عاقبت هدفمندی یارانه ها

اتفاقی كه در چند سال اخیر در جریان هدفمندی یارانه ها پیش آمد دارای اثرات سو بسیاری بود.پیش از این اتفاقات، بسیاری از كارشناسان اقتصادی معتقد بودند كه این روش الگوی مناسبی برای معضلات اقتصادی جامعه و مردم نیست.باید در مملكت ما نرخ حامل های انرژی و قیمت كالاهای كه جدید وارد بازار می شوند با قیمت واقعی عرضه شوند و سوبسید روی كالاها از روی دوش مصرف كننده برداشته شود و این مستلزم این است كه تمام جوانب را رعایت كنیم.زمانی می توانیم سوبسید را بر روی قیمت كالا بكشیم كه حداقل حرفی برای گفتن در جوامع بین المللی داشته باشیم.ما در مملكتی زندگی می كنیم كه فعلا از این تسهیلات برخوردار نیستیم.

دولت نمی تواند نرخ حامل های انرژی را آزاد و مردم را به امان خدا رها کند.اما اینکه بخواهیم مردم را با پرداخت نقدی یارانه تامین کنیم این هم کار درستی نیست و مسئله ای دیگری که وجود دارد این هست که به هیچ عنوان هدفمندی در طول 3 سال گذشته اتفاق نیفتاده است و این یارانه ها بدون هدف مشخص به طور مساوی بین مردم تقسیم شده است.قاعدتا می بایست اقشار آسیب پذیر و دهک های پایین جامعه بهره بیشتری از حمایت های دولتی ببرند و اقشار میانی و بالا دست به نسبت توان خودشان یا هیچ بهره ای نبرند یا کمتر بهره مند شوند.مورد دیگری که باید به ان توجه کرد این است که باید پرداخت نقدی را باید متوقف کرد و به سمت پرداخت هدفمند یارانه به منظور رشد نسل آینده و تقویت بنیان خانواده حرکت کرد.با پرداخت نقدی یارانه هیچ کدام از این اتفاقات برای استحکام خانواده ها نمی افتد و حتما می بایست سلامت، بهداشت و آموزش رایگان را برای مردم به طور عمومی فراهم کرد به خصوص برای اقشار اسیب پذیر حتی می شود این حمایت ها را در پوشش حمایت های تغذیه ای هم به کار برد کاری که در بسیاری از نقاط دنیا انجام می شود.روش های خود اظهاری مستلزم یک اعتماد متقابل بین مردم و دولت است که متاسفانه در جامعه ما کمرنگ است و مردم هر چیزی را که فکر میکنند می توانند از دولت بگیرند را می گیرند.

به طور کلی در گام نخست دولت باید از اقشاری که نیاز به حمایت های جدی دارند و بسیار راحت هم قابل شناسایی هستند مانندمستمری بگیران، افرادی که تحت پوشش بهزیستی هستند و دارندگان حقوق زیر 300 دلار به قیمت های بین المللی حمایت کند و مهم تر از همه باید برای مردم توضیح داده شود که گرفتن ماهی 45 هزار تومان چه بلایی بر سر سفره خانوار اورده است چیزی که الان می شود راحت برای مردم توضیح داد.45 هزار تومانی که ارزش ریالی اش نسبت به قیمت های بین المللی به یک سوم تنزل پیدا کرده است.مردم نه تنها از گرفتن یارانه ها چیزی به دست نیاورده اند بلکه قدرت خرید اولیه شان را نیز از دست داده اند.قاعدتا دو یا سه دهکی که جز اقشار آسیب پذیر جامعه هستند ازدریافت یارانه ها بهره برده اند و می بایست بهره بیشتری ببرند و در اینده از آنها حمایت شود.اما طبقه متوسط شهری به دلیل سطح اگاهی و دانش بیشتری که دارند عواقب دریافت یارانه مستقیم 45 هزار تومانی را به راحتی می توان برایشان با متال های ملموس تشریح کرد.دولت باید شجاعانه پای این تصمیم بایستد که این روند را متوقف کند و روند جدیدی را بنیان گذاری کند و از تجربه فاز اول در تمام جوانب اقتصادی استفاده کند.از دیدگاه من برای شروع فاز دوم یارانه ها باید این اسم را تغییر دهیم و بگذاریم «واقعی کردن قیمت حامل های انرژی» زیرا اتفاق اصلی که افتاده است، این است. وظیفه دولت طبق قانون اساسی تامین بهداشت، حداقل آموزش، حداقل مسکن و غیره است که بر اساس صرفه جویی منابع در جریان واقعی کردن قیمت ها حاصل می شود.

۱۳۹۲/۱۲/۱۳

اخبار مرتبط