بادامچيان در مناظره با زارعي در راديو گفتگو+متن كامل و بدون سانسور

وحدت یعنی گذشت از بعضی مواضع و همراه شدن با جمع

عکس خبري -وحدت يعني گذشت از بعضي مواضع و همراه شدن با جمع

وحدت یعنی گذشت از بعضی از مواضع و همراه شدن، نه اینكه هرچی طرف می‌گوید، بگوییم چشم. این تبعیت است و وحدت نیست.

به گزارش نمانیوز،  چندي پيش مناظره اي با حضور بادامچيان و زارعي در راديو گفتگو برگزار گرديد كه حاوي پاسخ به برخي شبهات پيرامون جبهه متحد اصولگرايان و جبهه پايداري بود و نمانيوز صداي آن مناظره را در بخش چند رسانه اي قرار داد. متاسفانه يكي از رسانه هاي نزديك به جبهه پايداري متن سانسور شده آن مناظره را منتشر كرد كه ضمن تشكر از انتشار اين گفتگو؛ متذكر مي شويم اين رفتار به دور از اخلاق اسلامي است. اين حذفيات گاه بر اساس رويه ويراستاري بوده و گاه مبتني بر حذف برخي گفته ها. براي خوانده شدن متن كامل مناظره و نيز دريافت نكات نامطلوب از منظر آن رسانه، متن اصلي كه بخشهاي حذف شده آن به رنگ قرمز درج شده را در ادامه تقديم مي كنيم.


علیرغم آنکه شما در مجلس هشتم
گفتمان اصولگرایی را شکل دادید و همه در ذیل آن گردهم جمع شدید، شما و دوستانتان جبهه
پایداری را در آستانه مجلس نهم تشکیل دادید، در ماه‏های منتهی به زمان انتخابات مجلس از جریان اصولگرایی با وجود
دعوت زیادی که شد که شما و دوستانتان هم زیر چتر گفتمانی
اصولگرایی در انتخابات مجلس نهم قرار بگیرید، اما شما و دوستانتان حاضر نشدید به
این دعوت پاسخ مثبت بدهید و با ارائه
لیست جداگانه تحت عنوان جبهه پایداری به صورت مستقل وارد عرصه انتخابات شدید. چرایی
این انشعاب را توضیح دهید؟



زارعی: گفتمان اصولگرایی بحثی
بود که در ابتدای مجلس هشتم داشتیم، اما حوادثی که در این دو سال اخیر اتفاق افتاد،
بالاخص ماجرای فتنه 88 و اتفاقی که در اوایل سال گذشته تحت
عنوان جریان انحرافی
رخ داد و در برابر اجرای فرمان مقام معظم رهبری فضایی در
کشور درست شد، این حوادث باعث شد که طیف اصولگرایان، عملکردی از خودشان نشان دهند،
کسانی
که در جریان اصولگرایی بودند، در فتنه 88 عملکرد متفاوتی از خود نشان دادند. و لذا اگر همه اینها را اصولگرا بدانیم، همه اینها امتحان خوبی
پس ندادند.
کسانی از این دوستان اگر حامی جریان فتنه نبودند، اما در برابر آن
سکوت کردند، تعدادی از آنها هم نسبت به فرمایش رهبری
و آنچه که فتنه قلمداد فرمودند و تأکید کردند که می
بایستی به تبیین شرایط و فضای مکدری که در جامعه بعد از انتخابات 88 به وجود آمده
بود و بعضا مردم دچار سردرگمی شده بودند، پرداخت، در این زمینه برخی از این دوستان
عملکرد مناسبی نداشتند. اتفاقی که در اوایل سال 90 درخصوص عدم تمکین به فرمایش مقام معظم رهبری در مورد ادامه کار آقای مصلحی مطرح شد،
نوعی سرخوردگی در جریان حامی گفتمان سوم تیر به وجود آورد و این ظرفیت، ظرفیت بسیار
قابل توجهی بود، ظرفیتی بود که هم در انتخابات 88 و
هم در سال 84 خود را نشان داده بود.
جبهه
پایداری اساسا به عنوان یک چتر یا عَلَمی برای حجم
انبوهی از حامیان سوم تیر تشکیل شد تا این انرژی کماکان
در خدمت منویات مقام معظم رهبری انقلاب قرار بگیرد.



این گفتمان چه مشخصاتی دارد؟



زارعی: گفتمان سوم تیر هم که در سال 84، خودش را نشان داد، گفتمان ولایتمداری، سادهزیستی و ایستادگی در برابر
زیاده‏خواهی‏های دشمن بود که در دولت نهم برخی از آنها ظهور و بروز پیدا کرد.



یعنی این
گفتمان چه به دولت نهم و چه دولت دهم نزدیک
تر است؟



زارعی: جلوه‏هایی از این گفتمان، خودش را در دولت نهم نشان داد، هم در بحث سیاست
خارجی و هم در مسائل داخلی خود را نشان داد به طوری که بارها مورد تمجید مقام معظم
رهبری قرار گرفت.
آنچه مقام معظم رهبری مورد
تأکید قرار دادند، همان قضیه خدمتگزاری در دولت نهم و مواضع در سیاست خارجی به
همان شدّت و حدت ادامه پیدا کند، ولی با آنچه
که در
اوایل دولت دهم اتفاق افتاد، خصوصا در اوایل سال گذشته اتفاق
افتاد،
قدری در این زمینه رخوت به وجود آورد
و برای اینکه این رخوت به جریان مردمی حامی منجر نشود، موجب شد جبهه پایداری بیاید
و بتواند مدیریتی بر سر نیروهای حامی داشته باشد. جبهه پایداری قبل از ماه مبارک رمضان
سال قبل اعلام موجودیت کرد و هدفش هم در ابتدا بحث گفتمانی بود و خیلی در پی آن نبودیم که لیست مستقلی
بدهیم و لذا با دوستانی که جبهه متحد اصولگرایان را راه
اندازی کردند، شروع به مذاکره کردیم. بحث این وحدت اصولگریان هم به اواخر سال 1389 بر می‏گردد که در آن موقع قرار بر نشست 30 نفری
بود که به اوایل سال 90 رسید و علمای بزرگواری همچون
حضرت آیت
الله مهدوی و حضرت آیتالله یزدی پا پیش گذاشتند و منشور اصولگرایی را تنظیم فرمودند
و اعلام کردند و
قرار هم شد در حول و حوش همین منشور
موضوع وحدت اصولگرایان در مجلس نهم شکل بگیرد.
گفت‏وگوهای اولیه در این زمینه صورت گرفت و
اساسا هم بنا نبود ما لیست مستقلی داشته باشیم. ما دنبال مذاکره بودیم،
منتهی وقتی ساختاری برای جبهه متحد تنظیم شد، ما نسبت
به آن ساختار اشکال داشتیم. وقتی اشکالاتمان را نسبت
به آن ساختار مطرح کردیم و حتی به صورت مکتوب هم خدمت
علما ارائه کردیم، برخی از آن اشکالات پذیرفته شد و
با برخی هم موافقت شد، اما چند تا از آن اشکالات کماکان
باقی ماند و ما هم به مذاکرات ادامه دادیم و
نهایتاً آن مذاکرات و در واقع آنچه که ما از علما انتظار داشتیم و انتظار بحقی هم بود، عمل به منشور اصولگرایی بود. احساس ما این بود که آن ساختار در راستای آن منشور اصولگرایی نیست. اصل حرف ما هم این بود
کسانی که می‏خواهند در راس مدیریت جریان اصولگرایی قرار بگیرند، باید خود آن افراد
به طور مصداقی با منشور اصولگرایی سازگاری داشته باشند. ما نباید چهره‏هایی داشته باشیم
که در امتحانی که در دو سال قبل در کشور داشتیم، عملکرد
مناسبی نداشتند و قابل قبول نبوده
اند. این نیست که بگوییم اصولگرا نبودند، چون ما اگر میخواهیم چیزی را در محور جریان اصولگرایی قرار بدهیم، میبایستی مجموعه مقبولی در این لیست باشند. این موضوع در مذاکرات با علما هم مطرح شد و چون این تغییرات انجام نشد و بعضاً از اجرای آن ممانعت هم شد، به تدریج احساس کردیم
که این مجموعه نمی‏تواند.



ضمناً فضای حاکم بر شرایط سیاسی
کشور هم مهم بود. پیش
بینی ما این بود که جریان اصلاحات که دارد
خودش را برای انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی آماده می
کند، جریانی است که نهایتاً بر اساس عملکردشان در فتنه، در انتخابات
به دنبال تضعیف نظام خواهند بود و به دلیل سیاست
هایی که از بیرون به آنها دیکته میشود انتخابات را بهنوعی تحریم می‏کنند و در انتخابات شرکت نخواهند کرد و
اگر آنها در انتخابات شرکت نکنند، باید در کشور رقابت
و فضای شادابی برای انتخابات پیش بیاید که در مجموع
همین اتفاق هم افتاد.
اگر اصلاح طلبان می‏خواستند حضور قوی در انتخابات داشته باشند،
قطعا ما هم لیست مستقلی
نمی‏دادیم و به هر نحوی بود در برابر اصلاح
طلبان ترجیح می‏دادیم با دوستانی که به عنوان اصولگرا قبول داریم، با اصلاح طلبان رقابت کنیم و به یک نحوی به توافق برسیم. بعد هم که مقام معظم رهبری
فرمودند انتخابات رقابتی باشد و بنا بر نص فرمایش ایشان این
مسیر را ادامه دادیم.



آقای دکتر
زارعی اشاره داشتند به دلایلی که از نگاه ایشان منجر شد به انشقاق ایشان و
دوستانشان که جبهه پایداری را تشکیل دادند. از نگاه شما به عنوان چهره شاخص در
جبهه متحد اصولگرایی، آیا دلایلی که ایشان ارائه کردند، واقعاً برای این انشعاب
کفایت می
کند؟



بادامچیان: نه، از نظر من این دلایل
کافی نیست، اما احترام به همه دوستانی دارم که نظرشان
این شد که مجموعه جدیدی به نام جبهه پایداری راه بیندازند و این طبق قانون اساسی حق
همه افراد است و آنها را هم اصولگرا می‏دانم.



در دوره اول هم در باره جبهه پایداری معمولا مثبت یا منفی صحبت نکردیم، اما جبهه پایداری طوری صحبت کرد و موضع گرفت
که به عنوان دفاع از خود مجبور شدیم در برخی از موارد تذکرات و توضیحاتی را بدهیم، گرچه یکی از انتقادهای من
همین
است که می‏شد این فضا پیش نیاید. با پوزش از
برادرمان جناب آقای دکتر زارعی، چون بحث، بحث طلبگی است، می
خواهم با اجازه ایشان کمی صریح صحبت کنم.



به نظرم دوره جدیدی در انقلاب و جامعه ما شروع شده است. در این دوره معلوم
شد افکار اصلاح طلبانه، لیبرال
مسلکانه، افکار گروه‏های التقاطی و
جریان‏های انحرافی در انتخابات و جریان یوم
الله نهم دی جایگاهی ندارند
و کاملا هم روشن شد. ملت و جامعه، کلان اصولگرایی را
مورد پذیرش قرار داده است، بنابراین انتخابات برتر در جامعه بین اصولگرایان است، حالا اسمشان را هر چه که
می‏خواهند بگذارند، اما در عین حال اصولگرا هستند منتهی
با تنوع سلیقه‏ها و دیدگاه‏ها.



این دوره جدید که یک تکاملی
است در انقلاب ما، دوره رقابت‏های اصولگرایانه است، پس می‏توانیم در انتخابات که ماهیتش
رقابتی است، حتماً رقابت
ها را داشته باشیم، منتهی در
چهارچوب اصولگرایی، یعنی
رقابتی که هرکس نقاط مثبت خود را مطرح کند و به دیگری توهین و اهانت نکند و تهمت نزند، تخریب نکند، بداخلاقی و افراط نکند، مطلق‏گرایی
نکند که خودش را سفید مطلق و هر کسی که او را قبول
ندارد، سیاه بداند. این مبانی اصولگرایی است.
  



از نگاه شما رقابتی که
جبهه پایداری در مجلس نهم با دوستان شما در جبهه متحد داشت، در چهارچوب اصولگرایی تعریف می‏شد؟



بادامچیان: در یک بخش بله و در بخش
دیگر خیر.



شما و
دوستانتان به چه بخش
هایی انتقاد
دارید؟



یکی اینکه نام خود را جبهه
پایداری گذاشتند، در حالی که چند نفر شخص حقیقی جمع شدند و یک تشکلی را به هر عنوان
تشکیل دادند و به عنوان کسانی که پایه
گذار هستند، همایش برگزار کردند، مصاحبه مطبوعاتی گذاشتند و صحبت کردند. بند اول قانون احزاب این است که اشخاص حقیقی باید تشکیلات
سیاسی راه بیندازند، اشخاص حقوقی نمی‏توانند، بنابراین
اینها حتما باید از کمیسیون احزاب مجوز می‏گرفتند و
این بی
اعتنایی به قانون، خلاف اصولگرایی و خلاف قانون
است، آن هم در مورد ما که می
خواهیم به مجلس برویم و قانونگذار بشویم.



مسئله دوم اینکه اگر بخواهند
این بهانه را داشته باشند که جبهه در قانون فعلی نیست، ما یعنی بنده و آقای دکتر زارعی که در کمیسیون
شوراها هستیم، این بار در بازنگری قانون احزاب تصویب
کردیم که جبهه هم باید بیاید و مجوز بگیرد، منتها تعریف جبهه را هم همان‌جا کردیم که
جبهه مجموعه‏ای از تشکل‏های گوناگونی است که رسمیت دارند.
آیا واقعا در جبهه پایداری تشکل‏های گوناگونی جمع شدند؟ اگر جبهه پیروان خط امام و رهبری خود را جبهه می‏نامد، به خاطر این است که
15 تشکل دارای رسمیت عضو آن هستند و عضوگیری و عضوبندی و
طرفدار را ندارد.



انتقاد دوم این است که
اگر می‏خواستند در انتخابات شرکت کنند، می‏توانستند وحدت کنند، چون در جبهه متحد اصولگرایان
دو نفر برای دوستان جا گذاشتند و گفتند که شما یک ضلع هستید. یک ضلع، قبلاً جبهه پیروان امام و رهبری بود و در انتخابات مجلس
هشتم ایثارگران و دیگران بودند، یک ضلع هم رایحه خوش بود.
این دوستان تداوم
رایحه خوش هستند، به همین
علت هم بحث شد که شما یک ضلع باشید.
اگر جبهه پیروان رهبری با 15 تشکل دو نفر
دارد، جمعیت ایثارگران و ره
پویان هم دو نفر دارند، جمعیت شما
هم دو نفر داشته باشید که سه ضلع تشکیل شود. البته در این قضایا از طرف آقایان لاریجانی و قالیباف هم دو نفر اضافه شد و نظر جمع این بود که اینها هم اصولگرا هستند و در این جمع
بمانند.
 



این مجموعه‏ای بود که می‏شد
در آن حرف‏ها و نظرات دوستان مطرح شود و آن چیزی که بود با هم دسته جمعی حرکت کنیم
و طبعاً اثراتش در انتخابات عظیم 12 اسفند بیشتر بود.



حالا اگر این نوع وحدت
را قبول نداشتند و به سلیقه
شان نمیخورد، اشکالی ندارد. یک موقع هست که این نوع وحدت به سلیقه نمی‏خورد و می‏گویند
ما نیروهای بهتری داریم. ما فکر می
کنیم این سلیقه است و به آنها هم احترام میگذاریم، اما زمانی این شیوه پیش
گرفته می‏‏شود که شما چرا از این افراد دعوت کردید؟ اینها می‏شوند قاضی و آنها می
شوند ساکتین فتنه، مردودین فتنه. اینها میتوانند یک کسانی را در
خودشان به هر دلیلی راه ندهند، اما اینکه یک مجموعه‏ای
که در راس آن جامعه روحانیت مبارز هست و از آن حمایت
می‏کند، جامعه مدرسین از آن حمایت می‏کند، حضرت آیت
الله مهدوی و حضرت آیتالله یزدی هستند و مجموعه‏هایی مثل موتلفه با نیم قرن سابقه، از خط ولایت تبعیت میکنند، اینها نشسته‏ و قبول کردهاند،
خب به نظرات آنها احترام می‏گذاشتند، ولی این احترام همین الان هم در صحبت آقای زارعی نیست. ایشان می‏فرمایند بله اینها
اصولگرا هستند، اما آن
اصولگرایی
که ما می‏گوییم نیستند. مگر قرار
است تمام اصولگرایان همانی که ما می‏گوییم باشند یا
آنچه که این دوستان می‏گویند باشند؟ اینها حق دارند،
انسانند، افراد متدینند، مجتهدند، بعضی‏های آنها هم مجتهد جامع
الشرایط هستند. خب این انتقاد جدی است.
می‏توانستند اینها این حرف‏ها را نزنند. مسئله سومی
که انتقاد داشتیم این بود که در واقع تخریبی برخورد کردند. من از این قضیه متأسفم و امیدوارم که خود عزیزانمان جبران کنند. بعضی از نشریات و پایگاه‏های خبری همراه اینها حسابی وارد صحنه شدند. مثلا یک شخصیتی مثل آقای
مهندس باهنر را ساکت فتنه دانستند. یک آدمی که نایب
رئیس مجلس شورای اسلامی است و در مجلس شورای اسلامی
سابقه دارد و از کسانی است که با بنده در مجلس دوم جزو گروه 99 نفر مخالف آقای میرحسین
موسوی رأی دادیم، در حزب جمهوری اسلامی، ضد میرحسین موسوی بودیم، چون می
دانستیم افکار التقاطی
و قدرت‏طلبانه و بعضی از مسائل را دارد. آن وقت ما بیاییم یک شخصیت مملکت را این
طور فضاسازی کنیم؟ یا حالا اینکه رئیس مجلس شورای اسلامی را جزو کسانی بدانیم که در فتنه سکوت کردند؟ نمی‏خواهم بگویم که نظر اشکال
دارد. هر کسی می
تواند نظرش را محترمانه بگوید، اما اگر صحبت از اصولگرایی
است، این اصولگرایی نیست که ما مطلق‏گرا خودمان را قاضی کنیم و بعد هم بیاییم در جبهه
متحد اصولگرایان بگوییم که اگر این دیدگاه
ها را بپذیرید، هستیم!
این
که وحدت نشد. وحدت یعنی گذشت از بعضی از مواضع و همراه شدن، نه اینکه
هرچی طرف می
گوید، بگوییم چشم. این تبعیت است و وحدت نیست.



آقای دکتر
بادامچیان انتقاداتی را درخصوص نبودِ مجوز برای جبهه پایداری، نبودِ احترام به
نظرات، برخورد تخریبی، مطلق
گرائی و عدم
پذیرش بحث وحدت را مطرح کردند. پاسخ شما چیست؟



زارعی: اولا در باره اسم جبهه
که گفتند همین حالا هم در سایت
ها جستجو کنید، حدود 40 تشکل دانشجویی و غیر دانشجویی از جبهه پایداری حمایت
کردند و در بدو شروع هم برنامه‏ای داشتیم که این مجموعه را به طور کاملا رسمی
تری و مطابق همان تعریف آقای بادامچیان پیش ببریم. اولا که
جبهه در قانون فعلی مجوز لازم ندارد. آقای بادامچیان
بگویند که جبهه متحد اصولگرایان مگر الان مجوز دارد؟ به ما نشان دهند و بگویند ما طبق قانون احزاب رفتیم و مجوز گرفتیم. مجوز ندارد. بنده با آقای بادامچیان در کمیسیون
شوراها هستیم. اگر قانون بعدی اصلاح شد، ما مطابق قانون خودمان را تطبیق می‏دهیم. حتی از اینکه
ایشان با این اطلاعی که دارند، این ایراد را می‏گیرند
در حقیقت جای اشکال هست.



اشکال دوم این است که می‏فرمایند
که در ساختار جبهه متحد، جبهه پایداری را یک ضلع دانستیم. بحث ما این است که این ساختار
را چه کسی درست کرد؟ آنچه حضرات آیات مهدوی
کنی و یزدی تدبیر فرمودند
منشور اصولگرایی بود که آن را نیز اعلام فرمودند. ما
هم از ابتدا تا انتها عرض کردیم که منشور اصولگرایی مورد قبول ماست و همه ما باید تلاش
کنیم که این منشور محقق شود.



 نکتهای که الان هست این است که بر اساس
این منشور درست عمل نشد. یعنی
اگر ساختار بر اساس این منشور شکل می
گرفت، ما
حرفی نداشتیم.
دلیلش
هم این است که ما وقتی به طور مکتوب ایرادات ساختار را ارائه کردیم، علما پذیرفتند
و حتی تغییراتش را هم پذیرفتند، افرادی هم به عنوان نماینده از جبهه متحد آمدند و با ما صحبت کردند و گفتند که این تغییر را پذیرفته
ایم، ولی وقتی بعد از نماز ظهر و عصر رفتیم با
دوستانی که آمدند صحبت کردیم و حتی پنج توافق را امضا
کردیم، قبل از مغرب به نحوی در رسانه‏ها منتشر شد که این توافقات صورت گرفته و جبهه
پایداری هم به جبهه متحد خواهد پیوست، بلافاصله آمدند و تکذیب
کردند که نه این
طور نیست،
یعنی از یک
طرف دعوت به وحدت بود و از طرف دیگری چنین چیزی را در
رفتارها مشاهده نمی‏کردیم، برعکس، به سرعت از این
که جبهه
پایداری شکل بگیرد، آن هم
دوستانی که در داخل جبهه متحد هستند، آمدند مصاحبه کردند و ما را متهم کردند که اینها با جریان
انحرافی ارتباط دارند و اصلاً اینها ساخته خود آقای احمدی
نژاد هستند و از این حرفها که ما ایراد گرفتیم. در یک نوبت هم که در خدمت آیتالله مهدویکنی رسیدیم، ایشان هم اعتراض
کردند که چنین بیاناتی، بیانات خوبی نبوده و اینها از خودشان این حرف‏ها را زدند.



انتقاد بعدی هم که آقای
بادامچیان مطرح کردند، بحث ساکتین است. اگر ما می‏گوییم که کسی ساکت فتنه بوده است،
دیگر نباید اسم او را بیاوریم. خب برای این
که اسمشان را نیاوریم، خود این افراد نباید در معرض قرار می‏گرفتند.
اگر من ادعا کردم که در یک پستی قرار بگیرم و مدیریت یک کار را به دوش بگیرم، یقینا
باید مورد نقد قرار می
گیرم. مگر
وقتی شورای نگهبان کسی را رد می
کند، به این
مفهوم است که اینها اصولگرا نیستند؟ برای آن منصب قبولشان نمی
کند. ما معتقدیم مدیریت جریان اصولگرایی جایگاهی است که تمام آدمهایی که میخواهند آن را شکل بدهند، باید مطابق منشور اصولگرایی باشند. این ایراد را بسیاری از دوستان داخل خود جبهه متحد
هم پذیرفتند و الان هم می
پذیرند.



اما اینکه ما خود را مطلق
بدانیم، این
طور نیست و برای همین هم
از اول، خودمان را
همواره با علمای بزرگوار تطبیق دادیم و دوستان نمی‏توانند بگویند آنچه که انجام دادیم، نظرات شخصی ما بوده است،
البته اگر در اجرا مشکلاتی بوده، مقصر ما بوده
ایم، اما ما سعی کردیم از هدایت
علما استفاده کنیم. ما دو نوبت خدمت آیت
الله مهدویکنی رسیدیم و مطالبمان را خدمتشان عرض کردیم و در بعضی از قسمتها پذیرفتند، حتی نماینده یکی از این دو بزرگواری
را
که می
فرمایند در
این ساختار باشند
، پذیرفتند که نباشند، ولی بعد فشار آوردند و اگر به حرف جبهه پایداری باشد، نباید اینطور باشد و از همان ابتدا نوعی مخالفت با جبهه پایداری در داخل جریان اصولگرایی شکل گرفت. ما معتقدیم که جریان اصولگرایی جریان طیف نسبتاً وسیعی است و
سلایق مختلف در آن جمع هستند، ولی ما نسبت به آنچه که در ساختار جبهه متحد با این
ترکیب صورت گرفت، انتقاد داشتیم و الان هم این انتقاد را داریم.



آقای دکتر
زارعی اشاره کردند که جبهه متحد هم مجوز نداشته و ساختاری که در جبهه متحد
اصولگرایان شکل گرفته، مطابق با منشور نبوده و جبهه متحد اصولگرایی توافق برای
وحدت را نقض کرده و رفتار وحدت
گونهای نداشته است. ایشان اشاره میکنند که اتهام انتساب جبهه پایداری به جریان انحرافی، نوعی
برخورد تخریبی است.



بادامچیان: دکتر زارعی قبول دارند
که هر تشکل سیاسی که بخواهد فعل سیاسی انجام دهد و در انتخابات شرکت و نامزد معرفی
کند، باید مجوز قانونی داشته باشد. در قانون فعلی جبهه،
نیاز به مجوز ندارد، چون طبق
ماده اول قانون احزاب
فقط اشخاص حقیقی می‏توانند، تشکل سیاسی راه بیندازند و جبهه تعریف خودش را دارد، همین تعریفی که
جناب آقای دکتر زارعی و دوستانشان که در کمیسیون شورا هستند، می
دانند که ما در بازنگری نوشتهایم جبهه
تشکلی است متشکل از تشکل
های به رسمیت شناخته
شده و نیازی به مجوز ندارد. چرا
جبهه متحد این نیاز را ندارد؟ به
خاطر اینکه از تشکل‌های رسمیت یافته تشکیل شده است جبهه
پیروان خط امام و رهبری هم مجوز ندارد، چون
نیازی به مجوز ندارد. در این جبهه، 15 تشکل عضو هستند و هر 15 تشکل هم مجوز قانونی
دارند.
اینکه 40 تشکل دانشجویی و غیر دانشجویی پس از تشکیل جبهه پایداری از
آن حمایت کرده باشند، این تشکیل جبهه نیست. تشکیل جبهه این است که این 40 تشکل نماینده
بفرستند و شورای مرکزی جبهه، شورای نمایندگان تشکل
های عضو بشود و در واقع
شخصیت
های حقوقی میتوانند تشکیل جبههای بدهند که نیاز به مجوز
قانونی در قانون فعلی ندارد. ولی این
طور که نشد.



اینهایی که الان جبهه پایداری
را راه انداخته
اند، شخصیت‏های حقیقی هستند.
این
جور نیستند
که یک شورا مثل شورای پیروان خط امام و رهبری داشته باشند که دبیرکل
ها یا قائممقامهای آن تشکلها هستند. واقعیت این
است که جبهه پایداری حرکت کرد و با او مدارا شد
و برخورد هم نکردند و گفتند مجموعه، مجموعه خوبی است و دارد کار هم میکند، ولی رعایت موازین قانونی را نکرده است.



مسئله دوم
این است که اگر جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز منشوری را داده
اند که مورد قبول است، پس این سخنان به چه معنی است؟



حضرت آیتالله مهدویکنی کسی است که از قبل از انقلاب تا حالا مورد عنایت ویژه امام و
تأیید مقام معظم رهبری است.
اینکه می‏گوییم شما منشور را عمل نکردید، یعنی متهم کردن آنها. برداشت آقای مهدوی و آقای یزدی این
است که آقای باهنر و آقای لاریجانی باید در این طیف شرکت
داشته باشند.



جامعه مدرسین، آقای لاریجانی را در قم نامزد کرده است، مراجع محترم تقلید
ایشان را تایید کرده‏اند. حالا یک شخصی بگوید که چرا
آقای لاریجانی در جبهه متحد اصولگرایان نماینده دارد؟ و بعد بگوید که او در دوران فتنه
خوب عمل نکرده است، این نکته قابل توجهی است. این متهم
کردن بزرگان از علماست به اینکه اینها یا لابد یک منشوری
نوشتند و عمل نمی
کنند و یا مصلحتگرایی و منفعتگرایی سیاسی می‏کنند. میشد این را نگویند. میشد بفرمایند که اینها هر کسی را که اصولگرا نمیدانند و نظر خودشان را بگویند که ما هر کسی را که به آن صورت داغ و
خالص و ناب نمی
دانیم در لیست خودمان نمیگذاریم. این
دو تا موضع است. موضع دومی اصولگرایانه است و رقابت هم اصولگرایانه است. موضع اولی
تخریب است. واقعاً اگر جناب آقای دکتر زارعی خودشان توجه کنند، بحث
هایی که در نشریهای که متعلق به یکی از عناصر
اینهاست، آیا مصداق رقابت اصولگرایانه است یا تخریب؟



 پرسشی که در فراز پایانی صحبتهای آقای بادامچیان بود، خطاب به شماست. پاسخ شما را میشنویم.



زارعی: آنچه که
علما مطرح فرمودند این بود که حول محور منشور اصولگرایی، وحدتی شکل بگیرد. وقتی که
ما آنجا مطرح کردیم که آیا این افرادی که الان به مجموعه جبهه متحد وارد شدند و
این جبهه شکل گرفت، اینها را علما انتخاب کردند؟ خیر، اینها را
این مجموعه‏ها
معرفی کردند. حرف ما هم این بود که مجموعه‏هایی که می‏خواهند افراد را معرفی کنند،
آن افرادی را معرفی کنند که هسته مرکزی اصولگرایان
یک هسته جاذبه
دار برای مجموعه اصولگرایان در کشور باشد.
وقتی به افراد می
گوییم به این لیست رأی
بدهید، هر کسی اول می
پرسد این لیست مال کیست؟ اگر در این مورد
تردید داشته باشد، در مورد خودِ این لیست هم دچار تردید می
شود، ولی اگر آن را بپذیرد، لیست را هم میپذیرد. چه
کسی تصمیم می
گیرد که در این لیست چه کسانی باشند؟ علما که تصمیم نگرفتهاند. یک عده از افراد نشسته و این کار را کردهاند. باید افرادی را معرفی
کنند که مقبول باشند و خودشان ظرفیت تخریب نداشته باشند، مگر در مذاکرات مطرح نشد که آقای فلانی نباشد و فلانی باشد؟ علما مخالفت می‏کردند؟
نه! در برخی از مذاکراتمان هم علما‏ می‏گفتند، که آنها اصرار
می
کنند آقای فلانی باشد.
کسانی که خودشان ظرفیت تخریب دارند و خود آقای دکتر هم
اسم می
برند. در خود مصاحبههای دوستان هم این
موضوعات وجود دارد. اگر این مسائل اجرا می
شدند، مشکلی
پیش نمی
آمد. ثانیاً ما در یک مرحلهای دنبال
رصد کردن فضای انتخابات بودیم. از زمانی که معلوم شد اصلاح
طلبان تصمیم گرفتهاند فضای خاموشی را بر
انتخابات حاکم کنند و فکر می
کردند اگر انتخابات را
تحریم کنند، با توجه به حوادثی که در سال 88 به وجود آمد و تبلیغات خارجی که مردم
را تشویق می
کردند سر صندوق نروید و انتخابات،
انتخابات درستی نیست، اگر اصلاح
طلبان میخواستند با یک لیست قوی بیایند، تدبیر جور دیگری میشد، اما مشاهده کردیم اینها با دشمنان همسویی کردند، یعنی کسانی که
فتنه 88 را ایجاد کردند، در انتخابات مجلس نهم با بیگانگان همسویی کردند و تبلیغات
آنها را اجرا کردند. از آن طرف هم که در 19 دی، مقام معظم رهبری فرمودند انتخابات
سالم و رقابتی. حتی روزی هم که ایشان فرمودند رقابتی هم باشد، باز ما را تخریب
کردند.



هفته گذشته نشریه «شما»
که متعلق به دوستان عزیز ما در موتلفه است، جبهه پایداری را متهم به ارتباط با جریان
انحرافی کرد. وقتی از مجلس سئوال می‏کنیم که بر چه اسنادی این اتهام را نسبت دادید،
می‏گویند که این یک تحلیل است. وقتی شما تحلیل خود را با تیتر درشت در روزنامه‏ها می
نویسید و منتشر می‏کنید، اسمش را کار اخلاقی می‏گذارید و بعد از انتخابات سالم سخن
می‏گویید! اگر شما این کار را انجام دهید یقینا بسیاری از دوستان ما هم هستند که دست به قلم هستند، سایت دارند، به آنها بر می
خورد و ناراحت میشوند که چنین اتهاماتی به آنها
وارد می‏شود. بعد که آنها
پاسخ می‏دهند می
گویند، شما
پاسخ ندهید.



یکی از
اعضای جبهه متحد اصولگرایان که نمی
خواهم اسم بیاورم، در
همان روزهای اولی که داشتیم مذاکره می
کردیم که به
چه نحو وحدت ایجاد شود، ما را متهم به انتساب به جریان انحرافی کرد، بسیاری از
دوستان هستند که دست به قلم هستند و سایت دارند و این جوری هم نیست که همه چیز را
با ما به عنوان جبهه پایداری هماهنگ می
کنند، ولی
به عنوان علاقمند به جبهه پایداری این کار را می
کنند. ما
الان ارگان و روزنامه رسمی که نداریم که بگوییم مواضع جبهه پایداری را از آنجا
اعلام می
کنیم. بسیاری از دوستانی که همراه و حامی هستند، حرف میزنند و لذا این متقابل است. چیزی هم که ما روی آن بهشدّت اصرار داریم، مبانی است. ما باید روی اصول حرکت کنیم. اگر آمدیم و
افراد را با اصول تطبیق دادیم، درست می
شود، ولی
اگر بگوییم امروز آقای زارعی باید باشد، اصول را آن
قدر کوچک میکنیم که همقد و قواره آقای زارعی شود، این اشکال دارد، درحالی که اینطور نیست. اصول سر جایشان هستند و ما افراد را با آنها میسنجیم.



اساساً در
جامعه ما این بحث مطرح است که یکی از دلایل موضع
گیری جبهه
پایداری در آستانه انتخابات مجلس نهم، نوعی اعتراض به بخشی از نگاه
هایی بود که در جبهه متحد اصولگرایی درخصوص نحوه تعامل با
دولت وجود داشت. از نگاه جبهه پایداری آنچه که در فضای عمومی برداشت می
شد، این بود که جبهه پایداری انتقادهای صریحی را که جبهه
متحد اصولگرایی نسبت به دولت ـ
دولتی که از
نگاه جبهه پایداری دولت عدالت
ورز هستـ نمیپسندد و یکی
از دلایل شکل
گیری جبهه پایداری هم
به این موضوع ارتباط دارد. ابتدا نظر آقای بادامچیان را می
شنویم و بعد موضوع نگاه به دولت از منظر جبهه پایداری و جبهه
متحد را با هم به بحث می
گذاریم.



بادامچیان: من فکر میکنم هرکسی
که کمی دقت کند، متوجه می
شود که آقای دکتر زارعی که از عناصر اصلی جبهه
پایداری هستند، دید خود را مطلق می‏دانند و معتقدند هرچه را خودشان صحیح می‏دانند، همه از
علما و جامعتین قبول کنند و من به همین انتقاد دارم. شما معتقدید که فلانی در جریان
فتنه فعال نبوده است، اما آیت
الله مهدوی معتقدند که این فرد فعال بوده
است، شما حق دارید نظر خود را بر آیت
الله مهدویکنی تحمیل کنید؟ حق دارید نظرتان را بر آقایان عسگراولادی، دکتر
ولایتی، حداد، تقوی، حسینی بوشهری و کعبی تحمیل کنید؟ شما اگر رفته و حرف
های خودتان
را زده
اید، اینقدر قبول داشته باشید که
اگر دیگران هم حرف شما را قبول نداشته و خودشان دلایل
دیگری داشته باشند، حق دارند با هم جمع شوند و آخرش هم رای با مردم است.
 



علما نشستند و منشور نوشتند،
اینها می‏گویند شما که خودتان منشور را نوشتید، به
آن عمل نکردید! شما بگویید من برخی از این افراد را منطبق با آن منشور نمی‏دانم، خب من می‏گویم
که نظر شما برای خودتان محترم است، اما برای ما که متّبع نیست. ما که حرف‏های شما را
قبول نداریم. آقایان رفتند بحث کردند و گفتند اینها را
بگذارید کنار، پاسخ دادند که طبق نظر ولی
فقیه، هدف
ما جذب حداکثری، دفع حداقلی است، اینها هم آدم
هایی هستند
که ما قبول داریم اصولگرا هستند.
 



بعد میگویند از اول به ما هجمه کردند. چرا هجمه کردند؟ چه کسانی هجمه کردند؟ آیتالله مهدویکنی که دائماً شما را به وحدت دعوت کرد. رفتید و با آقای تقوی و دیگران صحبت کردید و گفتند بیایید یک
ضلع این جبهه بشوید و با هم کار کنیم.
این هجمه بود؟ اینکه برخی از افراد نسبت
به شما بعضی چیزها را بگویند، خب آن نکات دیگری است.
بله! این دوستان وقتی شروع به تخریب دیگران کردند که اینها در فتنه ساکت بودند، آن
یکی مردود بوده و این یکی اصولگرا نیست و این یکی چی چی هست، انتظار دارند که هیچ کس
هیچ چیزی نگوید؟



و اما نسبت
به نشریه «شما».
خواهش من این است که جناب آقای زارعی حداقل نشریه 9 دی را نگاه کند. من
نامه‏اش را به آقای آقاتهرانی، دبیر کل جبهه پایداری
نوشتم. ایشان خودشان هم فرمودند بده به من که تذکر بدهم. در
صفحه دو، سه، چهار و پنج این بحث
ها و مطالب را آنجا نوشتهایم. مسئله مهم اینجاست که
آن جریان انحرافی که خاتون را مطرح کرد، در آن هفته حمایت جدی از جبهه پایداری کرد.
در نشریه «شما» یک سئوال است که آیا شما سازش کردید یا نه؟ لطفا جواب بدهید. بنویسید نه آقا! ما با این جریان نیستیم. همین
طور که آقای زارعی فرمودند نه ما با جریان انحرافی نیستیم، البته بعد از آن گفتند کسانی
که این حرف‏ها را می‏زنند، دچار عقب
افتادگی فکری هستند، خب
چرا توهین؟ اینها نظراتشان را دادند. در نشریه «شما» آمده
که این نشریه به این شکل از شما حمایت کرده و این تلقی پیش آمده، شما لطفاً جواب
بدهید. این توهین است.
 



زارعی: اینکه آقای بادامچیان
می‏فرمایند که شما نظرات برخی از افراد را در آن ساختار نپذیرفتید، چه حقی دارید که تحمیل کنید؟ ما تحمیل نکردیم. ما گفتیم
که اگر این ترکیب باشد، ترکیبی که در مذاکره حضوری با مجموعه دوستان به آن رسیدیم و
قبول هم کردند که اصلاح کنند، ولی در عمل برخی نگذاشتند،
قبول نکردیم، ما چون قبول نکردیم این همه حرف شنیدیم.
ما اگر
از روز اول به جبهه متحد می‏رفتیم و آنجا ساکت و حرف گوش کن می
نشستیم، دیگر این همه متهم به جریان انحراف و نفاق نمی‏شدیم. آقایان
تحمل نکردند و گفتند که شما نمی‏آیید از دایره خارج هستید. به نظر من برخی از عواملی باعث شد که فضا برای خود دوستان جبهه
متحد سنگین
تر شد، همین موضعگیریها علیه جبهه پایداری بود. پایداری سعی
کرد تا آنجا که امکان دارد بر اصول تأکید کند نه بر شخصیت
ها. مبنای ما باید اصول باشد،
نه افراد. افراد را باید با حق سنجید نه حق را با افراد.



استنباط من
در مورد نشریه «شما» از حرف آقای دکتر این است که
میگویند، چون آن نشریه‏ای که خاتون را منتشر کرده است، از جبهه پایداری حمایت کرده است، پس یک سازشی صورت گرفته
است. اگر مبنا را بر این قرار بدهیم، آن هم توسط برخی
از دوستان با سوابق مبارزاتی ارزشمند، این طوری قضاوت کنند و در نشریه خود با
تیتر درشت
بزنند و بحث سازش جبهه پایداری و جریان انحرافی را مطرح کنند، واقعاً این تخریب نیست؟ افرادی می‏خواستند نتیجه انتخابات
را به نوع دیگری تحلیل کنند، این به جبهه پایداری چه ارتباطی دارد؟



اساس تشکیل جبهه پایداری
شکل
گیری جریان انحرافی بوده، شما چطور آن را به جریان انحرافی منتسب می‏کنید؟ اگر این مسائل نبود چه بسا اصلا جبهه پایداری شکل نمی‏گرفت.
این حوادث باعث شد که برای جلوگیری از سرخوردگی حامیان
گفتمان سوم تیر، جبهه پایداری به وجود بیاید و آن وقت
به کرات باید به انتساب به جریان
انحرافی متهم شود که
اینها واقعاً
تهمت و تخریب است و درست هم نیست.



و اما در
مورد سئوال شما در باره دولت. فکر می
کنم در فضای
عمومی و تبلیغی که دوستان می
کنند این است که جبهه
پایداری موافق دولت است و جبهه متحد مخالف دولت. این
که آیا جبهه
متحد، مخالف دولت هست یا نه، باید خودشان بگویند، ولی
موضع ما به عنوان جبهه پایداری همواره
این بوده که ما دولت نهم را به عنوان دولت خدمت، دولت عدالت
و دولت ولایتمداری می‏دانیم. در دولت دهم نیز معتقدیم که دولت به ما هو دولت، تا زمانی
که سکان اجرایی کشور در دستش است، تا زمانی که بر اساس ضوابط و در تبعیت از مقام معظم رهبری، کارهای خود را پیش می‏برد، باید از او حمایت کنیم. مشکلات مردم در دست این دولت است. تا زمانی که دولت به فکر حل
مسائل مردم است و به مناطق محروم رسیدگی می
کند، دارد فعالیت میکند و زحمت میکشد، ما از او حمایت میکنیم، اما هر کجا که از اصول تخطی شود، حتماً هیچ عقد اخوتی بین ما و کس دیگری نبوده است و نخواهد بود.



اما نگاه دوستان ما در جبهه متحد قدری متفاوت است. عملکرد تند برخی از دوستانی که امروز خودشان را در جبهه
متحد می‌دانند و در فضای سنگین اختلافاتی که بین مجلس و دولت پیش آمد و ما فکر می‏کنیم که مردم هم از این فضا استقبال نمی
کنند و خوشحال نیستند و مقام معظم
رهبری نیز بارها و بارها نسبت به فضای آرام میان دولت و مجلس و بر تعامل تاکید کردند
و فرمودند که اختلافات، در داخل حل شود، خب اینها مراعات
نشده است و دوستان، خودشان هم عملا بیان می‏کنند که موضع
ما چنین موضعی است
و تا آنجا که ما مشاهده کردیم،
این فضا را سنگین‏تر هم کرده‏اند. البته ما به عنوان جبهه پایداری، تمام کارهایی را هم که در دستگاه اجرایی صورت می‏گیرد، تأیید نمی
کنیم. خود ما هم انتقاد داریم. حتی در گذشته هم انتقاداتمان را به جای آنکه صریح در تریبونها مطرح کنیم، سعی میکردیم با خود دستگاههای اجرایی و رئیس دولت
مطرح کنیم. این را به نفع منافع کشور نمی
دانستیم. الان هم تا جایی که میشود این
مشکلات باید به نحوی و در سطوح خاصی حل شوند و جامعه را نباید نگران کرد.



فراز پایانی
صحبت
های جناب آقای دکتر زارعی، بحث نگاه تحلیلی جبهه پایداری به
دولت بود. از منظر جبهه پایداری، علی
رغم
انتقاداتی که خود ایشان هم اشاره کردند که به عملکرد دولت دارند، ولی نهایتاً
چهارچوب اصلی را بر حمایت دولتی قرار می
دهند که از
نگاه آقای دکتر زارعی دولت عدالت
ـمحور نامیده میشود. پاسخهای جنابعالی را هم در این باره میشنویم، با توجه به اینکه آقای
دکتر زارعی این موضوع را هم مطرح کردند که در جبهه متحد اصولگرایی، علی
رغم تأکیدات زیادی که بزرگان نظام بر تعامل بین دولت و مجلس
داشتند، جبهه متحد بیش از آن
که در مسیر
تسهیل امور دولت حرکت کند، فشارهای زیادی را بر دولت وارد کرده است.



بادامچیان: تمام حرف‏ها این بود که
آیا جبهه پایداری حق می‏دهد که هر کس که بر طبق وظیفه‏اش
عمل کند و اگر عمل کرد، آیا اصولگراست یا نه حتی آیت
اللهمهدویکنی و آیتالله یزدی و
دیگران
؟ اگر
این را قبول کنند، جای این بحث
ها دیگر نمیماند، اما اگر اینطور باشد که چون ما این
حرف‏ها را می
زنیم، همه باید گوش کنند، این همان بداخلاقی است.



مسئله دوم
که ایشان همین الان دو باره هم فرمودند که ما چون نرفتیم ساکت بنشینیم، این
طور شد. آیا جبهه متحد جایی است که افراد بروند و ساکت بنشینند؟ این یک ضلع است،
این تهمت و بداخلاقی نیست؟ این
که گفتند شما قبول نمیکنید و از دایره خارج
هستید.
ممکن
است کسی عصبانی شده باشد و به ایشان گفته که شما چون قبول نمی‏کنید پس از دایره خارج
هستید، آیا این موضع جبهه متحد اصولگرایان بود که تا
آخر می‏گفت وحدت کنید؟ بنده و آقای کوثری رفتیم دنبال این
که وحدت شود. اینکه جبهه پایداری بر اصول تکیه دارد نه افراد، مگر جبهه متحد
بر اصول تکیه ندارد؟ آیا منفعتی برای او مطرح است؟
یا آیت
الله مهدوی اهل این نوع کارهاست؟ اینکه بیانیه می‏دهد و تایید
می‏کند، یعنی حواسش نیست؟



زارعی: حضرات آیات مهدویکنی و یزدی افرادی را آنجا
منصوب نکردند، ساختاری دادند و گفتند بروید با این ساختار کار کنید، این را گردن علما
نیندازیم. این به ما بر می‏گردد. این ترکیب را دوستان انتخاب کردند.



بادامچیان: در مجموعهای که آقایان دارند، دو نفر از جامعه روحانیت هستند.
آقای تقوی و حجت
الاسلام ابوترابی و دو نفر از جامعه مدرسین
هستند جناب آقای آیت
الله کعبی،
آیت
الله حسینی بوشهری و سه نفر هم کسانی هستند که در جلسه 30 نفره در حضور آقای احمدی
نژاد تشکیل شد و ایشان فرمودند که این سه نفر باشند.



زارعی: حتی نمایندگان جامعه مدرسین
هم تغییر پیدا کردند. این
طور نبود که از اول همین افراد باشند.



بادامچیان: من بحثی ندارم که جبهه
پایداری این دوستان را می‏پسندد یا نه، اصلا نمی
خواهد با آقای مهدویکنی و آقای یزدی باشد.
من می
گویم این
حقشان است.



زارعی: نه اصلا من این را قبول
نمی‏کنم، ما احترام آیت
الله مهدوی‏کنی و هم آیتالله یزدی را داریم و این
یک نوع بی
احترامی در بحث دوستان
متحد است که به اسم علما کار می
کنند و از علما خرج می‏کنند و بعد
می
خواهند همه تبعیت کنند.



بادامچیان: این یک نوع تخریب است که یک عده به نام علما کار می‏کنند و آنها بیخبرند و
اطلاع ندارند. آدم‏های صاف و ساده
ای هستند. چرا این حرف‏ها را بزنیم
که بعداً گیر کنیم. شما یک عده دوستان را خودتان قبول
دارید و مورد احترام ما هم هستند و هیچ مشکلی هم نداریم، دو نفر از 23 نفری هم که مانده
بود، در جبهه متحد از جبهه پایداری گذاشتند، مجموع
جبهه متحد جمع
گرا است، گروهگرا نیست که هرکه از ماست
قبول و هرکه از ما نیست قبول نیست.



 و اما در بخش دوم به صراحت، هم در مصاحبه و هم الان فرمودند که مبنای جبهه پایداری
مخالفت با جریان انحرافی است، قبول است. دست شما درد نکند، اما بگویید که چرا اینها
از شما حمایت کردند؟ خب این را جواب دهید.



زارعی: بی‏خود کردند. یک نشریهای برداشته و حرفی را
زده...



بادامچیان: نشریات نظریات خودشان
را می‏گویند و ما باید جواب آنها را بدهیم. اینکه حالا بی‏خود کردند، هر کس که نظر
شما را رعایت نکرده بی
خود کرده است؟ خب اینطور نیست. اینها نظرشان
را دادند، شما هم نظرتان را بدهید، طبق قانون مطبوعات باید چاپ
‏کنند.



 اجازه بدهید آقای زارعی پاسخ شما را در
این زمینه بدهند.



زارعی: نشریه خاتون که این کار
را کرد، مورد حمله ما قرار گرفت. حالا آنجا یک عده دنبال آن هستند که وقتی ظرفیت اجتماعی
جبهه پایداری را دیدند، آن را به نفع خودشان ضمیمه
کنند، ما این را قبول نمی‏کنیم. به استناد این، باید جبهه پایداری را به سازش با جریان انحرافی متهم کنند؟ آیا این کار درستی است؟



انتقاد آقای
بادامچیان این است که وقتی یک نشریه منتسب به جریان انحرافی از شما حمایت کرد، شما
چرا این حمایت را برتابیدید و اعلام برائت نکردید.



زارعی: ما در
مصاحبه
های این کار را کردیم. آقای دکتر به سایتها مراجعه
کنند. آقای دکتر لنکرانی و بسیاری از دوستان به
طور مرتب
اینها را بیان کردند. شاید بسیاری از دوستان ما اصلاً این حمایت را هم ندیده
باشند، آن وقت نشریه «شما» با تیتر درشت این مطلب را می
زند. اگر
قرار است شما حرفتان را بزنید و ما هم بزنیم، پس چرا اسمش را می
گذارید تخریب؟



بادامچیان: حالا من دیگر
حرف
هایمان را گفتم. در مورد موافقت و مخالفت با دولت، طبیعی است که در دولت اول
آقای احمدی
نژاد، همه از ایشان حمایت کردیم،
در دولت دوم هم همچنین. بنده 25 شهر برای تبلیغات آقای احمدی‏نژاد رفتم. دبیر کل ما
آقای نبی حبیبی 40 شهر رفت. من رئیس فراکسیون موتلفه اسلامی در مجلس هستم. آقای زارعی یک مورد از برخورد ما با دولت را بگویند. ما در هر زمان کوشیدیم
معتدل و انقلابی باشیم.



زارعی: بحث شما (موتلفه) اینجا
نیست، بلکه بحث آقایانی است که در جبهه متحد حضور دارند.



بادامچیان: الان عرض میکنم. ما به سه دلیل حامی
دولت هستیم. یک به خاطر اینکه رئیس
جمهور منتخب اکثریت مردم
است و احترام اکثریت مردم را باید داشت؛ دولت قانونی
است و التزام به قانون داریم؛ دولت تنفیذ ولی
فقیه را دارد و تا زمانی که تنفیذ دارد،
همه ما موظف به حمایت هستیم. انتقاد و اعتراض هم حق همه است. اینکه ما بگوییم دولت مطلق هر کاری کرد دقیقا
حمایت می
کنیم، آن وقت نوکر دولت می‏شویم
و این
که نماینده ملت نمی‏شود. نمایندگان ملت استقلال دارند، اما اینکه
در بین ما افراد مواضع مختلف دارند، درست است. دوستان هم دارند. برخی از دوستان در حمایت از مواضع دولت چنان افراطی هستند که همه
هم می‏دانند و نیازی به بحث نیست که اگر خدای نکرده دولت یک کار اشتباهی هم می‏کند، می‏گویند چون
دولت کرده است، درست است. عیبی هم ندارد، حق خودش است، اما
یک کسی مثل بنده معتقد است که این افراطی‏گری
است، اما او معتقد است که
این
وظیفه است. من هیچ حقی ندارم به او بگویم که تو چرا به وظیفه‏ات عمل کردی؟



از آن طرف دوستان دیگری
هم هستند که نقد و انتقاد دارند و اعتراضشان را هم تند و افراطی می‏گویند. اینها هم در جریان ما هستند.
اینها را هم شاید من نپسندم، اما آنها هم احساس می
کنند که به وظیفه خود عمل
می‏کنند.
ما اگر میخواهیم رقابت
اصولگرایانه کنیم، آیا به این معنی است که می
خواهیم جامعه اصولگرایان یک جامعه
یک صدا باشد، یعنی یک چند نفری بنشینند و هرچه گفتند
همه بگویند چشم؟ این اصلا در عالم خلقت امکان ندارد
که تحقق بیابد، به علت اینکه خداوند خلق الانسان بالتفاوت. خودش می
گوید إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا.
جامعه آزاد
این است که هر کس سعی کند به وظیفه‏اش عمل کند و بقیه هم نصیحت کنند
النصیحة لائمة المسلمین،
تذکر بدهند و همدیگر را
امر به معروف و نهی از منکر کنند.



 این بحثی هم که دارم در
اینجا می
کنم، در همینجا میگویم که من برای آقای
زارعی به عنوان یک برادر دینی احترام زیادی قائلم.



زارعی: آنچه که نتیجه این انتخابات
شد و فضای آرایش سیاسی که در کشور صورت گرفت و نص فرمایشات مقام معظم رهبری هم رقابت
بود. اینها حوادثی بود که به نظر من دست به دست هم
داد و حقیقتا نقشه دشمنان را خنثی کرد و تدبیر و خواست مقام
معظم
رهبری را نشان داد. همین رقابت بین خانواده اصولگرایان هم یکی از پیشامدهایی است که در تاریخ کشور ما تا الان کم
سابقه قلمداد می‏شود. ما به دنبال این بودیم که
چنانچه افرادی در چهارچوب منشور اصولگرایی انتخاب شوند و کارها پیش برود، وحدت
پیدا کنیم، ولی نهایتاً و به دلایلی که عرض کردم این اتفاق نیفتاد و جبهه پایداری
هم به این نتیجه رسید که در انتخابات لیست بدهد، هرچند که در حوزه
های شهرستانها و یا حوزههای چند کاندیدی، عملاً وحدت بیشتری هم با دوستانمان داشتیم، منتهی در
تهران این اتفاق افتاد و حتی ما ترجیح دادیم که جبهه متحد در تهران لیست بدهد و
بعد ما لیستی تنظیم کنیم. وقتی بر اساس همان منشور اصولگرایی که دکتر بادامچیان می
گویند، لیستی را که تنظیم کرده بودند، مبنای کار خودمان و اصول و مبانیای که قبول داریم، گذاشتیم، نهایتاً لیستمان را دادیم که یک اشتراکات
اولیه
ای هم بین آنها حاصل شد. به نظر من این برای کشور ما تجربه بسیار
ارزشمندی است و در جبهه پایداری هم فقط بحثمان مجلس نیست، بلکه بحث گفتمانی است و
امیدواریم بتوانیم گفتمان
امام و رهبری را مطابق آنچه که مقام معظم رهبری فرمودند نه تشکیلات حزبی،
بلکه کانال
کشی‏های فکری به بدنه اجتماعی
دنبال کنیم.



بادامچیان: ما هیچ مشکلی برای اینکه
گروهی شکل بگیرد و نامزد معرفی کند نداریم و انتقادمان به همان بحث
هایی بود که
عرض کردم.
خوب
بود همان
طور که ما احترام می‏گذاشتیم،
دوستان هم احترام می
گذاشتند و اینکه می‏فرمایند گفتمان رهبری که انتخاب اصلح است،
آیا در بین این نامزدهای جبهه متحد افراد اصلح نبود، به جای آنکه همه را یک تیپ از خودشان بگذارند؟ غیر از این دو سه نفری که اینها
نظر داشتند. یکی از انتقادها همین است. می
گوییم اگر کسی گفت من اصولگرا و در خط ولایت هستم، فرمودند آدمهای اصلح و قوی و کارآمد را بگذارید. بحث ما همین است که اگر هر کدام
به کارمان نگاه کنیم،
انشا‏ءالله رقابت اصولگرایانه را در
مرحله دوم، خوب انجام
می
دهیم. این بهترین راه و وظیفه ماست. ما معتقدیم که همین بحثها و هدایتها موجب شد که الحمدلله
روز 12 اسفند یوم
الله پرشوری شد. انشاءالله در انتخابات 15 اردیبهشت هم ملت ما با دید باز از بین افرادی
که هستند، انتخاب می
کنند. هر کسی را هم که ملت انتخاب کرد،
باید احترام بگذاریم.



بسیار از هر
دو بزرگوار
سپاسگزارم.




۱۳۹۱/۲/۱۱

اخبار مرتبط