به گزارش نما جام نیوز، رفته بودیم سر تمرین یک تیم بزرگ تا از نزدیک شرایط این تیم را ببینیم که وقتی صحبت از یکی از ستارگان افول کرده فوتبالمان شد، یکی از همراهان همیشگی سرمربی تیم معروف حرفهای جالبی زد.
طرف میگفت: مدتها پیش یک روز با آقای سرمربی بودیم و داشتیم به مراسم ختم یکی از پیشکسوتان و دوستان مشترک میرفتیم که تلفنهمراه ایشان زنگ خورد.
آن طرف خط همسر یکی از بازیکنان خوب و موثر ما بود که با گلهمندی از آقای سرمربی پرسید: «آقای... آخر چرا هر روز تا ساعت 10 شب برای بازیکنان تمرین میگذارید؟! ناسلامتی این فوتبالیستها هم خانواده و زن و بچه دارند و این همه تمرین باعث مشکل در زندگی خانوادگی ما شده است!»
آقای سرمربی هم هاج و واج گفت: «ولی خانم ما کی تا ساعت 10 شب تمرین گذاشتیم؟ حتما اشتباهی رخ داده و...!»
اینجا بود که همسر ستاره فوتبال متوجه دروغهای او شد و هر چه آقای سرمربی سعی کرد طرف را آرام کند، نشد که نشد!
فردای آن روز آقای سرمربی ستاره را سر تمرین صدا زد و به صورت خصوصی با او به صحبت پرداخت. از اشتباهات بازیکنان بزرگی گفت که یک تریلی هم اسم آنان را نمیکشد و الان تک و تنها، بیپول و خمار گوشه خانه افتادهاند و...
خلاصه از هر دری حرف زد تا به تلفن شب گذشته همسر آقای فوتبالیست رسید و کلی او را نصیحت کرد که سرش به کارش باشد و اسیر حاشیههای رنگارنگ پایتخت نشود، اما این پند و اندرزها هرگز به خرج طرف نرفت!
***
راستی طرف را شناختید؟!
اگر هم نشناختید ایرادی ندارد، فقط همین قدر بدانید که این ستاره فوتبال یا به عبارت بهتر ستاره سابق فوتبال به شهر و دیار خود برگشته و به عنوان یک بازیکن معمولی در حال توپ زدن است...
بازیکنی که میتوانست در جامجهانی برزیل عصای دست کارلوس کیروش باشد و قدر خود را ندانست که ندانست!
رادنیوز