوعی فعالیت نظامی و سیاسی قرار دهند و موجی تبلیغاتی علیه ایران یا کشور دیگری براه بیندازند.
** ضرورت اعتراض مراجع بینالمللی به حضور ناو شیطانی آمریکا در خلیج فارس
پس مراجع بینالمللی مسئولیت امنیت جهانی و حفظ صلح و حتی مراجع حافظ حقوق بشر و همچنین کشورهای منطقه حق دارند (بلکه لازم است) که به ورود این ناو شیطانی اعتراض کنند و مخصوصاً از ورود آن به خلیج فارس که یک منطقه آبی دربسته و غیر آزاد است، جلوگیری کنند.
** قوای نظامی ایران حق دارد به آمریکا اجازه مانور نظامی در خلیج فارس را ندهد
قوای نظامی ایران حق دارند در دهانه خلیج فارس ضمن پرسش از هویت این شناور، استثنائاً به آن ناو جنگی و دولت متبوع آن اعلان کنند که اجازه ورود و مانور نظامی ندارد و به دول همسایه در خلیج فارس هم اعلان دیپلماتیک شود که در مسئولیت پیامدهای حضور این ناو در آبهای تاریخی ایران شریک هستند و باید با جمهوری اسلامی ایران همسو شوند و با ورود آن مخالفت کنند یا بیطرف باشند.
برخی معتقدند تا زمانی که ناوهای آمریکائی در نزدیکی ایران باشند، احتمال بروز جنگ وجود ندارد؛ نظر شما چیست؟
- آیتالله خامنهای: این اعتقاد غلط است چون اولاً در منطقه زمینه جنگ بین دولتهای همسایه وجود ندارد که آمریکا مانع آن باشد و حتی اگر بین دو بخش غربی و عربی خلیج فارس هم برخوردی باشد، جمهوری اسلامی ایران با میانجیگری جلوی آن را خواهد گرفت چون بر اساس اعتقاد اسلامی و قرآنی باید کشورهای مسلمان مانع بغی و تجاوز دولتی علیه دولت دیگر باشند و قرآن مؤمنین را «اِخوة» یعنی برادر و همخانواده میداند.
ثانیاً ـ سابقه ایالات متحده در نیم قرن نشان میدهد که هیچوقت بدنبال امنیت و صلح و حقوق بشر و دموکراسی نبوده بلکه بالعکس مثل جغد جنگ همواره پیامآور ناامنی و تجاوز و جنگ و یا تبدیل دموکراسی و استقلال ملتها به حکومتهای استبدادی دست نشانده بوده «و از کوزه همان برون تراود که در اوست» یعنی ماهیت پلید جنگ پرور یک دولت با برقراری امنیت و جلوگیری از جنگ منافات دارد و ناسازگار است.
** حضور قوای بیگانه در منطقه یعنی تشویق و تقویت جنگ
ثالثاً ـ در اوضاع و احول کنونی که ملتها بخصوص برادران مسلمان عرب در منطقه بیدار شدهاند و حقوق قانونی و استقلال و میراثهای ملی و تاریخی خود را میخواهند و در آستانه رسیدن به اهداف مشروع و انسانی خود و اهداف اعلامیه حقوق بشر و فلسفه سازمان ملل هستند، حضور قوای ایالات متحده یا هر بیگانه غیرمسلمان دیگر در منطقه خود به معنی مقابله با ملتهای عرب و مسلمان و دفاع از حکام دستنشانده ستمگر و مستبد است و جنگهای داخلی و کشتارها را تشویق و تقویت میکند و جنگ، جنگ است؛ چه داخلی باشد و چه بین دولتها.
** آمریکا مسبب اصلی کشتار ملتهای منطقه است
ملتهای منطقه، هم طالب حقوق ملی و ذاتی خود هستند و هم طالب امنیت و به همین سبب است که میبینید راهپیمائیهای مردم در بحرین و بقیه کشورها همه مسالمتآمیز و بدون درگیری و بدون حمله به سلاطین و امراست امّا وجود و حضور ناوگان جنگی آمریکا در کنار بحرین و عربستان شرقی و امیرنشینهای آنجا و ارسال و فروش اسلحه به دولتهای آنها و فرستادن کارشناسهای ضد نهضت، سبب شده که عملاً مردم را بدست حکام محلی میکُشند و شکنجههای قرون وسطائی میدهند و اگر چه عامل مباشر و ظاهری این جنایتها، دولتهای نامشروع منطقه هستند ولی تسبیب یعنی سببسازی و اقدام پشت پرده تماماً از طرف آمریکاست «گرچه تیر از کمان همی گذردـ از کماندار بیند اهل خرد»
** حوادث بحرین و یمن و شرق عربستان معلول تصمیمات آمریکاست
حکام محلی، قدرت واقعی و محلی از اِعراب ندارند که بتوانند با ملت خود اینگونه مقاومت کنند و با حمایت و پشتوانه آمریکاست که مردم خود را میکشند. اگر آمریکا طالب صلح و امنیت بود سعودیها را تشویق و تقویت نمیکرد که با شیعیان بحرین و جنوب عربستان و بقیه مسلمانان اینگونه رفتار کند حوادث بحرین و یمن و شرق عربستان همه معلول تصمیمات ایالات متحده است و یکی از دلایل آن حضور ناوگان جنگی اوست.
با توجه به حضور مقتدرانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس و دریای عمان، توازن قوا را در این مناطق چگونه ارزیابی میکنید؟
- آیتالله خامنهای: موازنه بین قوای دو طرف مخاصمه را فقط با تعداد ابزارهای جنگی یا کیفیت و دقت و سرعت آنها اندازهگیری نمیکنند بلکه عوامل و پارامترهای دیگر هم دخالت دارد که گاهی بسیار مهم است.
یکی از اشتباهاتی که در محاسبه قدرت میشود و سادهلوحانه است، هندسه قوای یکطرف و عظمت ظاهر آن است مثلاً در خلیج فارس همیشه تعداد ناو جنگی و داشتن ناو هواپیمابر و مانند اینها همه جا و همیشه نشانه قدرت نیست بلکه بزرگی هندسی میتواند در شرایطی به زیان خود آن و سبب سقوط آن شود در واقع مثل این است که یک طرف در یک اطاق کوچک و تنگ بخواهد با نیزه و اسلحه بلند بجنگد، بدیهی است در آنجا بلندی اسلحه این طرف بضرر او و نقطه ضعف اوست.
** هیچ ناوگان باعظمتی قادر به مقابله با ایران نیست
در خلیج فارس که عرض اقیانوسها را ندارد و ایران دارای قوای دارای کارایی بالا و متناسب با محل است، هیچ ناوگان با عظمت قادر به مقابله با ایران نیست و آسیبپذیر خواهد بود؛ نکته مهم دیگر آنست که قوای دشمن را نباید فقط ابزار جنگی دانست بلکه نیروی نظامی مجرب و نیروهای بسیجی و داوطلب ایرانی و غیر ایرانی یکی از پارامترهای دیگر است، عامل مهم دیگر روحیه سرباز و نفر جنگی است که میدانیم نیروهای آمریکائی خسته و افسرده منطقه را نباید به حساب آورد در حالی که نیروهای خودی علاوه بر حس شهادت طلبی و نیروی ایمان قوی، برخلاف نیروی دشمن، از وطن خود دفاع میکنند نه خدمت به منافع صهیونیسم آمریکا، از این جهت این عوامل در موازنه قوا و حساب برد و باخت بسیار مؤثر هستند.
یک نکته مهم دیگر هم در این موضوع هست که در کمتر معادله نظامی در جنگهای کلاسیک دیده شده و آن، به حساب آوردن همه جوانان و فعالان نظامی و سیاسی عرب منطقه است که در جنبش بیداری اسلامی برپا خواستهاند و با جمهوری اسلامی ایران دین و ایدئولوژی و اهداف مشترک دارند و همه اینها را باید در یک محاسبه واقعی، سربازان ایران و بعبارت بهتر سرباز اسلام دانست که بسبب منافع مشترک با ایران، در یک پیکار بزرگ به وظایف خود عمل خواهند کرد.
** به قول یک پژوهشگر غربی درصورت دخالت ایران در کشورهای مجاور هیچ دولتی یک هفته دوام نمیآورد
واقعه کودتای نظامیان مسلمان در قطر نشان داد که مسلمان منطقه از دست حکام خود به ستوه آمدهاند، بدیهی است که به محض انفجار چند توپ و گلوله و آغاز هرگونه درگیری، نظامیان غیور برخی از این حکومتهای دست نشانده، آرام نخواهند نشست و پشت دشمن را خالی خواهند کرد. همه استراتژیستها میدانند که مهمتر از نیروی نظامی، نیروی ایدئولوژیک است. ایران با همه ملتهای عرب منطقه متحد ایدئولوژیک است. به قول یک پژوهشگر غربی اگر ایران قصد مداخله در دولتهای مجاور را داشت و به آنها کمک میکرد، هیچ دولتی یک هفته دوام نمیآورد.
** توازن قوا در خلیج فارس به نفع ایران است/ آمریکا شانسی ندارد
با توجه به همه این عوامل مادی و روانی و سیاسی اجتماعی منطقه پیداست که توازن قوا به نفع جمهوری اسلامی ایران است و ناوگان آمریکائی شانسی ندارد.
رئیس جمهور کشورمان اخیراً به جزایر ایرانی خلیج فارس و از جمله ابوموسی و تنب سفر کردند و این سفر شایسته تحسین سبب شد که وزیر خارجه امارات یاوهگویی همیشه را تکرار کند. در اینباره چه نظری دارید؟
- آیتالله خامنهای: این یک سفر شایسته و بایستهای بود و باید بوسیله دیگر مسئولان هم انجام شود. من در سالها پیش که به این جزیره و تنب سفر کردم، دیدم امارات عدهای عرب را با شناسنامه و اماراتی در آنجا مقیم کرده است. اگر دولت ایران این جزیره و جزایر دیگر را شکل استانی (مثلاً استان خلیج فارس) ندهد و مسئولان هم رفت و آمد نکنند، یاوهگوئیها و ادعای آنها بیشتر خواهد شد.
** هیچ شکی در مالکیت ایران بر جزایر سهگانه نیست
در اینکه این جزایر متعلق به ایران و قرنهاست در تصرف ایران و جزء سرزمین ایران بوده، هیچ شکی نیست و دعوی این دولت در سازمان ملل هم قبلاً مردود اعلام شده و مراجع سیاسی هم میدانند که این ادعا یک بازی سیاسی است که هیچکس به آن توجه نخواهد کرد و خود آنها هم این را خوب میدانند.
بنظر من جا دارد ایران در موقعیت مناسب سیاسی ادعای خود را به ادامه حاکمیت تاریخی خود به برخی از این سواحل که سکنه آن تا چند نسل پیش شناسنامه ایرانی داشتند و اقوام آنها هنوز در ایران اقامت دارند، در دنیا مطرح میکرد و از سازمان ملل میخواست این موضوع را در این اراضی که از نظر تاریخی ایرانی و متعلق به ایران بوده، به همهپرسی بگذارد تا نه فقط جزیره ابوموسی که حتی تکلیف بقیه اراضی اسلامی منطقه که ادعاهایی دارند، روشن شود.