به گزارش نما به نقل از خبرآنلاین: «سوییت 60 متری، با امکانات کافی، فقط به مجردها! » « 50متر، زیرزمین، فقط مجرد خانم، ترجیحا دانشجو! » پشت شیشه های بزرگ، چشم هایشان درشت می شود و خیره به دنبال خانه هایی که فقط قرار است، محل زندگی یک نفر باشد.
حالا مرد یا زن بودنش دیگر نظر مالک است و هفت خانی که باید مستاجر از آن رد شود، که آیا به مجرد خانه اش را اجاره می دهد، یا نه؟ هرچند برخورد همه مشاوران املاک به یک صورت نیست، بستگی به بافت منطقه ای که متقاضی برای سکونت انتخاب می کند، رفتارها متفاوت است. بررسیهای میدانی خبرآنلاین، نشان می دهد تقریبا در تمام مناطق تهران، به خصوص محله های پرجمعیت تر، اجاره و رهن خانه های مجردی، بدل رویه عادی شده است. رویه ای که نشان می دهد زندگی مجردی، یا تک نشینی در تهران، افزایش یافته.
مثلا در محله ای واقع در شرق تهران، پشت ویترین املاکی های حوالی میدان امام حسین، پرشده است از خانه هایی که بی شباهت به خوابگاه دانشجویی نیست، اما فقط به مردها اجاره داده می شود. با بهایی کمتر از خانه های مستقل، اما تقاضای بالای مردهای مجرد سبب شده است ، تا اغلب خانه های کلنگی این محدوده، به این شکل اجاره داده شود. هرچند املاکی ها معتقدند که این منطقه برای زنانی که دنبال خانه های مجردی هستند، مناسب نیست و حتی پرسیدنش را هم چندان مناسب نمی دانند.
اما زنان هم سهم کمی در افزایش میزان تک نشینی در خانه های مجردی ندارند، هرچند همه نمی توانند یک آپارتمان اجاره کنند و برخی به پانسیون های دانشجویی می روند و با اجاره ماهی 600هزارتومان در حوالی خیابان آرژانتین، که بیش از دیگر مناطق شهر از این دست اقامت گاه ها برای خانم ها دارد، و دادن بهای ودیعه ای حدود همین مبلغ، می توانند ساکن شوند. هرچند اتاق های چند نفره هم یافت می شود، اما مسلم است که تنهایی آن هم در چهاردیواری که فقط خودت هستی و خودت، به مراتب بهتر است از زیستن کنار آدم هایی که هیچ از آداب و رفتارشان نمی دانی. این را دختر جوانی می گوید که برای کارکردن به تهران آمده است. کارش را دوست دارد، اما دوری از خانواده هم چندان آسان نیست. او که خانه موردنظرش را نیافته است، ترجیح داده زیرسایه پانسیونی زیست کند، تا حداقل مشکلاتی را که برای یافتن سوییتی تک نفره داشت، پیدا نکند.
ولی زحمت یافتن خانه برای تک نشینی، بیشتر بر عهده مشاوران املاک است. مشاوران املاک منطقه هایی که اغلب ساکنانش را قشر متوسط و میانه جامعه تشکیل می دهند، اما با این مساله راحت تر کنار آمده اند، به طوری که به قول خودشان یک « فایل» جدا برای خانه های مجردی دارند. بالارفتن آمار خانه های مجردی هرچه هم که باشد، برای املاکی ها بیش از همه سودآور است، آن هم در شرایطی که برخی افراد «خاص» حاضرند بیش از اجاره بها را بپردازند، برای اینکه مکانی شیک، در محوطه ای آرام و دنج را اجاره کنند. جایی که دیگر همسایه ها سرشان به کار خودشان است و سرک به آپارتمان کناری نمی کشند. مانند خانه های کنار هم و تودرتوی پایین شهر نیست که خریدن نان هم نقل مجالس همسایه هاست.
از کارگران مهاجر تا خارجیهای تک زی
آنقدر تفاوت میان خیابان های این شهر وجود دارد، که انگار نه انگار همه تکه ای از پازل یک شهر هستند. جنوب شهر، پاتوق کارگران مهاجری است که تنها به دنبال جای خوابی هستند، تا شب را به صبح برسانند و صبح علی الطلوع راهی کار شوند. درآمدشان هم به زحمت کفاف مخارج خانواده ای را می دهد، که چشم به راه دست چروکیده از کار مردانی هستند که نان آور خانه اند. اغلب این کارگران برای کارهای فصلی از شهرستان های دور و نزدیک به تهران می آیند و در خانه هایی ساکن می شوند، با اجاره بهای اندک. در جامعه تک نشین و مجردزی تهران، اینها هم به حساب می آیند. هرچند هنوز آمار دقیقی از تفکیک این افراد با آنها که مجردنشین هستند و اقامت کوتاه مدت ندارند، صورت نگرفته است.
اما در بالای شهر خبری از کار و کارگری نیست. بلوار آفریقا (جردن)، یکی از همان منطقه هاست. خیابانی پرحاشیه که از گذشته هم به یکی از پاتوق های تهران معروف بوده است. خیابانی که همه برای دور دور و گردش شبانه از دیرباز به آنجا می رفتند. حالا مشاوران املاک می گویند که در این منطقه خانه ها حتی یک روزه هم اجاره داده می شود. اتفاقی که تنها در منطقه های ویژه دیده می شود و مسلما حتی برخی از این خبر اطلاع هم ندارند.
مرد جوان که یکی از مشاوران املاک است، با لبخند می گوید: «اینجا خونه مجردی فراوونه. مشکلی هم پیش نمیاد. تنها یکی دوبار پیش اومده، اونم به دلیل مسائل مالی بوده. » تک نشینان جردن، برای اقامت کوتاه مدت که از یک روز شروع می شود و شبی حدود300هزارتومان به بالاست، آن هم در خانه های مبله، بیشتر متقاضیان، مردان هستند. درحالی که برای اقامت های طولانی، زنان بیشتر متقاضی هستند. اما در این منطقه به دلیل خوش آب و هوا بودنش، برخی از مردهای فرنگی هم ساکن هستند، که اتاقی مبله برای اقامت کوتاه مدت را به هتل ترجیح می دهند.
حتی در آگهی های درج شده در روزنامه هم اغلب منطقه های مرکزی، شمال، شرق و غرب دیده می شود و برای جنوب شهری ها گویا این شهر، چندان هم شهر نیست. صاحب خانه خانم است، با دختری که متقاضیان اجاره را یکی یکی بررسی می کند . از مرد مجردی که قبلا ساکن اینجا بود، رضایت نداشتند. ماه آخر اجاره اش را هم نداد و رفت. همین باعث شده است که حالا کمی بیشتر احتیاط کنند. پیرزن می گوید: «همین که می بینند از مرد خبری نیست و با یک پیرزن طرف هستند، دیگر دبه می کنند و آنقدر چانه می زنند که گاهی ازاجاره دادن پشیمان می شوم.» حالا خانم جوانی را یافته اند که خانه را برای آرایشگاه می خواهد، جایی حوالی پیچ شمیران، محله ای در مرکز تهران، پیرزن هم می گوید: «همین که زن است، خیالم راحت است. من هم دختر مجرد در خانه دارم.»
در جنوب کارگران در گرما و سرما مشغول کارند و در شمال، کنار شومینه روی مبل لم داده اند و به دوردست ها می اندیشند. اینها همه تفاوت آدم های شهری ست که گم شده است در هیاهوی جنوب و سکوت شمالش. شهری که نه در دارد و نه دروازه و همه آنهایی که مجذوبش شده اند را در خود فرو می دهد. از کارگران فصلی گرفته تا آنهایی که به سودای زندگی در شهری بزرگ، ساکن پایتخت شده اند.