به گزارش نما به نقل از روزنامه تهران امروز: تغيير سبك ازدواج در ايران، بيكاري، عدم امنيت اقتصادي و آينده، تغيير الگوي رفتاري در همسر گزيني، مسائل اجتماعي و برخي مسائل فرهنگي و سياسي حاكم بر جامعه باعث شده بيش از 15 ميليون دختر و پسر ايراني كه در آستانه سن ازدواج هستند نتوانند ازدواج كنند.
در اين ميان اما مسئولان مدام از سياستهاي تشويقي حرف ميزنند كه هدف عمده شان ترغيب جوانها به ازدواج و جلوگيري از كاهش جمعيت است. اما واقعا تاكنون كدام يك از اين سياستها توانستهاند موضوع ازدواج را در كشور سر و سامان دهند؟ جواب اين سوال را آمارها ميدهند.
سازمان ثبتاحوال كشور اعلام كرده است كه در سال 92آمار ازدواج در كشور 5درصد كاهش يافته است و ازدواج كنندگان بهطور ميانگين در رنج سني 27سال بودند. اما حال سوال اين است كه چرا اين اتفاق افتاده است. جامعهاي مانند ايران كه نهاد خانواده در آن براي تثبيت موقعيت اجتماعي افراد، جلوگيري از آسيبهاي اجتماعي، رشد فكري و ذهني و... همواره مورد اهميت بوده است به يكباره چه تغييري در آن افتاده كه جوانها و خانوادهها انگار براي نرسيدن دختر و پسر به يكديگر بيشتر تلاش ميكنند تا وصلتشان. كارشناسان بيكاري را متهم اصلي ميدانند.مركز آمار ايران نرخ بيكاري جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله را در سال گذشته ۲۶.۹ درصد ونرخ بيكاري جوانان ۱۵ تا ۲۹ساله را ۲۴.۵ درصد اعلام كرد.
همين موضوع دستمايهاي شده براي تحليل و بررسي كارشناسان اجتماعي، كه بيكاري و نداشتن شغل را مهمترين عامل تن ندادن خانوادهها براي ازدواج فرزندانشان ميدانند. اما اكنون دولت بار ديگر بدون توجه به مسائل اقتصادي و ناامنيهاي شغلي جوانها خبر خوشي در رابطه با اعطاي وام ازدواج به جوانها ميدهد. وامي كه در صورت گذراندن 7خوان رستم توسط زوجين در نهايت ميتواند تنها بخشي از هزينههاي مراسم ازدواج را پوشش دهد. نقد كارشناسان به اين مسئله كه اعطاي وام ازدواج آن هم در اين شرايط سخت اقتصادي اصلا نميتواند جوانها و خانوادهها را به سمت ازدواج و تشكيل خانواده تشويق كند.
آيا ازدواج در وام خلاصه ميشود؟
دكتر محمود گلزاري، معاون ساماندهي امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در مورد وام ازدواج ميگويد: وام ازدواج جزئيو كم اهميتترين موضوع در ازدواج جوانان است. شغل و مسكن در حوزه ازدواج مهم است اما معيشت زوجهاي جوان را نميتوان در وام ديد. در واقع سهم مسكن و اشتغال در بحرانهاي پس از ازدواج حداكثر 40 درصد است و 5 تا 10 درصد آن به وام ازدواج مربوط ميشود. ازدواج دو حوزه جدي دارد كه يكي از آن، توان اقتصادي و معيشتي براي تشكيل زندگي است و اصل توان اقتصادي، اشتغال و مسكن است و دادن وام تنها در حد كمك است.
اين كارشناس حوزه خانواده و روانشناس به ايسنا توضيح ميدهد:برخي كارشناسان معتقدند كه بسياري از كشورها در حوزه ازدواج، وام نميدهند؛ بلكه اشتغال ايجاد ميكنند. با توجه به وضعيت تورم، ميزان وام هر چقدر افزايش يابد، كم است البته منظورم اين نيست كه نبايد وام ازدواج داد ولي نبايد فكر كنيم با افزايش وام، مشكل ازدواج جوانان حل ميشود. حوزه فرهنگي و آموزشي يعني آگاهي به زوجين، دومين حوزه مهم ازدواج است.
وام ازدواج افراد را به طرف طلاق ميبرد
دكتر مصطفي اقليما درمورد خبر خوش پرداخت وام ازدواج به تهران امروز ميگويد: آيا وام ازدواج بايد داده شود يا خير؟ در فقيرترين كشورها يا غنيترين آنها و... وامي به نام وام ازدواج وجود ندارد. دولتها موظف نيستند كه وام دهند بلكه موظف به توليد كار هستند. وقتي كار توليد ميشود شخصيت افراد شكل ميگيرد و ازدواج صورت ميگيرد. اگر بپرسيم چرا وام ازدواج رواج پيدا كرد؟ يكي از مهمترين دليل افراد براي ازدواج نكردن، نداشتن پول به دليل عدم اشتغال بود.
مسئولان براي آنكه جوانان به پول برسند به جاي راه حل اساسي برنامه ريختند به اسم «وام ازدواج» كه نتيجه منفي داشت. نشان داد كه افراد را به طرف طلاق ميبرد. با دادن يك وام ريشههاي خانواده را سست كرده و آن را از هم ميپاشيم. در اسلام آمده است كسي كه ميخواهد ازدواج كند بايد درآمدي داشته باشد كه هم هزينههاي خود را بدهد و هم هزينههاي همسر، سرپناه و زندگياش را. فردي كه نه سرپناهي دارد، نه امنيت شغلي، نه ميزان درآمد مناسب چگونه امكان دارد با دويا سه ميليون وام ازدواج زندگي مشتركي تشكيل دهد.
اين جامعهشناس با اشاره به رهنمود رهبر معظم انقلاب براي كاهش آسيبهاي اجتماعي ميافزايد: توصيه ايشان شايسته سالاري بوده است. اگر واقعا در اين مملكت افراد دستاندركار يك كمي شايستگي و آگاهي داشتند ميدانستند كه دادن 5 يا 6 ميليون تومان به يك زوج ازدواج به وجود نميآورد. كسي كه ميخواهد ازدواج كند با حداقل پول خود ازدواج ميكند و نيازي به وام ندارد. دادن وام ازدواج يك كار خلاف بود كه به وجود آورندگان آن در مقابل كار خلاف پاسخگو نيستند.
به گفته دكتر اقليما طبق آمار سال گذشته 70 درصد طلاقها زير 28 سال و 40 درصد آن زير 24 سال بوده است. تمام كساني كه با اين وام ازدواج كرده بودند. كسي كه درآمد درستي ندارد چگونه ميخواهد اقساط اين وام را پرداخت كند؟ جز اينكه پرداخت اقساط بر شانههاي ضامنها سنگيني ميكند و اعتماد را بين افراد خانواده از بين ميبرد.
اين جامعهشناس در ادامه ميافزايد: دولت بايد بداند كه حداقل درآمد مردم بايد با حداقل هزينههاي آنها همخواني داشته باشد. در حال حاضر ميبينيم كه يك كارگر ساختماني روزي 50 هزار تومان ميگيرد يعني در ماه 1 ميليون و 500 هزار تومان كه نميتواند زندگي خود را بگذراند. چطور كاركنان تخصصي كه در دستگاههاي دولتي كار ميكنند با افزايش حقوق ماهي 500 – 600 هزار تومان ميگيرد به مخارج زندگي خود برسد؟ كرايه يك آپارتمان كوچك در يك جاي معمولي تهران 10 ميليون پول پيش و 700هزارتومان است.
دكتر اقليما با اشاره به اينكه دولت توانايي پرداخت چنين وامهايي را به زوجين جوان ندارد، ميگويد: باز هم مبلغي را به عنوان وام به زوجين گفتهاند كه قابل پرداخت نيست. دولت براي پرداخت وام 3 تا 5 ميليون هم مشكل داشت. بانكها بابت اين وامها بهره هم ميگيرند. در پرداخت حقوق كارمند ماندهايم و جلوي استخدام را گرفتهايم. رئيسجمهور اعلام كرده كه حتي روزمزد هم در سازمانها به كار گرفته نشود.
از 5سال قبل تاكنون استخدام در تهران ممنوع و در برنامه 5سال آينده هم استخدام ممنوع است. وي با بيان اينكه ازدواج با وام يك ازدواج زوري است، ميگويد: جوانان با گرفتن 10 ميليون و 20 ميليون وام چگونه سرمايهگذاري كنند كه به همه هزينههاي زندگي خود برسند؟ در بررسيهايي كه انجام شد مشخص شده است كه دغدغه ازدواج براي جوانان در مرحله 7 اولويت زندگي قرار دارد. اولين رتبه كار و دومين آن سرپناه است كه هر دو با ازدواج رابطه مستقيمي دارد و آن را به رتبه هفتم سوق داده است. رهبر عزيزمان راجع به جمعيت صحبت كردند و از پيري 20 سال آينده اظهار نگراني كردند. اما نظر كارشناسي را در آن بسيار مهم دانستند.
مسئولان مدام ميگويند بچهدار شويد. آنها حرف رهبر را نفهميدهاند. يك جوان بايد حداقل درآمد براي گذران زندگي را داشته باشد كه بچهدار شود؟ بچههايي كه در چنين خانوادههايي به دنيا ميآيند با جنگ و دعوا بزرگ ميشوند. اگر فقط به فكر بچهدار شدن باشيم در آينده با آسيبهاي بسياري روبهرو خواهيم شد. در حال حاضر ميليونها كودك در معرض آسيب داريم. دولت به جاي آن كه تشويق به فرزندآوري كند بهتر است براي اين كودكان كه بچههاي طلاق، معتادان و... هستند برنامه داشته باشد تا به عنوان آيندهسازان مملكت درست تربيت شوند نه آن كه به دزدان، معتادان و بزهكاران آينده تبديل شوند.
در سال 100تا120 هزار جوانهايي كه در ايران تحصيلكردهاند از ايران خارج ميشوند. افرادي كه طبق آمار بين 10 تا 12 ميليارد دلار هزينه اين افراد براي گذران تحصيل شدهاست. اينها آينده سازان جامعه هستند كه از كشور خارج ميشوند. هر كسي در سطح زندگي خود بايد 25 درصد از درآمد خود را براي مسكن دهد، 25 درصد ديگر بايد خرج خورد و خوراك و پوشاك و 25 درصد براي تفريحات و درمان شود و 25 درصد آخر پسانداز آن فرد باشد. با دادن اين وام شايد براي يكسال 10 درصد نرخ ازدواج را افزايش دهيم اما پس از چند سال مطمئنا 30درصد اين نرخ كاهش پيدا خواهد كرد.