به گزارش نما، دنیای اقتصاد در ادامه نوشت: همچنین طی دو دهه گذشته، «نسبت جمعیت زیر 20 سال خانوارها به کل جمعیت»، از 53 درصد به کمتر از 29 درصد رسیده است که بیانگر عبور موج متولدین دهه شصت از سنین جوانی در کشور است. در این سالها «نسبت افراد با تحصیلات دانشگاهی» نیز از 4 درصد در سال 1371 به حدود 21 درصد در سال گذشته رسیده و در مقابل، «نسبت جمعیت بیسواد و کمسواد خانوارها» از حدود 22 درصد به حدود 13 درصد رسیده است. همچنین مقایسه این آمارها از لحاظ محل سکونت خانوارها نیز نشان میدهد که در طول 20 سال درصد خانوارهای اجارهنشین به کل خانوارها، از حدود 14 درصد به 28 درصد رسیده است. در مقابل، درصد خانوارهای دارای ملک شخصی (مالکنشین) نیز، از حدود 76 درصد به حدود 62 درصد کاهش یافته است.
تمایل به خانوارهای کوچکتر
آمارها نشان میدهد در شرایطی که در ابتدای دهه هفتاد، بیشی از نیمی از خانوارهای شهری ایرانی به صورت «پنج نفره و بیشتر» بودند، این گروه از خانوارها در حال حاضر کمتر از 20 درصد (یک پنجم) خانوارهای شهری کشور را تشکیل میدهد. آمارهای موجود در این خصوص، نزول شدید سهم خانوارهای پرجمعیت (با بیش از چهار نفر) را در ترکیب خانوارهای کشور نشان میدهد. خانوارهای دونفره و سهنفره درصد بالاتری از تعداد خانوارهای شهری موجود در ایران را به خود اختصاص دادهاند و خانوارهای چهارنفره نیز، سهم بیشتری از کل خانوارها را به خود اختصاص دادهاند.
گذار از شوک متولدین دهه 60
همچنین مروری بر آمارهای منتشر شده در گزارشهای بودجه خانوار سالهای گذشته که اطلاعات مربوط به «درصد توزیع افراد خانوارهای شهری بر حسب گروههای سنی» را ارائه میدهد، بیانگر این است که جمعیت جوان کشور که در سالهای گذشته یکی از نگرانیهای اغلب جامعه ایرانی متمرکز به آن بود، در حال پا به سن گذاشتن بوده و در واقع، موج بزرگ متولدین دهه شصت وارد سنین بالاتر شده است.
آمارها میگوید در ابتدای دهه هفتاد، بیش از نیمی از جمعیت خانوارهای ایرانی را افراد زیر 20 سال تشکیل میدادند که باعث شده بود ایران یکی از خاصترین نسبتهای سنی را در بین کشورهای جهان داشته باشد و حتی گفته میشد جامعه ایرانی جوانترین جامعه جهان است. اکنون اما این نسبت، تا حدودی تعدیل شده است؛ بهطوریکه کمتر از 30 درصد افراد خانوارها، تا 20 سال سن دارند. همانطور که آمارها نشان میدهد، موج جمعیتی متولدین سالهای ابتدای انقلاب هماکنون وارد دهکهای سنی بالاتر شده است؛ بهطوریکه گفته میشود با ورود این افراد به سن بازنشستگی، جامعه ایران با بحرانهای دیگری برای چگونگی مواجهه با درصد زیادی از افراد مسن مواجه خواهد شد.
جهش در صدور مدرک دانشگاهی
آمار جالب دیگر در گزارشهای بودجه خانوار، مربوط به سطح سواد افراد خانوارها (افراد بالای 6 سال در خانوارهای شهری) است. آمارها نشان میدهد در سال 1371، درصد افراد بیسواد در خانوارهای کشور به میزان 8/19 درصد بود، حال آنکه در سال گذشته، در حدود 4/11 درصد از افراد 6 ساله و بالاتر خانوارهای شهری کشور بیسواد بودند.
موضوعی که اگرچه نشانگر روندی مثبت و تقریبا نصف شدن درصد افراد بیسواد در جامعه ایرانی است، اما همچنان بیان میکند که درصد قابلتوجهی از جمعیت خانوارهای شهری در کشور، حتی قادر به خواندن و نوشتن نیز نیستند و برخی از مهمترین پیشنیازهای توسعه در کشور، همچنان محقق نشده است.
همچنین در این سالها درصد افراد کمسواد (صرفا دارای توانایی خواندن و نوشتن) نسبتا کمتر شده و نسبت جمعیت دارای تحصیلات ابتدایی، دارای نزول تقریبا شدیدی (از 36 درصد به 21 درصد) بوده است. در مقابل، میتوان روند شتابان نسبت افراد با مدرک دانشگاهی را نسبت به کل جمعیت خانوارها مشاهده کرد. در سال 1371، تنها 4 درصد از جمعیت خانوارهای شهری کشور دارای تحصیلات دانشگاهی بودند، درحالیکه سال گذشته، نزدیک به 21 درصد اعضای خانوارها تحصیلات دانشگاهی داشتهاند. این موضوع نشاندهنده تغییر رفتار نسبتا سریع و شدید جامعه ایرانی در خصوص تحصیل در دانشگاه و بالا گرفتن تمایل افراد به داشتن مدارک دانشگاهی در دو دهه گذشته است.
دو برابر شدن نسبت خانوارهای بدون شاغل
این آمارها همچنین حکایت از یک مورد عجیب در وضعیت خانوارهای ایرانی دارد: بیش از 23 درصد خانوارهای کشور (نزدیک به یک چهارم آنها) در سال گذشته بدون فرد شاغل بودهاند. آمارها نشان میدهد این وضعیت نتیجه یک روند طولانی مدت است. در سال 1371 نزدیک به 10 درصد خانوارهای ایرانی بدون فرد شاغل بودند. اما درصد آنها طی دو دهه گذشته همواره در حال افزایش بوده، بهطوریکه در سال گذشته، درصد خانوارهای دارای فرد بدون شغل به کل خانوارهای شهری کشور، بالغ بر دو برابر شده و به حدود 23 درصد رسیده است. این در حالی است که نسبت خانوارهای دارای یک فرد شاغل، تقریبا در سالهای اخیر با سالهای ابتدایی این بازه زمانی مساوی بوده و در برخی از سالها، کاهشهای نسبی نیز داشته است. یک روند کاهشی مشهود هم در خانوارهای دارای دو نفر شاغل و خانوارهای بیش از سه نفر شاغل رخ داده است که درصد آنها نسبت به ابتدای دهه هفتاد، حدودا 5 درصد کمتر شده است.
اجارهنشینی به جای مالکنشینی
آمار بانک مرکزی همچنین از دو پدیده در رویکرد خانوارهای کشور نسبت به بازار مسکن حکایت دارد: افزایش قابلتوجه خانوارهای اجارهنشین و کاهش خانوارهای با مسکن شخصی. مطابق آمار بانک مرکزی در اوایل دهه هفتاد، نزدیک به 80 درصد خانوارهای ایرانی دارای منزل شخصی بودند.
حال آنکه در سالهای اخیر، این نسبت به حدود 60 درصد رسیده است. در مقابل در این سالها بهطور قابلتوجهی بر درصد خانوارهای دارای منزل اجارهای به کل خانوارها افزوده شده است؛ بهطوریکه درصد اجارهنشینهای شهری که در 20 سال پیش، تقریبا در حدود 14 درصد بود، در سالهای اخیر تقریبا دو برابر شده و به حدود 27 تا 28 درصد رسیده است.