قسم روباه را باور كنیم یا دم خروس را؟

دست دوستی بعد از دستور ترور

عکس خبري -دست دوستي بعد از دستور ترور

اختصاصی/جك استراو در حالی پس از بارها ابراز علاقه برای حضور در ایران به كشورمان آمد كه پس از سردی روابط ایران و انگلیس، روباه پیر تنها در قالب یك نماینده می توانست حضوری مستقیم در ایران داشته باشد.

اختصاصی/ به گزارش نما ،جک استراو، وزیر خارجه اسبق انگلیس که عضویت در پارلمان انگلیس را هم به عهده دارد طی روزهای اخیر به عنوان سرپرست هیات پارلمانی انگلیسی به ایران آمد.
هرچند دیدار گروه پارلمانی اروپا با فعالین فتنه که البته در بی توجهی مسئولین ارشد نظام برگزار شد عاملی بود تا در حضور و برنامه دیدار هیات پارلمانی انگلیسی دقت شود اما این مساله از منظر توجه این هیات دور نمانده و جک استراو در این باره و البته در بازگشت به انگلستان گفته که: ما نتوانستیم افرادی که به طور ویژه به عنوان مخالفان طبقه‌بندی می‌شوند را ملاقات کنیم.
جدای از برنامه های این هیات در  ایران، حضور شخص جک استراو از جهاتی حائز اهمیت است؛ حضور وزیر خارجه اسبق که البته پیش از این سابقه عضویت در طرف مذاکره کننده غربی بر سر مساله هسته ای کشورمان را داشته است.
کسی که حسن روحانی را خوب می شناسد و در تصویب بیانیه تهران نقش بسزایی داشته است، او که برای حضور در ایران و حتی مراسم تحلیف روحانی اشتیاق فراوانی از خود نشان داد.
او که پس از حضور در ایران، البته تحلیلی هم از اوضاع درون کشور به رسانه های خودی ارائه داده است؛ اینکه در حال حاضر دولت روحانی در مجلس اکثریت نیست و هنوز افرادی که به غرب بدبین هستند در ایران وجود دارند.
اینکه امریکایی ها و انگلیسی ها نزد ایرانیان بدنام هستند و این بدنامی به ایفای نقش بسیار بد این دو کشور برای راه اندازی کودتا و عزل یک رئیس جمهور دموکراتیک برمی گردد؛ به نقشی که این دو کشور در حمایت از صدام حسین برای تحمیل جنگی که ایران قربانی اش بود ایفا کردند.
حضور استراو و فرش قرمزی که سیاستمداران برای وی پهن کردند بهانه ای بود تا دست چدنی استعمار پیر از دیدها پنهان بماند.
تا فراموش شود که چندی پیش و در تابستان سال جاری جان ساورز، به عنوان بلندپایه ترین مقام امنیتی دولت انگلیس یعنی ریاست MI6، در دومین سخنرانی علنی خود گفته بود که "امریکا و اسرائیل باید تصمیم بگیرند که چه زمانی حمله نظامی به ایران را اجرایی کنند"؛ تصمیمی که باید طی 2 سال عملی شود چراکه در غیر این صورت باید جهان یک ایران اتمی را بپذیرد.
و دقیقا همین ترس و نگرانی است که ساورز را معترف به دست داشتن MI6 در خرابکاری در مسیر تکمیل فناوری هسته ای کشورمان کرده است؛ ترسی که البته ساورز در سال 89 هم آن را اعلام کرده بود: "ديپلماسي براي متوقف كردن برنامه هسته اي ايران كافي نيست و بايد به فعاليت هاي جاسوسي و اطلاعاتي براي مقابله با ايران ادامه داد". و چند روز بعد هم مجید شهریاری و فریدون عباسی مورد حمله قرار گرفتند.
اقداماتی که نمی توان آن ها را تنها مربوط به سازمان های امنیتی انگلیس نسبت داد و دیگر سیاستمداران بریتانیایی را از انجام آنها مبرا دانست.
نمی توان سخنان ساورز را نشنیده گرفت و تنها به لبخند استراو بسنده کرد؛ نمی توان از لفاظی های رئیس MI6  برای تحریک امریکا و رژیم صهیونیستی برای حمله به کشورمان غافل شد و به نقاب خوشرنگ استراو و تمایل به برقراری روابط انگلیس با ایران دل خوش کرد.
انگلیس در حقیقت همان استعمار پیر و یکی از عوامل کودتای سیاه در کشور است، همان که خود هم به بدنامی اش اعتراف کرده است؛ انگلیس در حقیقت همان نیش گزنده ساورز است نه لبخند موذیانه استراو.
 هرچند استراو حالا تنها یک نماینده در پارلمان انگلیس است اما باید به این نکته هم توجه کرد که مقامات ارشد انگلیسی راهی برای حضور مستقیم و به بیان بهتر نفوذ و دخالت در ایران ندارند و حضور در قالب یک نماینده بهترین شیوه برای ارزیابی اوضاع داخلی کشور است؛ وظیفه ای که گویا استراو به خوبی از عهده آن برآمده است.

۱۳۹۲/۱۰/۲۱

اخبار مرتبط