به گزارش نمانیوز، چندي پيش مناظره اي با حضور بادامچيان و زارعي در راديو گفتگو برگزار گرديد كه حاوي پاسخ به برخي شبهات پيرامون جبهه متحد اصولگرايان و جبهه پايداري بود و نمانيوز صداي آن مناظره را در بخش چند رسانه اي قرار داد. متاسفانه يكي از رسانه هاي نزديك به جبهه پايداري متن سانسور شده آن مناظره را منتشر كرد كه ضمن تشكر از انتشار اين گفتگو؛ متذكر مي شويم اين رفتار به دور از اخلاق اسلامي است. اين حذفيات گاه بر اساس رويه ويراستاري بوده و گاه مبتني بر حذف برخي گفته ها. براي خوانده شدن متن كامل مناظره و نيز دريافت نكات نامطلوب از منظر آن رسانه، متن اصلي كه بخشهاي حذف شده آن به رنگ قرمز درج شده را در ادامه تقديم مي كنيم.
علیرغم آنکه شما در مجلس هشتم
گفتمان اصولگرایی را شکل دادید و همه در ذیل آن گردهم جمع شدید، شما و دوستانتان جبهه
پایداری را در آستانه مجلس نهم تشکیل دادید، در ماههای منتهی به زمان انتخابات مجلس از جریان اصولگرایی با وجود
دعوت زیادی که شد که شما و دوستانتان هم زیر چتر گفتمانی
اصولگرایی در انتخابات مجلس نهم قرار بگیرید، اما شما و دوستانتان حاضر نشدید به
این دعوت پاسخ مثبت بدهید و با ارائه لیست جداگانه تحت عنوان جبهه پایداری به صورت مستقل وارد عرصه انتخابات شدید. چرایی
این انشعاب را توضیح دهید؟
زارعی: گفتمان اصولگرایی بحثی
بود که در ابتدای مجلس هشتم داشتیم، اما حوادثی که در این دو سال اخیر اتفاق افتاد،
بالاخص ماجرای فتنه 88 و اتفاقی که در اوایل سال گذشته تحت
عنوان جریان انحرافی رخ داد و در برابر اجرای فرمان مقام معظم رهبری فضایی در
کشور درست شد، این حوادث باعث شد که طیف اصولگرایان، عملکردی از خودشان نشان دهند،
کسانی
که در جریان اصولگرایی بودند، در فتنه 88 عملکرد متفاوتی از خود نشان دادند. و لذا اگر همه اینها را اصولگرا بدانیم، همه اینها امتحان خوبی
پس ندادند. کسانی از این دوستان اگر حامی جریان فتنه نبودند، اما در برابر آن
سکوت کردند، تعدادی از آنها هم نسبت به فرمایش رهبری
و آنچه که فتنه قلمداد فرمودند و تأکید کردند که میبایستی به تبیین شرایط و فضای مکدری که در جامعه بعد از انتخابات 88 به وجود آمده
بود و بعضا مردم دچار سردرگمی شده بودند، پرداخت، در این زمینه برخی از این دوستان
عملکرد مناسبی نداشتند. اتفاقی که در اوایل سال 90 درخصوص عدم تمکین به فرمایش مقام معظم رهبری در مورد ادامه کار آقای مصلحی مطرح شد،
نوعی سرخوردگی در جریان حامی گفتمان سوم تیر به وجود آورد و این ظرفیت، ظرفیت بسیار
قابل توجهی بود، ظرفیتی بود که هم در انتخابات 88 و
هم در سال 84 خود را نشان داده بود. جبهه
پایداری اساسا به عنوان یک چتر یا عَلَمی برای حجم
انبوهی از حامیان سوم تیر تشکیل شد تا این انرژی کماکان
در خدمت منویات مقام معظم رهبری انقلاب قرار بگیرد.
این گفتمان چه مشخصاتی دارد؟
زارعی: گفتمان سوم تیر هم که در سال 84، خودش را نشان داد، گفتمان ولایتمداری، سادهزیستی و ایستادگی در برابر
زیادهخواهیهای دشمن بود که در دولت نهم برخی از آنها ظهور و بروز پیدا کرد.
یعنی این
گفتمان چه به دولت نهم و چه دولت دهم نزدیکتر است؟
زارعی: جلوههایی از این گفتمان، خودش را در دولت نهم نشان داد، هم در بحث سیاست
خارجی و هم در مسائل داخلی خود را نشان داد به طوری که بارها مورد تمجید مقام معظم
رهبری قرار گرفت. آنچه مقام معظم رهبری مورد
تأکید قرار دادند، همان قضیه خدمتگزاری در دولت نهم و مواضع در سیاست خارجی به
همان شدّت و حدت ادامه پیدا کند، ولی با آنچه که در
اوایل دولت دهم اتفاق افتاد، خصوصا در اوایل سال گذشته اتفاق
افتاد، قدری در این زمینه رخوت به وجود آورد
و برای اینکه این رخوت به جریان مردمی حامی منجر نشود، موجب شد جبهه پایداری بیاید
و بتواند مدیریتی بر سر نیروهای حامی داشته باشد. جبهه پایداری قبل از ماه مبارک رمضان
سال قبل اعلام موجودیت کرد و هدفش هم در ابتدا بحث گفتمانی بود و خیلی در پی آن نبودیم که لیست مستقلی
بدهیم و لذا با دوستانی که جبهه متحد اصولگرایان را راهاندازی کردند، شروع به مذاکره کردیم. بحث این وحدت اصولگریان هم به اواخر سال 1389 بر میگردد که در آن موقع قرار بر نشست 30 نفری
بود که به اوایل سال 90 رسید و علمای بزرگواری همچون
حضرت آیتالله مهدوی و حضرت آیتالله یزدی پا پیش گذاشتند و منشور اصولگرایی را تنظیم فرمودند
و اعلام کردند و قرار هم شد در حول و حوش همین منشور
موضوع وحدت اصولگرایان در مجلس نهم شکل بگیرد. گفتوگوهای اولیه در این زمینه صورت گرفت و
اساسا هم بنا نبود ما لیست مستقلی داشته باشیم. ما دنبال مذاکره بودیم،
منتهی وقتی ساختاری برای جبهه متحد تنظیم شد، ما نسبت
به آن ساختار اشکال داشتیم. وقتی اشکالاتمان را نسبت
به آن ساختار مطرح کردیم و حتی به صورت مکتوب هم خدمت
علما ارائه کردیم، برخی از آن اشکالات پذیرفته شد و
با برخی هم موافقت شد، اما چند تا از آن اشکالات کماکان
باقی ماند و ما هم به مذاکرات ادامه دادیم و
نهایتاً آن مذاکرات و در واقع آنچه که ما از علما انتظار داشتیم و انتظار بحقی هم بود، عمل به منشور اصولگرایی بود. احساس ما این بود که آن ساختار در راستای آن منشور اصولگرایی نیست. اصل حرف ما هم این بود
کسانی که میخواهند در راس مدیریت جریان اصولگرایی قرار بگیرند، باید خود آن افراد
به طور مصداقی با منشور اصولگرایی سازگاری داشته باشند. ما نباید چهرههایی داشته باشیم
که در امتحانی که در دو سال قبل در کشور داشتیم، عملکرد
مناسبی نداشتند و قابل قبول نبودهاند. این نیست که بگوییم اصولگرا نبودند، چون ما اگر میخواهیم چیزی را در محور جریان اصولگرایی قرار بدهیم، میبایستی مجموعه مقبولی در این لیست باشند. این موضوع در مذاکرات با علما هم مطرح شد و چون این تغییرات انجام نشد و بعضاً از اجرای آن ممانعت هم شد، به تدریج احساس کردیم
که این مجموعه نمیتواند.
ضمناً فضای حاکم بر شرایط سیاسی
کشور هم مهم بود. پیشبینی ما این بود که جریان اصلاحات که دارد
خودش را برای انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی آماده میکند، جریانی است که نهایتاً بر اساس عملکردشان در فتنه، در انتخابات
به دنبال تضعیف نظام خواهند بود و به دلیل سیاستهایی که از بیرون به آنها دیکته میشود انتخابات را بهنوعی تحریم میکنند و در انتخابات شرکت نخواهند کرد و
اگر آنها در انتخابات شرکت نکنند، باید در کشور رقابت
و فضای شادابی برای انتخابات پیش بیاید که در مجموع
همین اتفاق هم افتاد. اگر اصلاح طلبان میخواستند حضور قوی در انتخابات داشته باشند،
قطعا ما هم لیست مستقلی
نمیدادیم و به هر نحوی بود در برابر اصلاحطلبان ترجیح میدادیم با دوستانی که به عنوان اصولگرا قبول داریم، با اصلاح طلبان رقابت کنیم و به یک نحوی به توافق برسیم. بعد هم که مقام معظم رهبری
فرمودند انتخابات رقابتی باشد و بنا بر نص فرمایش ایشان این
مسیر را ادامه دادیم.
آقای دکتر
زارعی اشاره داشتند به دلایلی که از نگاه ایشان منجر شد به انشقاق ایشان و
دوستانشان که جبهه پایداری را تشکیل دادند. از نگاه شما به عنوان چهره شاخص در
جبهه متحد اصولگرایی، آیا دلایلی که ایشان ارائه کردند، واقعاً برای این انشعاب
کفایت میکند؟
بادامچیان: نه، از نظر من این دلایل
کافی نیست، اما احترام به همه دوستانی دارم که نظرشان
این شد که مجموعه جدیدی به نام جبهه پایداری راه بیندازند و این طبق قانون اساسی حق
همه افراد است و آنها را هم اصولگرا میدانم.
در دوره اول هم در باره جبهه پایداری معمولا مثبت یا منفی صحبت نکردیم، اما جبهه پایداری طوری صحبت کرد و موضع گرفت
که به عنوان دفاع از خود مجبور شدیم در برخی از موارد تذکرات و توضیحاتی را بدهیم، گرچه یکی از انتقادهای من
همین است که میشد این فضا پیش نیاید. با پوزش از
برادرمان جناب آقای دکتر زارعی، چون بحث، بحث طلبگی است، میخواهم با اجازه ایشان کمی صریح صحبت کنم.
به نظرم دوره جدیدی در انقلاب و جامعه ما شروع شده است. در این دوره معلوم
شد افکار اصلاح طلبانه، لیبرالمسلکانه، افکار گروههای التقاطی و
جریانهای انحرافی در انتخابات و جریان یومالله نهم دی جایگاهی ندارند
و کاملا هم روشن شد. ملت و جامعه، کلان اصولگرایی را
مورد پذیرش قرار داده است، بنابراین انتخابات برتر در جامعه بین اصولگرایان است، حالا اسمشان را هر چه که
میخواهند بگذارند، اما در عین حال اصولگرا هستند منتهی
با تنوع سلیقهها و دیدگاهها.
این دوره جدید که یک تکاملی
است در انقلاب ما، دوره رقابتهای اصولگرایانه است، پس میتوانیم در انتخابات که ماهیتش
رقابتی است، حتماً رقابتها را داشته باشیم، منتهی در
چهارچوب اصولگرایی، یعنی
رقابتی که هرکس نقاط مثبت خود را مطرح کند و به دیگری توهین و اهانت نکند و تهمت نزند، تخریب نکند، بداخلاقی و افراط نکند، مطلقگرایی
نکند که خودش را سفید مطلق و هر کسی که او را قبول
ندارد، سیاه بداند. این مبانی اصولگرایی است.
از نگاه شما رقابتی که
جبهه پایداری در مجلس نهم با دوستان شما در جبهه متحد داشت، در چهارچوب اصولگرایی تعریف میشد؟
بادامچیان: در یک بخش بله و در بخش
دیگر خیر.
شما و
دوستانتان به چه بخشهایی انتقاد
دارید؟
یکی اینکه نام خود را جبهه
پایداری گذاشتند، در حالی که چند نفر شخص حقیقی جمع شدند و یک تشکلی را به هر عنوان
تشکیل دادند و به عنوان کسانی که پایهگذار هستند، همایش برگزار کردند، مصاحبه مطبوعاتی گذاشتند و صحبت کردند. بند اول قانون احزاب این است که اشخاص حقیقی باید تشکیلات
سیاسی راه بیندازند، اشخاص حقوقی نمیتوانند، بنابراین
اینها حتما باید از کمیسیون احزاب مجوز میگرفتند و
این بیاعتنایی به قانون، خلاف اصولگرایی و خلاف قانون
است، آن هم در مورد ما که میخواهیم به مجلس برویم و قانونگذار بشویم.
مسئله دوم اینکه اگر بخواهند
این بهانه را داشته باشند که جبهه در قانون فعلی نیست، ما یعنی بنده و آقای دکتر زارعی که در کمیسیون
شوراها هستیم، این بار در بازنگری قانون احزاب تصویب
کردیم که جبهه هم باید بیاید و مجوز بگیرد، منتها تعریف جبهه را هم همانجا کردیم که
جبهه مجموعهای از تشکلهای گوناگونی است که رسمیت دارند.
آیا واقعا در جبهه پایداری تشکلهای گوناگونی جمع شدند؟ اگر جبهه پیروان خط امام و رهبری خود را جبهه مینامد، به خاطر این است که
15 تشکل دارای رسمیت عضو آن هستند و عضوگیری و عضوبندی و
طرفدار را ندارد.
انتقاد دوم این است که
اگر میخواستند در انتخابات شرکت کنند، میتوانستند وحدت کنند، چون در جبهه متحد اصولگرایان
دو نفر برای دوستان جا گذاشتند و گفتند که شما یک ضلع هستید. یک ضلع، قبلاً جبهه پیروان امام و رهبری بود و در انتخابات مجلس
هشتم ایثارگران و دیگران بودند، یک ضلع هم رایحه خوش بود. این دوستان تداوم
رایحه خوش هستند، به همین
علت هم بحث شد که شما یک ضلع باشید. اگر جبهه پیروان رهبری با 15 تشکل دو نفر
دارد، جمعیت ایثارگران و رهپویان هم دو نفر دارند، جمعیت شما
هم دو نفر داشته باشید که سه ضلع تشکیل شود. البته در این قضایا از طرف آقایان لاریجانی و قالیباف هم دو نفر اضافه شد و نظر جمع این بود که اینها هم اصولگرا هستند و در این جمع
بمانند.
این مجموعهای بود که میشد
در آن حرفها و نظرات دوستان مطرح شود و آن چیزی که بود با هم دسته جمعی حرکت کنیم
و طبعاً اثراتش در انتخابات عظیم 12 اسفند بیشتر بود.
حالا اگر این نوع وحدت
را قبول نداشتند و به سلیقهشان نمیخورد، اشکالی ندارد. یک موقع هست که این نوع وحدت به سلیقه نمیخورد و میگویند
ما نیروهای بهتری داریم. ما فکر میکنیم این سلیقه است و به آنها هم احترام میگذاریم، اما زمانی این شیوه پیش
گرفته میشود که شما چرا از این افراد دعوت کردید؟ اینها میشوند قاضی و آنها میشوند ساکتین فتنه، مردودین فتنه. اینها میتوانند یک کسانی را در
خودشان به هر دلیلی راه ندهند، اما اینکه یک مجموعهای
که در راس آن جامعه روحانیت مبارز هست و از آن حمایت
میکند، جامعه مدرسین از آن حمایت میکند، حضرت آیتالله مهدوی و حضرت آیتالله یزدی هستند و مجموعههایی مثل موتلفه با نیم قرن سابقه، از خط ولایت تبعیت میکنند، اینها نشسته و قبول کردهاند،
خب به نظرات آنها احترام میگذاشتند، ولی این احترام همین الان هم در صحبت آقای زارعی نیست. ایشان میفرمایند بله اینها
اصولگرا هستند، اما آن
اصولگرایی که ما میگوییم نیستند. مگر قرار
است تمام اصولگرایان همانی که ما میگوییم باشند یا
آنچه که این دوستان میگویند باشند؟ اینها حق دارند،
انسانند، افراد متدینند، مجتهدند، بعضیهای آنها هم مجتهد جامعالشرایط هستند. خب این انتقاد جدی است.
میتوانستند اینها این حرفها را نزنند. مسئله سومی
که انتقاد داشتیم این بود که در واقع تخریبی برخورد کردند. من از این قضیه متأسفم و امیدوارم که خود عزیزانمان جبران کنند. بعضی از نشریات و پایگاههای خبری همراه اینها حسابی وارد صحنه شدند. مثلا یک شخصیتی مثل آقای
مهندس باهنر را ساکت فتنه دانستند. یک آدمی که نایب
رئیس مجلس شورای اسلامی است و در مجلس شورای اسلامی
سابقه دارد و از کسانی است که با بنده در مجلس دوم جزو گروه 99 نفر مخالف آقای میرحسین
موسوی رأی دادیم، در حزب جمهوری اسلامی، ضد میرحسین موسوی بودیم، چون میدانستیم افکار التقاطی
و قدرتطلبانه و بعضی از مسائل را دارد. آن وقت ما بیاییم یک شخصیت مملکت را اینطور فضاسازی کنیم؟ یا حالا اینکه رئیس مجلس شورای اسلامی را جزو کسانی بدانیم که در فتنه سکوت کردند؟ نمیخواهم بگویم که نظر اشکال
دارد. هر کسی میتواند نظرش را محترمانه بگوید، اما اگر صحبت از اصولگرایی
است، این اصولگرایی نیست که ما مطلقگرا خودمان را قاضی کنیم و بعد هم بیاییم در جبهه
متحد اصولگرایان بگوییم که اگر این دیدگاهها را بپذیرید، هستیم!
اینکه وحدت نشد. وحدت یعنی گذشت از بعضی از مواضع و همراه شدن، نه اینکه
هرچی طرف میگوید، بگوییم چشم. این تبعیت است و وحدت نیست.
آقای دکتر
بادامچیان انتقاداتی را درخصوص نبودِ مجوز برای جبهه پایداری، نبودِ احترام به
نظرات، برخورد تخریبی، مطلقگرائی و عدم
پذیرش بحث وحدت را مطرح کردند. پاسخ شما چیست؟
زارعی: اولا در باره اسم جبهه
که گفتند همین حالا هم در سایتها جستجو کنید، حدود 40 تشکل دانشجویی و غیر دانشجویی از جبهه پایداری حمایت
کردند و در بدو شروع هم برنامهای داشتیم که این مجموعه را به طور کاملا رسمیتری و مطابق همان تعریف آقای بادامچیان پیش ببریم. اولا که
جبهه در قانون فعلی مجوز لازم ندارد. آقای بادامچیان
بگویند که جبهه متحد اصولگرایان مگر الان مجوز دارد؟ به ما نشان دهند و بگویند ما طبق قانون احزاب رفتیم و مجوز گرفتیم. مجوز ندارد. بنده با آقای بادامچیان در کمیسیون
شوراها هستیم. اگر قانون بعدی اصلاح شد، ما مطابق قانون خودمان را تطبیق میدهیم. حتی از اینکه
ایشان با این اطلاعی که دارند، این ایراد را میگیرند
در حقیقت جای اشکال هست.
اشکال دوم این است که میفرمایند
که در ساختار جبهه متحد، جبهه پایداری را یک ضلع دانستیم. بحث ما این است که این ساختار
را چه کسی درست کرد؟ آنچه حضرات آیات مهدویکنی و یزدی تدبیر فرمودند
منشور اصولگرایی بود که آن را نیز اعلام فرمودند. ما
هم از ابتدا تا انتها عرض کردیم که منشور اصولگرایی مورد قبول ماست و همه ما باید تلاش
کنیم که این منشور محقق شود.
نکتهای که الان هست این است که بر اساس
این منشور درست عمل نشد. یعنی
اگر ساختار بر اساس این منشور شکل میگرفت، ما
حرفی نداشتیم. دلیلش
هم این است که ما وقتی به طور مکتوب ایرادات ساختار را ارائه کردیم، علما پذیرفتند
و حتی تغییراتش را هم پذیرفتند، افرادی هم به عنوان نماینده از جبهه متحد آمدند و با ما صحبت کردند و گفتند که این تغییر را پذیرفتهایم، ولی وقتی بعد از نماز ظهر و عصر رفتیم با
دوستانی که آمدند صحبت کردیم و حتی پنج توافق را امضا
کردیم، قبل از مغرب به نحوی در رسانهها منتشر شد که این توافقات صورت گرفته و جبهه
پایداری هم به جبهه متحد خواهد پیوست، بلافاصله آمدند و تکذیب
کردند که نه اینطور نیست،
یعنی از یک
طرف دعوت به وحدت بود و از طرف دیگری چنین چیزی را در
رفتارها مشاهده نمیکردیم، برعکس، به سرعت از اینکه جبهه
پایداری شکل بگیرد، آن هم دوستانی که در داخل جبهه متحد هستند، آمدند مصاحبه کردند و ما را متهم کردند که اینها با جریان
انحرافی ارتباط دارند و اصلاً اینها ساخته خود آقای احمدینژاد هستند و از این حرفها که ما ایراد گرفتیم. در یک نوبت هم که در خدمت آیتالله مهدویکنی رسیدیم، ایشان هم اعتراض
کردند که چنین بیاناتی، بیانات خوبی نبوده و اینها از خودشان این حرفها را زدند.
انتقاد بعدی هم که آقای
بادامچیان مطرح کردند، بحث ساکتین است. اگر ما میگوییم که کسی ساکت فتنه بوده است،
دیگر نباید اسم او را بیاوریم. خب برای اینکه اسمشان را نیاوریم، خود این افراد نباید در معرض قرار میگرفتند.
اگر من ادعا کردم که در یک پستی قرار بگیرم و مدیریت یک کار را به دوش بگیرم، یقینا
باید مورد نقد قرار میگیرم. مگر
وقتی شورای نگهبان کسی را رد میکند، به این
مفهوم است که اینها اصولگرا نیستند؟ برای آن منصب قبولشان نمیکند. ما معتقدیم مدیریت جریان اصولگرایی جایگاهی است که تمام آدمهایی که میخواهند آن را شکل بدهند، باید مطابق منشور اصولگرایی باشند. این ایراد را بسیاری از دوستان داخل خود جبهه متحد
هم پذیرفتند و الان هم میپذیرند.
اما اینکه ما خود را مطلق
بدانیم، اینطور نیست و برای همین هم
از اول، خودمان را
همواره با علمای بزرگوار تطبیق دادیم و دوستان نمیتوانند بگویند آنچه که انجام دادیم، نظرات شخصی ما بوده است،
البته اگر در اجرا مشکلاتی بوده، مقصر ما بودهایم، اما ما سعی کردیم از هدایت
علما استفاده کنیم. ما دو نوبت خدمت آیتالله مهدویکنی رسیدیم و مطالبمان را خدمتشان عرض کردیم و در بعضی از قسمتها پذیرفتند، حتی نماینده یکی از این دو بزرگواری
را که میفرمایند در
این ساختار باشند، پذیرفتند که نباشند، ولی بعد فشار آوردند و اگر به حرف جبهه پایداری باشد، نباید اینطور باشد و از همان ابتدا نوعی مخالفت با جبهه پایداری در داخل جریان اصولگرایی شکل گرفت. ما معتقدیم که جریان اصولگرایی جریان طیف نسبتاً وسیعی است و
سلایق مختلف در آن جمع هستند، ولی ما نسبت به آنچه که در ساختار جبهه متحد با این
ترکیب صورت گرفت، انتقاد داشتیم و الان هم این انتقاد را داریم.
آقای دکتر
زارعی اشاره کردند که جبهه متحد هم مجوز نداشته و ساختاری که در جبهه متحد
اصولگرایان شکل گرفته، مطابق با منشور نبوده و جبهه متحد اصولگرایی توافق برای
وحدت را نقض کرده و رفتار وحدتگونهای نداشته است. ایشان اشاره میکنند که اتهام انتساب جبهه پایداری به جریان انحرافی، نوعی
برخورد تخریبی است.
بادامچیان: دکتر زارعی قبول دارند
که هر تشکل سیاسی که بخواهد فعل سیاسی انجام دهد و در انتخابات شرکت و نامزد معرفی
کند، باید مجوز قانونی داشته باشد. در قانون فعلی جبهه،
نیاز به مجوز ندارد، چون طبق
ماده اول قانون احزاب فقط اشخاص حقیقی میتوانند، تشکل سیاسی راه بیندازند و جبهه تعریف خودش را دارد، همین تعریفی که
جناب آقای دکتر زارعی و دوستانشان که در کمیسیون شورا هستند، میدانند که ما در بازنگری نوشتهایم جبهه
تشکلی است متشکل از تشکلهای به رسمیت شناخته
شده و نیازی به مجوز ندارد. چرا جبهه متحد این نیاز را ندارد؟ به
خاطر اینکه از تشکلهای رسمیت یافته تشکیل شده است جبهه
پیروان خط امام و رهبری هم مجوز ندارد، چون نیازی به مجوز ندارد. در این جبهه، 15 تشکل عضو هستند و هر 15 تشکل هم مجوز قانونی
دارند. اینکه 40 تشکل دانشجویی و غیر دانشجویی پس از تشکیل جبهه پایداری از
آن حمایت کرده باشند، این تشکیل جبهه نیست. تشکیل جبهه این است که این 40 تشکل نماینده
بفرستند و شورای مرکزی جبهه، شورای نمایندگان تشکلهای عضو بشود و در واقع
شخصیتهای حقوقی میتوانند تشکیل جبههای بدهند که نیاز به مجوز
قانونی در قانون فعلی ندارد. ولی اینطور که نشد.
اینهایی که الان جبهه پایداری
را راه انداختهاند، شخصیتهای حقیقی هستند.
این جور نیستند
که یک شورا مثل شورای پیروان خط امام و رهبری داشته باشند که دبیرکلها یا قائممقامهای آن تشکلها هستند. واقعیت این
است که جبهه پایداری حرکت کرد و با او مدارا شد و برخورد هم نکردند و گفتند مجموعه، مجموعه خوبی است و دارد کار هم میکند، ولی رعایت موازین قانونی را نکرده است.
مسئله دوم
این است که اگر جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز منشوری را دادهاند که مورد قبول است، پس این سخنان به چه معنی است؟
حضرت آیتالله مهدویکنی کسی است که از قبل از انقلاب تا حالا مورد عنایت ویژه امام و
تأیید مقام معظم رهبری است. اینکه میگوییم شما منشور را عمل نکردید، یعنی متهم کردن آنها. برداشت آقای مهدوی و آقای یزدی این
است که آقای باهنر و آقای لاریجانی باید در این طیف شرکت
داشته باشند.
جامعه مدرسین، آقای لاریجانی را در قم نامزد کرده است، مراجع محترم تقلید
ایشان را تایید کردهاند. حالا یک شخصی بگوید که چرا
آقای لاریجانی در جبهه متحد اصولگرایان نماینده دارد؟ و بعد بگوید که او در دوران فتنه
خوب عمل نکرده است، این نکته قابل توجهی است. این متهم
کردن بزرگان از علماست به اینکه اینها یا لابد یک منشوری
نوشتند و عمل نمیکنند و یا مصلحتگرایی و منفعتگرایی سیاسی میکنند. میشد این را نگویند. میشد بفرمایند که اینها هر کسی را که اصولگرا نمیدانند و نظر خودشان را بگویند که ما هر کسی را که به آن صورت داغ و
خالص و ناب نمیدانیم در لیست خودمان نمیگذاریم. این
دو تا موضع است. موضع دومی اصولگرایانه است و رقابت هم اصولگرایانه است. موضع اولی
تخریب است. واقعاً اگر جناب آقای دکتر زارعی خودشان توجه کنند، بحثهایی که در نشریهای که متعلق به یکی از عناصر
اینهاست، آیا مصداق رقابت اصولگرایانه است یا تخریب؟
پرسشی که در فراز پایانی صحبتهای آقای بادامچیان بود، خطاب به شماست. پاسخ شما را میشنویم.
زارعی: آنچه که
علما مطرح فرمودند این بود که حول محور منشور اصولگرایی، وحدتی شکل بگیرد. وقتی که
ما آنجا مطرح کردیم که آیا این افرادی که الان به مجموعه جبهه متحد وارد شدند و
این جبهه شکل گرفت، اینها را علما انتخاب کردند؟ خیر، اینها را این مجموعهها
معرفی کردند. حرف ما هم این بود که مجموعههایی که میخواهند افراد را معرفی کنند،
آن افرادی را معرفی کنند که هسته مرکزی اصولگرایان
یک هسته جاذبهدار برای مجموعه اصولگرایان در کشور باشد.
وقتی به افراد میگوییم به این لیست رأی
بدهید، هر کسی اول میپرسد این لیست مال کیست؟ اگر در این مورد
تردید داشته باشد، در مورد خودِ این لیست هم دچار تردید میشود، ولی اگر آن را بپذیرد، لیست را هم میپذیرد. چه
کسی تصمیم میگیرد که در این لیست چه کسانی باشند؟ علما که تصمیم نگرفتهاند. یک عده از افراد نشسته و این کار را کردهاند. باید افرادی را معرفی
کنند که مقبول باشند و خودشان ظرفیت تخریب نداشته باشند، مگر در مذاکرات مطرح نشد که آقای فلانی نباشد و فلانی باشد؟ علما مخالفت میکردند؟
نه! در برخی از مذاکراتمان هم علما میگفتند، که آنها اصرار
میکنند آقای فلانی باشد.
کسانی که خودشان ظرفیت تخریب دارند و خود آقای دکتر هم
اسم میبرند. در خود مصاحبههای دوستان هم این
موضوعات وجود دارد. اگر این مسائل اجرا میشدند، مشکلی
پیش نمیآمد. ثانیاً ما در یک مرحلهای دنبال
رصد کردن فضای انتخابات بودیم. از زمانی که معلوم شد اصلاحطلبان تصمیم گرفتهاند فضای خاموشی را بر
انتخابات حاکم کنند و فکر میکردند اگر انتخابات را
تحریم کنند، با توجه به حوادثی که در سال 88 به وجود آمد و تبلیغات خارجی که مردم
را تشویق میکردند سر صندوق نروید و انتخابات،
انتخابات درستی نیست، اگر اصلاحطلبان میخواستند با یک لیست قوی بیایند، تدبیر جور دیگری میشد، اما مشاهده کردیم اینها با دشمنان همسویی کردند، یعنی کسانی که
فتنه 88 را ایجاد کردند، در انتخابات مجلس نهم با بیگانگان همسویی کردند و تبلیغات
آنها را اجرا کردند. از آن طرف هم که در 19 دی، مقام معظم رهبری فرمودند انتخابات
سالم و رقابتی. حتی روزی هم که ایشان فرمودند رقابتی هم باشد، باز ما را تخریب
کردند.
هفته گذشته نشریه «شما»
که متعلق به دوستان عزیز ما در موتلفه است، جبهه پایداری را متهم به ارتباط با جریان
انحرافی کرد. وقتی از مجلس سئوال میکنیم که بر چه اسنادی این اتهام را نسبت دادید،
میگویند که این یک تحلیل است. وقتی شما تحلیل خود را با تیتر درشت در روزنامهها مینویسید و منتشر میکنید، اسمش را کار اخلاقی میگذارید و بعد از انتخابات سالم سخن
میگویید! اگر شما این کار را انجام دهید یقینا بسیاری از دوستان ما هم هستند که دست به قلم هستند، سایت دارند، به آنها بر میخورد و ناراحت میشوند که چنین اتهاماتی به آنها
وارد میشود. بعد که آنها
پاسخ میدهند میگویند، شما
پاسخ ندهید.
یکی از
اعضای جبهه متحد اصولگرایان که نمیخواهم اسم بیاورم، در
همان روزهای اولی که داشتیم مذاکره میکردیم که به
چه نحو وحدت ایجاد شود، ما را متهم به انتساب به جریان انحرافی کرد، بسیاری از
دوستان هستند که دست به قلم هستند و سایت دارند و این جوری هم نیست که همه چیز را
با ما به عنوان جبهه پایداری هماهنگ میکنند، ولی
به عنوان علاقمند به جبهه پایداری این کار را میکنند. ما
الان ارگان و روزنامه رسمی که نداریم که بگوییم مواضع جبهه پایداری را از آنجا
اعلام میکنیم. بسیاری از دوستانی که همراه و حامی هستند، حرف میزنند و لذا این متقابل است. چیزی هم که ما روی آن بهشدّت اصرار داریم، مبانی است. ما باید روی اصول حرکت کنیم. اگر آمدیم و
افراد را با اصول تطبیق دادیم، درست میشود، ولی
اگر بگوییم امروز آقای زارعی باید باشد، اصول را آنقدر کوچک میکنیم که همقد و قواره آقای زارعی شود، این اشکال دارد، درحالی که اینطور نیست. اصول سر جایشان هستند و ما افراد را با آنها میسنجیم.
اساساً در
جامعه ما این بحث مطرح است که یکی از دلایل موضعگیری جبهه
پایداری در آستانه انتخابات مجلس نهم، نوعی اعتراض به بخشی از نگاههایی بود که در جبهه متحد اصولگرایی درخصوص نحوه تعامل با
دولت وجود داشت. از نگاه جبهه پایداری آنچه که در فضای عمومی برداشت میشد، این بود که جبهه پایداری انتقادهای صریحی را که جبهه
متحد اصولگرایی نسبت به دولت ـدولتی که از
نگاه جبهه پایداری دولت عدالتورز هستـ نمیپسندد و یکی
از دلایل شکلگیری جبهه پایداری هم
به این موضوع ارتباط دارد. ابتدا نظر آقای بادامچیان را میشنویم و بعد موضوع نگاه به دولت از منظر جبهه پایداری و جبهه
متحد را با هم به بحث میگذاریم.
بادامچیان: من فکر میکنم هرکسی
که کمی دقت کند، متوجه میشود که آقای دکتر زارعی که از عناصر اصلی جبهه
پایداری هستند، دید خود را مطلق میدانند و معتقدند هرچه را خودشان صحیح میدانند، همه از
علما و جامعتین قبول کنند و من به همین انتقاد دارم. شما معتقدید که فلانی در جریان
فتنه فعال نبوده است، اما آیتالله مهدوی معتقدند که این فرد فعال بوده
است، شما حق دارید نظر خود را بر آیتالله مهدویکنی تحمیل کنید؟ حق دارید نظرتان را بر آقایان عسگراولادی، دکتر
ولایتی، حداد، تقوی، حسینی بوشهری و کعبی تحمیل کنید؟ شما اگر رفته و حرفهای خودتان
را زدهاید، اینقدر قبول داشته باشید که
اگر دیگران هم حرف شما را قبول نداشته و خودشان دلایل
دیگری داشته باشند، حق دارند با هم جمع شوند و آخرش هم رای با مردم است.
علما نشستند و منشور نوشتند،
اینها میگویند شما که خودتان منشور را نوشتید، به
آن عمل نکردید! شما بگویید من برخی از این افراد را منطبق با آن منشور نمیدانم، خب من میگویم
که نظر شما برای خودتان محترم است، اما برای ما که متّبع نیست. ما که حرفهای شما را
قبول نداریم. آقایان رفتند بحث کردند و گفتند اینها را
بگذارید کنار، پاسخ دادند که طبق نظر ولیفقیه، هدف
ما جذب حداکثری، دفع حداقلی است، اینها هم آدمهایی هستند
که ما قبول داریم اصولگرا هستند.
بعد میگویند از اول به ما هجمه کردند. چرا هجمه کردند؟ چه کسانی هجمه کردند؟ آیتالله مهدویکنی که دائماً شما را به وحدت دعوت کرد. رفتید و با آقای تقوی و دیگران صحبت کردید و گفتند بیایید یک
ضلع این جبهه بشوید و با هم کار کنیم. این هجمه بود؟ اینکه برخی از افراد نسبت
به شما بعضی چیزها را بگویند، خب آن نکات دیگری است.
بله! این دوستان وقتی شروع به تخریب دیگران کردند که اینها در فتنه ساکت بودند، آن
یکی مردود بوده و این یکی اصولگرا نیست و این یکی چی چی هست، انتظار دارند که هیچ کس
هیچ چیزی نگوید؟
و اما نسبت
به نشریه «شما». خواهش من این است که جناب آقای زارعی حداقل نشریه 9 دی را نگاه کند. من
نامهاش را به آقای آقاتهرانی، دبیر کل جبهه پایداری
نوشتم. ایشان خودشان هم فرمودند بده به من که تذکر بدهم. در
صفحه دو، سه، چهار و پنج این بحثها و مطالب را آنجا نوشتهایم. مسئله مهم اینجاست که
آن جریان انحرافی که خاتون را مطرح کرد، در آن هفته حمایت جدی از جبهه پایداری کرد.
در نشریه «شما» یک سئوال است که آیا شما سازش کردید یا نه؟ لطفا جواب بدهید. بنویسید نه آقا! ما با این جریان نیستیم. همینطور که آقای زارعی فرمودند نه ما با جریان انحرافی نیستیم، البته بعد از آن گفتند کسانی
که این حرفها را میزنند، دچار عقبافتادگی فکری هستند، خب
چرا توهین؟ اینها نظراتشان را دادند. در نشریه «شما» آمده
که این نشریه به این شکل از شما حمایت کرده و این تلقی پیش آمده، شما لطفاً جواب
بدهید. این توهین است.
زارعی: اینکه آقای بادامچیان
میفرمایند که شما نظرات برخی از افراد را در آن ساختار نپذیرفتید، چه حقی دارید که تحمیل کنید؟ ما تحمیل نکردیم. ما گفتیم
که اگر این ترکیب باشد، ترکیبی که در مذاکره حضوری با مجموعه دوستان به آن رسیدیم و
قبول هم کردند که اصلاح کنند، ولی در عمل برخی نگذاشتند،
قبول نکردیم، ما چون قبول نکردیم این همه حرف شنیدیم. ما اگر
از روز اول به جبهه متحد میرفتیم و آنجا ساکت و حرف گوش کن مینشستیم، دیگر این همه متهم به جریان انحراف و نفاق نمیشدیم. آقایان
تحمل نکردند و گفتند که شما نمیآیید از دایره خارج هستید. به نظر من برخی از عواملی باعث شد که فضا برای خود دوستان جبهه
متحد سنگینتر شد، همین موضعگیریها علیه جبهه پایداری بود. پایداری سعی
کرد تا آنجا که امکان دارد بر اصول تأکید کند نه بر شخصیتها. مبنای ما باید اصول باشد،
نه افراد. افراد را باید با حق سنجید نه حق را با افراد.
استنباط من
در مورد نشریه «شما» از حرف آقای دکتر این است که میگویند، چون آن نشریهای که خاتون را منتشر کرده است، از جبهه پایداری حمایت کرده است، پس یک سازشی صورت گرفته
است. اگر مبنا را بر این قرار بدهیم، آن هم توسط برخی
از دوستان با سوابق مبارزاتی ارزشمند، این طوری قضاوت کنند و در نشریه خود با
تیتر درشت بزنند و بحث سازش جبهه پایداری و جریان انحرافی را مطرح کنند، واقعاً این تخریب نیست؟ افرادی میخواستند نتیجه انتخابات
را به نوع دیگری تحلیل کنند، این به جبهه پایداری چه ارتباطی دارد؟
اساس تشکیل جبهه پایداری
شکلگیری جریان انحرافی بوده، شما چطور آن را به جریان انحرافی منتسب میکنید؟ اگر این مسائل نبود چه بسا اصلا جبهه پایداری شکل نمیگرفت.
این حوادث باعث شد که برای جلوگیری از سرخوردگی حامیان
گفتمان سوم تیر، جبهه پایداری به وجود بیاید و آن وقت به کرات باید به انتساب به جریان
انحرافی متهم شود که
اینها واقعاً تهمت و تخریب است و درست هم نیست.
و اما در
مورد سئوال شما در باره دولت. فکر میکنم در فضای
عمومی و تبلیغی که دوستان میکنند این است که جبهه
پایداری موافق دولت است و جبهه متحد مخالف دولت. اینکه آیا جبهه
متحد، مخالف دولت هست یا نه، باید خودشان بگویند، ولی موضع ما به عنوان جبهه پایداری همواره
این بوده که ما دولت نهم را به عنوان دولت خدمت، دولت عدالت
و دولت ولایتمداری میدانیم. در دولت دهم نیز معتقدیم که دولت به ما هو دولت، تا زمانی
که سکان اجرایی کشور در دستش است، تا زمانی که بر اساس ضوابط و در تبعیت از مقام معظم رهبری، کارهای خود را پیش میبرد، باید از او حمایت کنیم. مشکلات مردم در دست این دولت است. تا زمانی که دولت به فکر حل
مسائل مردم است و به مناطق محروم رسیدگی میکند، دارد فعالیت میکند و زحمت میکشد، ما از او حمایت میکنیم، اما هر کجا که از اصول تخطی شود، حتماً هیچ عقد اخوتی بین ما و کس دیگری نبوده است و نخواهد بود.
اما نگاه دوستان ما در جبهه متحد قدری متفاوت است. عملکرد تند برخی از دوستانی که امروز خودشان را در جبهه
متحد میدانند و در فضای سنگین اختلافاتی که بین مجلس و دولت پیش آمد و ما فکر میکنیم که مردم هم از این فضا استقبال نمیکنند و خوشحال نیستند و مقام معظم
رهبری نیز بارها و بارها نسبت به فضای آرام میان دولت و مجلس و بر تعامل تاکید کردند
و فرمودند که اختلافات، در داخل حل شود، خب اینها مراعات
نشده است و دوستان، خودشان هم عملا بیان میکنند که موضع
ما چنین موضعی است و تا آنجا که ما مشاهده کردیم،
این فضا را سنگینتر هم کردهاند. البته ما به عنوان جبهه پایداری، تمام کارهایی را هم که در دستگاه اجرایی صورت میگیرد، تأیید نمیکنیم. خود ما هم انتقاد داریم. حتی در گذشته هم انتقاداتمان را به جای آنکه صریح در تریبونها مطرح کنیم، سعی میکردیم با خود دستگاههای اجرایی و رئیس دولت
مطرح کنیم. این را به نفع منافع کشور نمیدانستیم. الان هم تا جایی که میشود این
مشکلات باید به نحوی و در سطوح خاصی حل شوند و جامعه را نباید نگران کرد.
فراز پایانی
صحبتهای جناب آقای دکتر زارعی، بحث نگاه تحلیلی جبهه پایداری به
دولت بود. از منظر جبهه پایداری، علیرغم
انتقاداتی که خود ایشان هم اشاره کردند که به عملکرد دولت دارند، ولی نهایتاً
چهارچوب اصلی را بر حمایت دولتی قرار میدهند که از
نگاه آقای دکتر زارعی دولت عدالتـمحور نامیده میشود. پاسخهای جنابعالی را هم در این باره میشنویم، با توجه به اینکه آقای
دکتر زارعی این موضوع را هم مطرح کردند که در جبهه متحد اصولگرایی، علیرغم تأکیدات زیادی که بزرگان نظام بر تعامل بین دولت و مجلس
داشتند، جبهه متحد بیش از آنکه در مسیر
تسهیل امور دولت حرکت کند، فشارهای زیادی را بر دولت وارد کرده است.
بادامچیان: تمام حرفها این بود که
آیا جبهه پایداری حق میدهد که هر کس که بر طبق وظیفهاش
عمل کند و اگر عمل کرد، آیا اصولگراست یا نه حتی آیتاللهمهدویکنی و آیتالله یزدی و
دیگران؟ اگر
این را قبول کنند، جای این بحثها دیگر نمیماند، اما اگر اینطور باشد که چون ما این
حرفها را میزنیم، همه باید گوش کنند، این همان بداخلاقی است.
مسئله دوم
که ایشان همین الان دو باره هم فرمودند که ما چون نرفتیم ساکت بنشینیم، اینطور شد. آیا جبهه متحد جایی است که افراد بروند و ساکت بنشینند؟ این یک ضلع است،
این تهمت و بداخلاقی نیست؟ اینکه گفتند شما قبول نمیکنید و از دایره خارج
هستید. ممکن
است کسی عصبانی شده باشد و به ایشان گفته که شما چون قبول نمیکنید پس از دایره خارج
هستید، آیا این موضع جبهه متحد اصولگرایان بود که تا
آخر میگفت وحدت کنید؟ بنده و آقای کوثری رفتیم دنبال اینکه وحدت شود. اینکه جبهه پایداری بر اصول تکیه دارد نه افراد، مگر جبهه متحد
بر اصول تکیه ندارد؟ آیا منفعتی برای او مطرح است؟
یا آیتالله مهدوی اهل این نوع کارهاست؟ اینکه بیانیه میدهد و تایید
میکند، یعنی حواسش نیست؟
زارعی: حضرات آیات مهدویکنی و یزدی افرادی را آنجا
منصوب نکردند، ساختاری دادند و گفتند بروید با این ساختار کار کنید، این را گردن علما
نیندازیم. این به ما بر میگردد. این ترکیب را دوستان انتخاب کردند.
بادامچیان: در مجموعهای که آقایان دارند، دو نفر از جامعه روحانیت هستند.
آقای تقوی و حجتالاسلام ابوترابی و دو نفر از جامعه مدرسین
هستند جناب آقای آیتالله کعبی،
آیتالله حسینی بوشهری و سه نفر هم کسانی هستند که در جلسه 30 نفره در حضور آقای احمدی
نژاد تشکیل شد و ایشان فرمودند که این سه نفر باشند.
زارعی: حتی نمایندگان جامعه مدرسین
هم تغییر پیدا کردند. اینطور نبود که از اول همین افراد باشند.
بادامچیان: من بحثی ندارم که جبهه
پایداری این دوستان را میپسندد یا نه، اصلا نمیخواهد با آقای مهدویکنی و آقای یزدی باشد.
من میگویم این
حقشان است.
زارعی: نه اصلا من این را قبول
نمیکنم، ما احترام آیتالله مهدویکنی و هم آیتالله یزدی را داریم و این
یک نوع بیاحترامی در بحث دوستان
متحد است که به اسم علما کار میکنند و از علما خرج میکنند و بعد
میخواهند همه تبعیت کنند.
بادامچیان: این یک نوع تخریب است که یک عده به نام علما کار میکنند و آنها بیخبرند و
اطلاع ندارند. آدمهای صاف و سادهای هستند. چرا این حرفها را بزنیم
که بعداً گیر کنیم. شما یک عده دوستان را خودتان قبول
دارید و مورد احترام ما هم هستند و هیچ مشکلی هم نداریم، دو نفر از 23 نفری هم که مانده
بود، در جبهه متحد از جبهه پایداری گذاشتند، مجموع
جبهه متحد جمعگرا است، گروهگرا نیست که هرکه از ماست
قبول و هرکه از ما نیست قبول نیست.
و اما در بخش دوم به صراحت، هم در مصاحبه و هم الان فرمودند که مبنای جبهه پایداری
مخالفت با جریان انحرافی است، قبول است. دست شما درد نکند، اما بگویید که چرا اینها
از شما حمایت کردند؟ خب این را جواب دهید.
زارعی: بیخود کردند. یک نشریهای برداشته و حرفی را
زده...
بادامچیان: نشریات نظریات خودشان
را میگویند و ما باید جواب آنها را بدهیم. اینکه حالا بیخود کردند، هر کس که نظر
شما را رعایت نکرده بیخود کرده است؟ خب اینطور نیست. اینها نظرشان
را دادند، شما هم نظرتان را بدهید، طبق قانون مطبوعات باید چاپ
کنند.
اجازه بدهید آقای زارعی پاسخ شما را در
این زمینه بدهند.
زارعی: نشریه خاتون که این کار
را کرد، مورد حمله ما قرار گرفت. حالا آنجا یک عده دنبال آن هستند که وقتی ظرفیت اجتماعی
جبهه پایداری را دیدند، آن را به نفع خودشان ضمیمه
کنند، ما این را قبول نمیکنیم. به استناد این، باید جبهه پایداری را به سازش با جریان انحرافی متهم کنند؟ آیا این کار درستی است؟
انتقاد آقای
بادامچیان این است که وقتی یک نشریه منتسب به جریان انحرافی از شما حمایت کرد، شما
چرا این حمایت را برتابیدید و اعلام برائت نکردید.
زارعی: ما در
مصاحبههای این کار را کردیم. آقای دکتر به سایتها مراجعه
کنند. آقای دکتر لنکرانی و بسیاری از دوستان بهطور مرتب
اینها را بیان کردند. شاید بسیاری از دوستان ما اصلاً این حمایت را هم ندیده
باشند، آن وقت نشریه «شما» با تیتر درشت این مطلب را میزند. اگر
قرار است شما حرفتان را بزنید و ما هم بزنیم، پس چرا اسمش را میگذارید تخریب؟
بادامچیان: حالا من دیگر
حرفهایمان را گفتم. در مورد موافقت و مخالفت با دولت، طبیعی است که در دولت اول
آقای احمدینژاد، همه از ایشان حمایت کردیم،
در دولت دوم هم همچنین. بنده 25 شهر برای تبلیغات آقای احمدینژاد رفتم. دبیر کل ما
آقای نبی حبیبی 40 شهر رفت. من رئیس فراکسیون موتلفه اسلامی در مجلس هستم. آقای زارعی یک مورد از برخورد ما با دولت را بگویند. ما در هر زمان کوشیدیم
معتدل و انقلابی باشیم.
زارعی: بحث شما (موتلفه) اینجا
نیست، بلکه بحث آقایانی است که در جبهه متحد حضور دارند.
بادامچیان: الان عرض میکنم. ما به سه دلیل حامی
دولت هستیم. یک به خاطر اینکه رئیسجمهور منتخب اکثریت مردم
است و احترام اکثریت مردم را باید داشت؛ دولت قانونی
است و التزام به قانون داریم؛ دولت تنفیذ ولیفقیه را دارد و تا زمانی که تنفیذ دارد،
همه ما موظف به حمایت هستیم. انتقاد و اعتراض هم حق همه است. اینکه ما بگوییم دولت مطلق هر کاری کرد دقیقا
حمایت میکنیم، آن وقت نوکر دولت میشویم
و اینکه نماینده ملت نمیشود. نمایندگان ملت استقلال دارند، اما اینکه
در بین ما افراد مواضع مختلف دارند، درست است. دوستان هم دارند. برخی از دوستان در حمایت از مواضع دولت چنان افراطی هستند که همه
هم میدانند و نیازی به بحث نیست که اگر خدای نکرده دولت یک کار اشتباهی هم میکند، میگویند چون
دولت کرده است، درست است. عیبی هم ندارد، حق خودش است، اما
یک کسی مثل بنده معتقد است که این افراطیگری
است، اما او معتقد است که
این وظیفه است. من هیچ حقی ندارم به او بگویم که تو چرا به وظیفهات عمل کردی؟
از آن طرف دوستان دیگری
هم هستند که نقد و انتقاد دارند و اعتراضشان را هم تند و افراطی میگویند. اینها هم در جریان ما هستند.
اینها را هم شاید من نپسندم، اما آنها هم احساس میکنند که به وظیفه خود عمل
میکنند. ما اگر میخواهیم رقابت
اصولگرایانه کنیم، آیا به این معنی است که میخواهیم جامعه اصولگرایان یک جامعه
یک صدا باشد، یعنی یک چند نفری بنشینند و هرچه گفتند
همه بگویند چشم؟ این اصلا در عالم خلقت امکان ندارد
که تحقق بیابد، به علت اینکه خداوند خلق الانسان بالتفاوت. خودش میگوید إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا.
جامعه آزاد
این است که هر کس سعی کند به وظیفهاش عمل کند و بقیه هم نصیحت کنند النصیحة لائمة المسلمین،
تذکر بدهند و همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنند.
این بحثی هم که دارم در
اینجا میکنم، در همینجا میگویم که من برای آقای
زارعی به عنوان یک برادر دینی احترام زیادی قائلم.
زارعی: آنچه که نتیجه این انتخابات
شد و فضای آرایش سیاسی که در کشور صورت گرفت و نص فرمایشات مقام معظم رهبری هم رقابت
بود. اینها حوادثی بود که به نظر من دست به دست هم
داد و حقیقتا نقشه دشمنان را خنثی کرد و تدبیر و خواست مقام
معظم رهبری را نشان داد. همین رقابت بین خانواده اصولگرایان هم یکی از پیشامدهایی است که در تاریخ کشور ما تا الان کمسابقه قلمداد میشود. ما به دنبال این بودیم که
چنانچه افرادی در چهارچوب منشور اصولگرایی انتخاب شوند و کارها پیش برود، وحدت
پیدا کنیم، ولی نهایتاً و به دلایلی که عرض کردم این اتفاق نیفتاد و جبهه پایداری
هم به این نتیجه رسید که در انتخابات لیست بدهد، هرچند که در حوزههای شهرستانها و یا حوزههای چند کاندیدی، عملاً وحدت بیشتری هم با دوستانمان داشتیم، منتهی در
تهران این اتفاق افتاد و حتی ما ترجیح دادیم که جبهه متحد در تهران لیست بدهد و
بعد ما لیستی تنظیم کنیم. وقتی بر اساس همان منشور اصولگرایی که دکتر بادامچیان میگویند، لیستی را که تنظیم کرده بودند، مبنای کار خودمان و اصول و مبانیای که قبول داریم، گذاشتیم، نهایتاً لیستمان را دادیم که یک اشتراکات
اولیهای هم بین آنها حاصل شد. به نظر من این برای کشور ما تجربه بسیار
ارزشمندی است و در جبهه پایداری هم فقط بحثمان مجلس نیست، بلکه بحث گفتمانی است و امیدواریم بتوانیم گفتمان
امام و رهبری را مطابق آنچه که مقام معظم رهبری فرمودند نه تشکیلات حزبی،
بلکه کانالکشیهای فکری به بدنه اجتماعی
دنبال کنیم.
بادامچیان: ما هیچ مشکلی برای اینکه
گروهی شکل بگیرد و نامزد معرفی کند نداریم و انتقادمان به همان بحثهایی بود که
عرض کردم. خوب
بود همانطور که ما احترام میگذاشتیم،
دوستان هم احترام میگذاشتند و اینکه میفرمایند گفتمان رهبری که انتخاب اصلح است،
آیا در بین این نامزدهای جبهه متحد افراد اصلح نبود، به جای آنکه همه را یک تیپ از خودشان بگذارند؟ غیر از این دو سه نفری که اینها
نظر داشتند. یکی از انتقادها همین است. میگوییم اگر کسی گفت من اصولگرا و در خط ولایت هستم، فرمودند آدمهای اصلح و قوی و کارآمد را بگذارید. بحث ما همین است که اگر هر کدام
به کارمان نگاه کنیم، انشاءالله رقابت اصولگرایانه را در
مرحله دوم، خوب انجام
میدهیم. این بهترین راه و وظیفه ماست. ما معتقدیم که همین بحثها و هدایتها موجب شد که الحمدلله
روز 12 اسفند یومالله پرشوری شد. انشاءالله در انتخابات 15 اردیبهشت هم ملت ما با دید باز از بین افرادی
که هستند، انتخاب میکنند. هر کسی را هم که ملت انتخاب کرد،
باید احترام بگذاریم.
بسیار از هر
دو بزرگوار سپاسگزارم.