فرهیختگان و دلسوزان عرصه فرهنگ و ادب و هنر، بیش از هر زمان دیگری، امروز باید رصد هوشمندانه ای نسبت به حوادث تلخی که یکی پس از دیگری در حوزه رسانه و فرهنگ کشور، اتفاق می افتد، داشته باشند. انجمن صنفی روزنامه نگاران که به دلایل حقوقی وفق بند 3 ماده 38 اساسنامه خود، منحل شده بود و همه کاری می کرد به جز کار صنفی، اخیراً به همت برخی افراد در وزارتخانه های ارشاد، اطلاعات و کار و تعاون، می خواهد شعبه ای در داخل کشور داشته باشد.
رهبران انجمن منحله صنفی، روزنامه نگارانی که پس از فتنه سال 88 به اروپا و آمریکا پناهنده شدند و اقدام به تأسیس شعبه اصلی در بلاد کفر کردند، حالا به فکر احیای خود در داخل هستند. مردم ما در فتنه 88 اعضای هیأت مدیره و اعضای فعال انجمن صنفی مطبوعات را در رادیو بی بی سی، رادیو زمانه، رادیو فردا و سایت های رسانه ای بیگانه در فضای مجازی مشاهده کردند و یک دفعه متوجه شدند دولت اصلاحات در آستین سیاست تساهل و تسامح فرهنگی خود، مارهای خوش خط و خال رسانه ای غرب را پرورش داده است. خانم فریبا داوودی مهاجر، از فعالان این انجمن در یک اقدام فضاحت بار، اقدام به کشف حجاب، آن هم در رادیو فردا کرد و خصومت خود را با دین، مردم و انقلاب اسلامی، بی پرده نشان داد. رجبعلی مزروعی به کارمندی بی بی سی و رادیو زمانه تن داد و برخی روسیاهان مثل نیک آهنگ کوثر، حسین باستانی، روستایی و... بی محابا آهنگ همگرایی با سیاست های ارتش رسانه ای غرب را در رسانه های دشمن نواختند. اکنون رفقای اینها به برکت برخی سیاست های بدون تدبیر دولت یازدهم به فکر این افتاده اند حالا که شعبه انجمن صنفی در لندن و پاریس و... فعال است، آن را در تهران هم بازگشایی کنند!
در این میان، تعجب از وزارتخانه های اطلاعات، ارشاد و کار و تعاون است که در این بازگشایی می خواهند مساعدت کنند! سؤال مهم جامعه رسانه ای ایران، این است که با پیشینه خائنانه و ننگین این جماعت، چه می خواهید بکنید؟ حافظه تاریخی مردم را که نمی شود پاک کرد.
البته از واکنش دادستان محترم کل کشور در برابر این پدیده تشکر می کنیم. امیدواریم دستگاه قضا از باب دفاع از حقوق و حیثیت روزنامه نگاران اصیل و مردمی، در این راه، پابرجا باشد.
یکی از کارهای خائنانه یک جریان مسموم رسانه ای این است که با اعمال مجرمانه از قبیل اهانت به مقدسات نظام، اهانت به اشخاص حقیقی و حقوقی و نشر اکاذیب در مطبوعات، دستگاه قضایی را مجبور به تعطیلی و توقف فعالیت روزنامه نگاران کنند، تا از این طریق اثبات کنند در ایران، آزادی قلم و بیان وجود ندارد. برخی از همین جماعت با مکانیزم های نفوذی که دارند مجدداً مجوز انتشار مطبوعه دیگری را می گیرند و دوباره روز از نو، روزی از نو! وقتی هم جویا می شویم چرا این کار را می کنند؟ متوجه می شویم می خواهند پرونده نقض حقوق بشر را در ایران قطورتر کنند! پرس و جو می کنیم که این چه کار خائنانه ای است؟ می فهمیم آنها مأمورند! زمانی هم که مأموریت آنها لو می رود، فوری پناهنده شده و می روند در رسانه های دشمن مشغول به کار می شوند. اکنون شمار زیادی از روزنامه نگاران عصر اصلاحات، ننگ پناهندگی به دشمن و بیگاری در رسانه های آمریکایی، انگلیسی و رژیم صهیونیستی را پذیرفته اند.
نخبگان سیاسی و رسانه ای باید این جریان را رصد هوشمندانه کنند. دولت تدبیر و امید هم باید از همگرایی با آنان پرهیز کند. این یک دام است و نباید در این دام افتاد. وزارت ارشاد هر چه قدر در این زمینه تساهل به خرج دهد، فاصله خود را با مردم و مراجع عالی قدر و اساتید بزرگوار دانشگاه ها و نخبگان هوشیار جامعه بیشتر می کند. اخیراً شنیده شده است وزارت ارشاد، مجوز چاپ کتاب های غلامحسین ساعدی، عضو شورای به اصطلاح مقاومت منافقین را صادر کرده است. این کار یعنی باز کردن پای منافقین در بازار نشر! ساعدی بی شرمانه ترین اهانت ها به مقدسات دین و مردم و نظام، و همچنین سخیف ترین اهانت ها به امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی را روا داشته است. چرا باید چنین مجوزی صادر شود؟!
مجموعه این خبرها نگران کننده است. باید فکری برای آن کرد. ما حمایت حکیمانه از دولت و نقد مشفقانه را در برخورد با این گونه اقدامات، پی گیری می کنیم. اما ممکن است برخی، این رفتارها را در حوزه فرهنگ، تاب نیاورند و اقدامی کنند که از حکمت و شفقت به دور باشد. دولت باید در این مورد، تدبیری کند.