میان چاه عصیان ها فتادی
طنابت عاقبت فرسودنی بود
خداجویی نکردی تا بفهمی؛
فقط راه خدا پیمودنی بود
نه دی بغض دلهای بصیر است
که مشتت بهر ما بگشودنی بود
ولایت بوده و هست و تو باید؛
بدانی عشق از اول بودنی بود
خیانت در خیانت کردی ای پَست!
نمک بر زخم دل افزودنی بود
و مرگ است توبه ات! ای گرگ خونخوار!
گناه فتنه نابخشودنی بود
شاعر:حنیف منتظرقائم