عیدی​ های كلان برای آرایشگاه​ های باكلاس

نه كله‌پزی است كه از گرگ و میش صبح جای سوزن انداختن نباشد، نه مطب فلان دكتر متخصص كه از شش ماه قبل یك لنگه پا پشت در برای وقت گرفتن منتظر بمانی. اینجا یك آرایشگاه زنانه است، از همان جاهایی كه یك تابلوی خوش آب و رنگ بالای در ورودی ساختمان نصب كرده‌اند كه رویش نوشته شده سالن مراقبت و خدمات زیبایی.

به گزارش نما به نقل از جام جم آنلاین: نه کله‌پزی است که از گرگ و میش صبح جای سوزن انداختن نباشد، نه مطب فلان دکتر متخصص که از شش ماه قبل یک لنگه پا پشت در برای وقت گرفتن منتظر بمانی. اینجا یک آرایشگاه زنانه است، از همان جاهایی که یک تابلوی خوش آب و رنگ بالای در ورودی ساختمان نصب کرده‌اند که رویش نوشته شده سالن مراقبت و خدمات زیبایی.

این سالن زیبایی از بخت بلند صاحبش در یکی از خیابان های دهان پرکن شمال شهر اجاره شده که از صبح تا شب کلی مشتری آنجا رفت و آمد دارند؛ داخل آرایشگاه از تراول چک های مشتری ها هر روز پر و پیمان تر از قبل می شود. خلاصه کار و کاسبی سکه است، اما ماجرای روزهای آخر اسفند و وقت های شب عید حکایت دیگری است.

از اواخر بهمن برگه بزرگی که برای همه قابل رویت باشد می چسبانند روی آینه هایی که دور تا دور سالن نصب شده است تا مشتری ها بفهمند از اول اسفند باید وقت شب عیدشان را بگیرند، هیچ عذری هم پذیرفته نیست.

منشی های سالن چند خانم خوش بر و رو هستند که حسابی به خودشان رسیده اند و در جایگاه مخصوص درست روبه روی در ورودی نشسته اند و جوابگوی مشتری ها هستند، اینجا آن قدر شلوغ است که صدا به صدا نمی رسد، به همین سبب منشی ها وقت پول دادن که می شود مشتری ها را از بلندگوی مخصوص صدا می زنند تا بیایند و حساب شان را تسویه کنند.

اینجا پول نقد دادن بی کلاس است، پس بیشتر مشتری ها یا کارت می کشند یا چند برگه ایران چک تقدیم می کنند و با این حال باز هم باید کلی پشت چشم نازک کردن های منشی های سالن را هم به جان بخرند، هرچند منشی ها به نورچشمی هایی که تافته جدابافته اند لبخند شیرین تحویل می دهند و کلی قربان صدقه شان می روند.

کار دنیا برعکس شده، مشتری ها همه کارهایشان را باید با وقت آرایشگاهشان هماهنگ کنند، وقت ها از ساعت 4 صبح داده می شود و به طور استثنا در سالن تا ساعت 10 شب هم روی مشتری های عزیز باز است البته سالن از روز سوم عید به بعد هم باز است، با ارائه خدمات خاص و فقط در ساعت محدود.

تازه برای این که فکر نکنید اینجا حساب و کتاب ندارد و یک موقع به سرتان نزند که هر وقت دلتان خواست وقت تان را کنسل کنید همان موقع پول برخی خدمات مانند اصلاح و ابرو را پیش پیش باید بپردازید.

از قیمت ها هم نگویید که حسابی مشتری ها را نقره داغ می کند، از اول اسفند قیمت ها به بهانه شب عید تا 50 درصد هم بالا می رود. برای مشتری های این سالن باکلاس هم که چانه زدن و دلیل پرسیدن خیلی بی کلاسی است پس همه با همان لبخند تصنعی که روی لبشان است نرخ های جدید را بی چون و چرا می پردازند.

عیدی بچه ها هم که محفوظ است، درست است اینجا کسی ملزم به عیدی دادن نیست، اما مشتری ها ترجیح می دهند بنا به مصلحت اندیشی هایی از عیدی دادن غافل نشوند، این کار دو حسن دارد؛ اول این که دل طرف را به دست می آورید و برای چندمین بار با او تجدید پیمان می کنید که سال آینده هم مشتری اش خواهید ماند و همواره قدردان زحماتش هستید، دوم به این دلیل که سال جدید وقتی پیش شان می روید بیشتر هوایتان را داشته باشند.

در این میان بدا به حال کسی که از وقت های شب عید جا بماند، آن وقت است که باید کلی التماس کند، دم منشی های سالن را ببیند، هزار ناز و ادای کسی که قرار است کارش را انجام دهد بخرد، شاید دلشان به حالش بسوزد و بین وقت قبولش کنند.

برای این که افتخار مشتری این سالن شدن نصیب تان شود اصلا نیاز نیست جوان باشید، جذاب باشید، خیلی زیبا باشید و... اینجا همه جور آدمی را می توانی ببینی از دختر هجده ـ نوزده ساله تا پیرزن شصت ـ هفتاد ساله.

فقط کافی است برای پول خرج کردن دست و دل باز باشید و صبح که پایتان را می گذارید توی سالن، در حالی که لبخند به لب دارید، یک سلام بلند به همه بدهید و از زیر دست کسی که کار کوتاه کردن مو انجام می دهد، بروید زیر دست رنگ و مش کار، از آنجا زیر دست ابرو کار، بعد زیر دست ناخن کار و... خلاصه چند ساعتی برای خودتان وقت بگذارید.

آن وقت ببینید که چطور قربان صدقه تان می روند و برایتان تا کمر خم می شوند و شما می شوید یکی از همان نورچشمی ها. مشتری هایی که روزهای آخر سال برای صاحب این آرایشگاه عزیزتر هم می شوند.

۱۳۹۲/۱۲/۱۹

اخبار مرتبط