اکنون «ادوارد جوزف اسنودن» به دلیل افشاگریهای بیسابقه دربارة جاسوسیهای دولت امریکا ازمردم این کشور و سایر کشورها و حتی مقامات بلندپایة آنها به چهرهای جهانی تبدیل شده است.از روزی که این کارمند سابق سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) و پیمانکار پیشین سازمان امنیت ملی این کشور (ان اس ای)، دراقدامی مبهم ومشکوک، فاش کرد که این دو نهاد سالها مخفیانه مکالمات تلفنی، پیامکها و ایمیلهای مردم امریکا و دیگرمناطق جهان و حتی مقامات بلندپایة بسیاری از کشورهای متحد را شنود میکردند، در رسانهها و افکار عمومی جهان، مشهور و محبوب شد.
اسنودن 30 ساله ومتخصص شبکههای کامپیوتری، از روزی بر سرزبانها افتاد که گفته میشود اطلاعات فوق سری مربوط به شبکه عظیم جاسوسی دیجیتال امریکا موسوم به «پریزم» را در اختیار دوروزنامة پرتیراژ امریکایی وانگلیس قرارداد؛ وی که در آن روزها درهنگ کنگ به سرمیبرد، این کشوررا به مقصد روسیه ترک کرد ولی بهدلیل لغو گذرنامهاش توسط دولت امریکا، در فرودگاه مسکو روزها بلاتکلیف ماند؛ او از برخی کشورها از جمله روسیه تقاضای پناهندگی کرد و در نهایت، پینشهاد این کشور را دربارة پناهندگی موقت (یکساله) پذیرفت.
برخی مفسران سیاسی وشخصیتهای اجتماعی درامریکا مانند نوام چامسکی، الیوراستون، مایکل مور،الکس جونز، گلن بک، و...، اقدام اسنودن رادرافشای فعالیتهای مخفی و جاسوسی دولت امریکا تحسین ولی برخی نیز تقبیح کردند؛ برخی، وی را خیانتکاروبرخی دیگر، وطن پرست نامیدند.افشاگریهای اسنودن باعث شد تا برخی نهادهای غیردولتی در جهان از جمله سه نهاد ضد فساد در آلمان، با اهدای جوایزی به وی، از اسنودن به دلیل آنچه که دفاع از حقوق شهروندی نامیدند، حمایت کنند.
هفتهای نبود که وی خبر جدیدی ازجاسوسی دولت امریکا را در قبال مردم عادی و نهادهای دولتی و خصوصی و مقامات سیاسی کشورها فاش نکرده باشد؛ افشاگریهایش در خصوص شنود تلفنهای شخصی صدراعظم آلمان ورئیسجمهوربرزیل وسران کاخ الیزه درفرانسه و.. با واکنش شدید دولتمردان این کشورها روبه روشد؛ آنها این اقدام دولت امریکا را غیرقانونی خواندند و خواهان پایان دادن به آن شدند. برخی کشورها سفیران امریکا را فراخواندند و از آنها دربارة اقدامات جاسوسی دولت متبوعشان توضیح خواستند؛ برخی کشورها نیز نمایندهای به واشنگتن فرستادند تا نگرانی و خشم خود را از نزدیک به دولت امریکا نشان دهند.
برخی سران کشورها نیز ازاین اقدام اسنودن دفاع کردند و به مقابله با دولت امریکا برخاستند؛ رئیسان جمهور اکوادور و نیکاراگوئه حتی به صراحت به اسنودن پیشنهاد پناهندگی سیاسی دادند.برخی سیاستمداران کشورها، اسنودن را افشاگر بزرگترین توطئه و جاسوسی اطلاعات جهان و تحت تعقیبترین مرد دنیا نامیدهاند زیرا به زعم آنها، این گونه جاسوسی تاکنون در جهان سابقه نداشته است.
اسنودن نیز پس ازچند مورد افشاگری که برخی روزنامهها تعداد اوراق آن را دهها صفحه برشمردند، گفت که مأموریتش تمام شده واز این که توانسته جاسوسیهای دولت امریکا را فاش کند ودراختیارخبرنگاران رسانهها قرار دهد، خشنود است؛ او گفت که قصد تغییر جامعه امریکا را نداشته است زیرا این تصمیم به عهدة خود آنهاست؛ اوحتی گفته که هدفش از افشاگری، تضعیف آژانس امنیت ملی امریکا نبوده بلکه تقویت آن بوده است.
سؤال اصلی اینجاست ماجرای فراراسنودن ازامریکا وافشاگریهایش چیست؟ آیا افشاگریهای این مأمورمخوفترین نهادهای امنیتی جهان حقیقت دارد یا اهداف دیگری پشت صحنه افشاگریهای وی نهفته است؟ دو پاسخ برای این سؤالها وجود دارد؛ نخست اینکه، این افشاگریها واقعی بوده و نکتة دیگر اینکه، این موضوع سناریوی دولتمردان امریکایی است و آنها صحنهگردان اصلی این ماجرا هستند.اگر این موضوع صحت و همة افشاگریهای اسنودن حقیقت داشته باشد، دولت امریکا سعی کرده است از آن به نفع خود فرصتسازی و به نوعی بهرهبرداری کند.
گرچه افشاگریهای ادوارد اسنودن، صفحهای دیگر از رسوایی دولت امریکا را ورق زد و رئیسجمهور امریکا را مجبور کرد که از آژانس امنیت ملی ایالات متحده بخواهد در قوانین و مأموریت خود و نیز اختیارات مأمورانش بازنگری کند، ولی شواهد نشان میدهد امریکا با بزرگنمایی این موضوع، ضرر زیادی نکرده بلکه از آن به نوعی بهرهبرداری سیاسی کرده است.به نظرمیرسد دولت امریکا، میکوشد با طرح مسائلی این چنینی، ذهنها را به مسئلهای دیگر معطوف کند؛ تاریخ سیاسی دولت امریکا نشان میدهد هرگاه دولتمردان این کشور در داخل ناتوان شدهاند، با بهرهگیری وسیع ازامکانات رسانهای خود، موضوع به اصطلاح داغی را مطرح میکنند تا شاید درآرامشی بیشتر، بتوانند کمی اوضاع داخلی خود را بهبود بخشند.
این موضوع باعث شد تا دولت امریکا مستقیم با رقیبان سرسخت و همیشگی خود، یعنی چین و روسیه، رو در رو شود. این دوکشور در ماههای اخیر هرگاه امریکا خواست قطعنامهای ضد سوریه را در شورای امنیت سازمان ملل متحد تصویب کند، وتو کردهاند؛ موضوع اسنودن، بهانهای شد تا واشنگتن بار دیگر رو درروی مسکو و پکن قرار گیرد؛ ابتدا و پس از حضور اسنودن در مسکو، امریکا از روسیه خواست براساس قراردادنامة استرداد مجرمان، هرچه سریعتر اسنودن را برای محاکمه دراختیار واشنگتن بگذارد، ولی روسیه با آن درخواست مخالفت کرد؛ این مخالفت جدی نبود چرا که، دولت روسیه پیشنهاد اسنودن را برای پناهندگی دایم در آن کشور نپذیرفت و در نهایت، موافقت کرد که به وی پناهندگی موقت (یکساله) بدهد.
این موضوع همچنین باعث ایجاد مناقشه بین امریکا و چین شد؛ ماجرای حضور اسنودن در هنگکنگ و مخالفت این کشور با درخواست دولت امریکا برای بازگرداندن وی، فرصتی مناسبی شد تا واشنگتن عملاً اعلام کند که هنگکنگ زیر فشار مستقیم دولت چین با پیشنهاد امریکا مخالفت کرده است. «جی کارنی، از سخنگویان کاخ سفید» گفته بود که این اقدام پکن، روابط امریکا ـ چین را خدشهدار میکند و به روابط فعلی این دوکشور نیز آسیب میزند.بنابراین، طرح مسئلة اسنودن، باعث شد تا دولت امریکا، پکن را متهم کند که به قرارداد و عهدی که با واشنگتن برای اعتمادسازی بیشتر بسته، وفا نکرده است.
این مسائل و موضوعات دیگری از این دست، تردیدها را در خصوص اتفاقی یا هدفمند بود «طرح اسنودن» افزایش میدهد. تردیدهای دیگری نیز وجود دارد ؛مثلاً اینکه آیا میتوان باور کرد دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی کشوری مانند امریکا، آن قدر ناتوان باشد که یک مأمور، با کمترین مشکل به سریترین اطلاعات طبقهبندی شدة آن دسترسی کامل و مستند داشته باشد و به آسانی در هر جایی که بخواهد، منتشر کند؟
گفته میشود اسنودن برخی از اطلاعات فوق محرمانه را از طریق دسترسی به رمز عبور برخی همکارانش (20 تا 25 نفر) در ادارة امنیت ملی امریکا در هاوایی به دست آورده است، ولی پرسش اینجاست که آیا در سیستمهای امنیتی به ویژه سیستم پیچیدهای مانند آژانس امنیت ملی امریکا، دستیابی به رمز عبور افراد و بخشهای مختلف نظارتی، ساده است؟گفته میشود آژانس امنیت ملی امریکا برای حفاظت از اطلاعات طبقهبندی شدة خود، به پیشرفتهترین سیستمها مجهز است، بنابراین چگونه ممکن است یک مأمور ـ که سابقة زیادی هم ندارد ـ به سادگی بتواند به محرمانهترین اطلاعات آن کشور دسترسی داشته باشد؟ البته این امکان همواره وجود دارد که قویترین و پیشرفتهترین تجهیزات نیز ردیابی شوند و کسانی بتوانند در آنها نفوذ کنند، ولی به نظر میرسد که این موضوع، آن گونه که گمان میرود، نباشد.
چطور میتوان باور داشت که مقامات و سران کشورهایی که همیشه متحد و نزدیک امریکا هستند، ندانند که ممکن است نهادهای اطلاعاتی و امنیتی رقیبانشان از آنها و دولتهای متبوعشان نیز جاسوسی کنند؟ آیا آنها از پیشبینی چنین مسئلهای عاجز بودهاند؟ بهنظر میرسد که آن کشورها نیز این موضوع را چندان جدی نگرفتهاند؛ برخورد گرم رئیسجمهور برزیل با همتای امریکاییاش در مراسم خداحافظی با نلسون ماندلا (رئیسجمهور پیشین و فقید افریقای جنوبی) گواه این ادعاست.
آیا میتوان پذیرفت حال دولت امریکا با این افشاگریها، بهنوعی شکست را پذیرفته است و دیگر اینگونه جاسوسیها را کنار میگذرد؟آیا میتوان باور داشت که مأموریت اسنودن بنابر آنچه که خود گفته، پایان یافته و افشاگریهای وی، پایان ماجراست؟ آیا واقعاً او قصد تقویت آژانس امنیت ملی امریکا را داشته و اگر اینگونه بود، پس چرا فراری است؟
به نظر میآید دولتمردان امریکایی از طرح موضوع اسنودن چندان نگران نیستند؛ رئیسجمهور ایالات متحده پس از افشاگریهای اسنودن، چند بار از اقدام جاسوسی سازمان امنیت ملی امریکا دفاع کرد و به مردم امریکا گفت که از این بابت نگران نباشند زیرا اقدامات این سازمان به نفع خود آنهاست. اوباما در عین حال از این سازمان خواست در برخی قوانین خود و اختیارات مأمورانش بازنگری کند.
اوباما توانست با این عمل تا حدی هجمههای داخلی را مهار کند؛ از سوی دیگر، او به متحدان خود در اتحادیة اروپا گفت که از این افشاگریها نهراسند زیرا سازمان امنیت ملی امریکا حتی منافع آنها را نیز تأمین میکرده است.او بهطور تلویحی به سران برخی کشورهای اروپایی گفت که سرویسهای جاسوسی آنها نیز بهنوعی با آژانس امنیت ملی امریکا همکاری دارند؛ اوباما حتی ادعا کرده بود که همین اقدامات جاسوسی آژانس امنیت ملی امریکا باعث شد تا جلوی چند حملة خرابکارانه (تروریستی) در خاک اروپا گرفته شود.
این اظهارنظر باراک اوباما نشان میدهد که دولت امریکا در پی پالایش سیاستهای خود و کمرنگسازی و کماعتبار جلوه دادن اطلاعات فاش شدة اسنودن و همچنین پوشش ضعفهای آشکار در سیستمهای نظارت و اطلاعاتی و جاسوسی خود است.از سوی دیگر، مقامات امریکایی با این نوع اظهارات درصدند خود را همچنان مدافع حقوق بشر و پرچمدار مبارزه با تروریسم معرفی کنند بنابراین، وجود فردی در حد و اندازة اسنودن و افشاگریهای بی حد و مرزش، بهترین ابزار برای آنهاست و به آنها کمک میکند تا از وی بهترین و بیشترین بهره را ببرند.
دولت امریکا همواره میکوشد که اسنودن را مدافع منافع چین، روسیه و اکوادور معرفی کند و دلیل آن را نیز انتقاد نکردن وی از این سه کشور اعلام کرده است؛ حال پرسش اساسی اینجاست که دولتمردان امریکایی با طرح این گونه اظهارات در پی چه چیزی هستند؟یکی از افشاگریهای اسنودن این بود که «همة کاربران سرویسهای مشهور اینترنتی جهان از جمله یاهو، گوگل و فیسبوک هدف جاسوی بودهاند» ولی کیست که نداند امریکا بهتنهایی بیشترین سرورهای گوگل جهان را در مراکز دادههای خود در این کشور جای داده است؟ و یا دفتر مرکزی یاهو در کالیفرنیای امریکا قرار دارد؟
ماجرای افشاگریهای اسنودن چه واقعی باشد و چه سناریوی دولت امریکا، باعث رسوایی واشنگتن شده است ولی ابعاد دیگر این افشاگریها شاید سالها بعد برای افکار عمومی جهان روشنتر شود.