به گزارش نما به نقل از باشگاه خبرنگاران، امروزه برایم بهترین روز بود بعد از یک ماه کار و تلاش بالاخره اولین حقوقم رو گرفتم در راه برگشت از محل کار خود در ایستگاه اتوبوس منتظر بودم که با خانمی آشنا شدم با چهرهای دلنشین و زیبا او نگاهی مهربان کرد و لبخندی زد و سپس سر صحبت را با این عنوان که چهره من برایش آشنا است باز کرد.
به این ترتیب درباره سن و شغلم صحبتی کردیم، از زندگیش برایم میگفت که دو فرزند دارد و درمان حاضر با مادر شوهرش زندگی میکند، در میان صحبتهایمان اتوبوس آمد و سوار آن شدیم و با آن خانم کار یکدیگر نشستیم.
اتوبوس بسیار شلوغ بود و من به اجبار خود را به آن زن چسباندم تا اطرافیانم به من طعنه نزنند بعداز صحبتهای متفرقه درباره زندگیمان با گذشت چند ایستگاه آن زن قصد رفتن کرد و در خداحافظی اظهار خوشحالی از آشنایی با من را داشت و با خندهای از اتوبوس پیاده شد که دلیل آن را نفهمیدم! در چند ایستگاه دیگر من نیز به مقصد رسیده و پیاده شدم، وقتی به محل زندگیمان رسیدم قصد خرد شیرینی برای گرفتن اولین حقوق و خوشحال کردن خانوادهام را داشتم که به محض اینکه دست به کیفم بردم تا مبلغی را برای شیرینی بپردازم متوجه به سرقت رفتن تمامیه پولهایم از داخل کیفم شدم.
ابتدا فکر کردم آنها را گم کردهام اما هر چه مرور کردم که آخرین بار آنها را کجا گذاشتم ذهنم به جایی قد نداد! یک لحظه به ذهنم خطور کردکه شاید همان زنی که در ایستگاه اتوبوس با آن آشنا شدهام کیف پولم را به سرقت برده است به همین ترتیب ناامیدانه به خانه برگشتم و نادم از اینکه چرا احتیاط نکردم و کاش با هر شخصی در مکانهای عمومی زود اخت نمیشدم!
من که ازآن زن شناخت کافی و یا آدرس و شمارهای نداشته و ناراحت به سمت خانه بازگشتم اما برایم درس عبرت شد تا دیگر حواسم را در نگهداری وسایلهایم در اتوبوس جمع کنم، البته بعد از این اتفاق دیگر از اتوبوس سوار شدن ترس و دلهرهای داشتم!
فردای آن روز به درخواست خانوادهام به کلانتری محل زندگیمان رفتم تا گزارش به سرقت رفتن کیفم را بدهم اما آن ها گفتند به دادسرا مراجعه کنم، بعداز کلی جستجو و آدرس پرسیدن به دادسرا رسیدم نصفی از روز را وقت گذاشتم در طول ساعتی که در آنها بودم وقتی مردم را با مشکلات مختلف میدیدم خیلی ناراحت میشدم و سردرد شدیدی گرفتم بعد از کلی پی گیری متوجه شدم کارم با یکی دو روز حل نمیشود و به این فکر کردم که کاش هیچ وقت به آنجا نمیرفتم!
در پایان روز با تنی خسته و سردرد شدیدی به خانه برگشتم کارم به جایی پیش نرفت و بعد از کلی دوندگی و حل نشدن مشکل بیخیال شکایت شدم!
خدا رو شکر که من احتیاج زیادی به آن پول نداشتم و واقعا جای غصه خوردن دارد که افرادی با وجود این که بسیار در مشکلات اقتصادی غرق هستند و حتی زندگیشان وابسته به مقدار پول اندکی است که در کیفشان بگذارند باز هم با سهل انگاری و رعایت نکردن هشدارهای پلیس باعث میشود تا هم زندگی را به کام خودشان تلخ کنند و هم راهی را برای ادامه بقای این گونه سارقان باز میگذارند.
**شرایط دشوار انتظامی و غنایی مالباختگان را خسته میکنند
بای جامعه شناس در گفتگو با خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران با بیان این که امروزه در جوامع آمار سرقت فزاینده بالا رفته و این مورد در اماکن عمومی مانند متروها و اتوبوسها بیشتر رایج است گفت: مشکل اصلی سارقین نیاز شدید به برطرف کردن نیازهای زندگی و تورمی که در جامعه به وجود آمده این نیازها را شدیدتر میکند.
وی در ادامه افزود: رشد فزاینده آمار سرقت که در حال حاضر بعد از مواد مخدر و اعتیاد به عنوان دومین جرم محسوب میشود متاسفانه امنیت اجتماعی را سلب کرده و آسایش را از مردم گرفته است، این نوع سرقتها در محافل عمومی مانند اتوبوسها، مترو و حتی خیابانهای شلوغ اتفاق میافتد که از افراد سازمان یافته و برنامهریزی شده است که اینها متاسفانه کاری را متداول انجام میدهند و به نتیجه رسیدهاند تشویق شده و در این زمینه به صورت باندی وحرفهای عمل میکنند تا افراد به عنوان قربانیان و مال باختگان نتوانند حتی ردپایی از این سارقان پیدا کنند.
بای اظهار داشت: امروزه شرایط دشواری در دستگاههای انتظامی و قضایی به وجود آمده که راه پیگیری و اطلاع رسانی سرقت به صورت طولانی و دشوار شده است که مردمان مال باخته را در راه پیگیری خسته میکند به طوری که فرد ترجیح میدهد بیخیال سرقت و از دست دادن مال خود شود و اعتراض نکند و نجیبانه و با سکوت از این قضیه بگذرد به طوری که این کار باعث شده سارقان به کار خود ادامه داده و این موضوع یاس و ناامیدی را در بین مردم به وجود آورد که در مسیر زندگی خود امنیت مالی نداشته باشند و با ترس و دلهره به مکانهای عمومی روی آورند.
وی تصریح کرد: مسئولین مجازات سختی را باید برای سارقین در نظر بگیرند تا درس عبرتی برای اطرافیان شود به طوری که بازگشت آنها به جامعه باعث ضرر و زیان بیشتری نشود و همراه با فعالیت پشینیان نباشد.
بای در پایان گفت: دستگاههای فرهنگی اطلاعاتی امنیت و رسانهها باید به مردم آموزش در این عرصه دهند تا از خطر سرقت در امان بمانند، هشدارهای لازم و اطلاع رسانیهایی داده شود تا از سارقین در حضر باشند. نباید با وجود این مشکل و ادامه داشتن آن وحشت در جامعه ایجاد شود، بلکه باید جامعه را به سوی آرامش دعوت کرده و مانع از به وجود آمدن خطر شد.