محرم و صفر ماه های سوگ و ماتم هستند. چند روز پیش از محرم، شهرها چهره ماتم به خود می گیرند و سیاهپوش می شوند. مردم بدون هیچ فراخوانی جامه عزا برتن می کنند.
دهه اول را پرشور با کاروان های عزا در کوچه و بازار غوغا می کنند. تاسوعا و عاشورا عشق و ارادت حسینی به اوج می رسد و نام حسین ع را در سراسر گیتی طنین انداز می کنند. پس از عاشورا نیز همراه کاروان اسرا به سوگ و ماتم مشغولند. گویی هنوز هم قافله زینب شهر به شهر می گردد و همه جا را از عطر و نوای حسین ع پر می کند. هنوز در کوچه و بازار پرچم عزا برافراشته است. گوشه و کنار حسینیه ها و مساجد و حتی منازل، میعادگاه عشاق اباعبدالله ع است. گویی قرار ندارند. چیزی گم کرده اند. هر روز روضه. خسته نمی شوند. روضه که فقط ماتم نیست. عشق است. ماتم تمام می شود، ولی عشق که تمام شدنی نیست. هر چه پیش می روی، آتش آن شعله ور تر می شود. آتش عشق ما را فقط نوای یاحسین ع آرام می کند. به آخر صفر که می رسی، حسین و حسن ع به هم پیوند می خورند. نام رسول الله ص هم می آید. حسنین نور دیدگان پیامبرند. نام زهرا س و علی ع هم می آید. یعنی آخر صفر باید به این پنج تن برسی. اما حسن ختام این دو ماه عزاداری، امام رضا ع است. هم او که پیامبر ص پاره تنش خوانده. آری وقتی راه را درست رفتی، این دو ماه معرفت یافتی، حسینی و حسنی شدی، مادرت زهرا س از تو راضی شد و دعایت کرد و محبت و ولایت علی ع در وجودت نهادینه شد، حالا باید بروی درب خانه علی بن موسی الرضا ع. آن پرچمی که بر سر بام حریم توست راه بهشت را به محبان نشان دهد. خودش در نیشابور فرمود: لااله الاالله قلعه مستحکم خداست که هرکس واردش شود از عذابش در امان است. اما بشرطها و من از آن شروط هستم. نام امام رضا ع مُهری است که پای پرونده دوماه عزاداری ما می زنند. اگر مُهر کردند معنایش این است که «عزاداری قبول شد». ان شاءالله.