به گزارش نما به نقل از تابناک با این مقدمه گزارش داد: متهمی که شش هفت سال پیش در یک نزاع خیابانی فردی هم سن و سال خود را مجروح کرده و به قتل رسانده بود، با پیگیری «جمعیت امداد دانشجویی - مردمی امام علی (ع)» و گردآوری دیه مقتول به کمک مردم از مرگ گریخت و با رضایت خانواده متوفی به زودی به زندگی عادی بازخواهد گشت.
صفر که در زمان نزاع شانزده سال بیشتر نداشت، به قصاص محکوم است و چه بسا اگر زودتر به سن قانونی رسیده بود، تاکنون به مجازات اعدام نیز رسیده بود اما گویا سرنوشت او چیز دیگری بود؛ اینقدر متفاوت که چند بار تا پوی چوبه دار هم برود و زنده بازگردد تا زمان گذشته و درد دو خانواده تا حدودی ساکت شود.
از یکسو خانواده نوجوان جانباخته اینقدر رنج کشیده و گریه کردهاند که حاضر شدهاند 190 میلیون تومان از دیه را گرفته و رضایت دهند و از سوی دیگر خانواده جنوب شهری صفر به لقمه نان خودشان برسند، چیزی در بساطشان نمیماند؛ اصلا همین دلیل شاید یکی از مهمترین دلایل شکلگیری آن نزاع شوم و نتیجه دهها بار شومتر آن بوده است. فرزندی که برای کمک به خانواده گاه به همراه پدر برای جمع کردن ضایعات میرفت، به عادت خیلی از همسالان و هممحلهایها، چاقو در جیب میگذاشت و ... .
زندگی به صفر لبخند زده بود اما مگر 190 میلیون تومان پول مقدار اندکی است که بتوان به راحتی جورش کرد؟ از اینجای داستان به بعد، تلاش برای شناساندن صفر آغاز شد؛ در سطح اول خیلی محدودتر، برخی خیرین در جریان داستان این پسر 23 ساله قرار گرفته و به یاری ایشان مبلغ شصت میلیون تومان جمع میشود اما هنوز 130 میلیون دیگر باقیمانده که جمعآوری آن به نظر ساده نیست.
در سطح بعدی تلاش برای آشنایی مردم با داستان صفر، جمعیت امداد دانشجویی - مردمی امام علی (ع) وارد گود شده و گردانندگان آن تصمیم میگیرند ماجرا را از طریق یک صفحه در فیسبوک به مردم معرفی کرده و از اهالی این دنیای مجازی بخواهند که هر کسی که قادر است، تنها ده هزار تومان واریز کند تا با رسیدن عدد متقاضیان آزاد سازی صفر به 13000 تن، مبلغ تکمیل شود.
از اینجا به بعد، صفحه کمک به آزادسازی صفر در فیسبوک لایک خورده و به دیگران توصیه میشود و اینقدر دست به دست میشود که مورد پسند بیست هزار تن قرار گرفته و مهمتر از آن، مبلغ آزادسازی تامین میشود. این نوید بلافاصله توسط مسئولان جمعیت امام علی (ع) به اطلاع کاربران دنیای مجازی رسیده و از ایشان درخواست میشود که دیگر مبلغی به حساب اعلامشده واریز نکنند.
در ادامه مسیر، بار دیگر با خانواده نوجوان جانباخته در نزاع هفت سال پیش صحبت شده و سرانجام روز گذشته مبلغ به حساب واریز میشود تا پس از طی مراحل قانونی، در اختیار ایشان قرار گیرد. دیگر صفر را از اینجا به بعد میتوان آزادشده دانست؛ آزادشده که نه، فردی که چند سال از دوران شیرین زندگی را به تاوان اشتباهش داده و میبایست جانش را هم بدهد اما عفو خانواده «مهدی» و یاری جمع بزرگی از هموطنان به یاریاش آمد تا بخت این را داشته باشد که پس از سالها زندگی متفاوتی را تجربه کند.
با ابتکار یک موسسه خیریه و مدد بینظیر اهالی فیسبوک که از بدیهایشان بیشتر شنیدهایم تا خوبیهایشان، در زمانی کوتاه هم مبلغ مورد نیاز برای آزادی صفر جمع میشود و هم واریزها به رغم اعلام کفایت، ادامه یافته و انباشته میشود تا بتوان برای درمان چند کودک بیمار از آنها بهره جست اما همه اینها تنها صورت ماجراست؛ وجه پنهان ماجرا آن روز آشکار میشود که بدانیم آرزوی برادر مرحوم مهدی محقق شده یا در مسیر تحقق قرار گرفته است: «از همه کسانی که این قدم خیر را برداشتهاند، متشکریم و امیدواریم که کمک مردم فقط پول دادن نباشد و جامعه از خشونت و چاقوکشی پاک شود.»
راستی! چرا برای تحقق این آرزو از فیسبوک و امثال آن بهره نگرفته و دست بهکار نشویم؟