اعتماد: از پلهها كه بالا بروي با يك نگاه به بردهاي راهروها متوجه ميشوي كه اينجا مركزي براي آموزش بورس و بازاريابي است. وقتي ميگويم براي ثبتنام در كلاسهاي زبان آمدهام نگهباني به طبقه دوم راهنماييام ميكند و حالا در طبقه دوم چيزي حدود هفت نفر هستند كه همگي سخت مشغول پاسخگويي به تلفنهايشان هستند. مكالمات به همين دورههاي بورس و سرمايه مربوط است. يكي از دختران جوان ميگويد اين شركت زيرنظر سازمان بورس فعاليت دارد. ظاهرا اصلا خبري از برگزاري دورههاي آموزش زبان دانشگاه ايرانيان ندارند. با چند تلفن به طبقه پايين هدايت ميشوم.
در طبقه پايين دو كلاس ديده ميشود. همان كلاسهايي كه در سايت دانشگاه ايرانيان تصاوير آنها منتشر شده بود. كلاسهاي مجهز به لپتاپ و گنجايش چيزي حدود 10 تا 12 نفر. در ورودي اين دو كلاس با رمز مخصوص گشوده ميشود. مردجواني شروع به توضيح دادن ميكند و ميگويد كه امروز نخستين روز كاريشان است. هنوز از سيستم و خط تلفن و فرم هيچ خبري نيست. از روند برگزاري كلاسها ميپرسم كه مرا به مكالمه تلفني با يكي از روسايش ارجاع ميدهد، شايد هنوز تصور نميكردند فردي براي دورههاي آموزش زبان به دفترشان برود.
از مرد آن طرف خط درباره مجوز برگزاري دورهها ميپرسم كه ميگويد اگر مجوز نداشتيم فعاليت نميكرديم. اطمينان ميدهد كه مدركمان به مهر «دانشگاه ايرانيان» مزين ميشود و هيچ مشكلي نيست. درباره هزينه بالاي تعيين سطح كه ميپرسيم ميگويند كه هم آزمون كتبي برگزار ميشود و هم شفاهي. هزينه بالا هم به همين علت است. از مرد جوان حاضر در دفتر ميپرسم: راست است كه اينجا وابسته به آقاي احمدينژاد است؟ ميخندد و با صراحت ميگويد بله. اما برخيها كجسليقگي ميكنند و دوست ندارند دانشگاه آقاي احمدينژاد فعاليت كند. ميپرسم خود آقاي احمدينژاد هم به اينجا ميآيند؟ ميگويد انشاءالله حتما ميآيند و تدريس هم ميكنند. درباره مشايي ميپرسم و حضورش در اين دفتر، بازهم ميخندد و ميگويد انشاءالله آقاي مشايي هم ميآيند و تدريس ميكنند.
از فعاليت دانشگاه ايرانيان و زمان پذيرش دانشجو ميپرسم، ميگويد: بنا بود از بهمن ماه همين امسال فعاليت دانشگاه آغاز شود اما آنقدر كارشكني كردهاند كه اين امر ميسر نشد و وادار شديم اين كار را به تاخير بيندازيم و آغاز به كار دانشگاه را به مهر ماه سال بعد موكول كنيم اما تصميم گرفته شد كه ابتدا مركز آموزش زبان آغاز به كار كند. درباره شيوههاي جذب دانشجو ميپرسم كه ظاهرا اطلاعي ندارد اما تاكيد دارد كه براي همه رشتهها و دورهها از مهرماه سال بعد دانشجو جذب ميكنند.
دانشگاه ايرانيان نيمه دولتي است
از هزينه بالاي دورهها شكايت ميكنم و ميپرسم مگر اينجا خصوصي است؟ ميخندد و حوالهمان ميكند به مقايسه اين قيمتها با دانشگاه تهران. ميگويند مدرسهايشان اين قيمت را تعيين كردهاند وگرنه اينجا يك دانشگاه نيمهدولتي است. ميپرسم وقتي وزارت علوم ميگويد مجوز نداريد چطور نيمه دولتي هستيد؟ نداشتن مجوز را رد ميكند و ميگويد همه مجوزها را دارند اما برخي نميخواهند كه اين دانشگاه سر پا شود. از ارتباط اين دفتر با دفتر طبقات بالا و دورههاي بازار بورس و سرمايه ميپرسم كه ميگويد زياد باهم ارتباطي نداريم. توضيحات قانعكننده نيست اما در كسوت يك زبانآموز بيش از اين نميتوان كنجكاوي كرد. به اميد كلاسي كه احمدينژاد استاد آن باشد بدرقهام ميكند و من از دفتر دانشگاهي كه دو كلاس دارد و سه كارمند بيرون ميآيم.
فعاليت بيسر و صداي دانشگاه احمدينژاد
دانشگاه احمدينژاد از زمان مطرح شدن نامش تا به حال همواره حاشيهساز بوده است. از برداشت 16 ميليارد توماني از حساب نهاد رياستجمهوري براي اين دانشگاه گرفته تا بحث مجوز فعاليت آن حاشيهساز بوده است اما احمدينژاد و همراهانش توجهي به اين حاشيهها نداشتند و همواره تاكيد ميكردند كه داراي مجوزهاي لازم هستند. حالا دانشگاه ايرانيان بيتوجه به تاكيدات وزارت علوم درباره مجوز نداشتنشان يكي از دفاترش در يكي از خيابانهاي مركزي شهر را راهاندازي كرده و مشغول ثبتنام از زبان آموزان است تا آنگونه كه از گفتههايشان بر ميآيد از مهر ماه سال بعد نيز قدمهاي جدي براي پذيرش دانشجو را هم بردارند.
محمود احمدينژاد هنوز هم مثل دوران رياستجمهورياش توجهي به مواردي مثل قانون و مجوز ندارد و تنها به اين اميد است كه بيسر و صدا فعاليتش را آغاز كند و به تدريج به عرصه اصلي كشور بازگردد. حالا دانشگاه ايرانيان برنامههاي متنوعي براي فعاليتش دارد و قدمهاي ابتدايي را هم برداشته است قدمهايي كه مشخص نيست برخورد وزارت علوم با آنها چيست؟