علی حسینی در حاشیه مراسم تشییع پیکر مطهر شهید علی خلیلی اظهار داشت: علی جوانی متواضع و نجیب بود که همواره نسبت به مسائل فرهنگی و ارزش های اسلامی حساسیت به خرج می داد.
به گزارش مهر یکی از دوستان شهید امر به معروف و نهی از منکر افزود: وی امر به معروف و نهی از منکر را دو مسئله مهم و اساسی در جامعه می دانست و در نامه ای که به رهبر معظم انقلاب اسلامی نوشت تأکید کرد که پیامبر(ص) فرمودند اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاهارا نمی شنود و بلا نازل میکند و من خواستم جلوی بلا را بگیرم.
هیچ یک از دوستان علی ذره ای لغزش در وجود وی احساس نکردیم
وی ادامه داد: جالب بود که همواره شهید خلیلی تأکید داشت که برای هیچ فردی امر به معروف را انجام نداده است بلکه به خاطر رضای خداوند و دفاع از ناموس شیعه رنج و درد بیماری را برای خود خریده است.
حسینی اضافه کرد: شاید برخی تصور کنند که شهید خلیلی پس از مصدوم شدن از انجام فریضه امر به معروف پشیمان شد اما حقیقتا هیچ یک از دوستان علی ذره ای لغزش در وجود وی احساس نکردیم و وی در نامه تاریخی خود به رهبر انقلاب نشان داد که همواره در کنار اصول و آرمان های اسلامی قرار دارد.
این فعال فرهنگی تأکید کرد: فلسفه امر به معروف و نهی از منکر برای تشویق جامعه به سوی انجام امور صالح و دوری گزیدن از گناهان و منکرات بوده، در واقع خداوند بهترین بندگان خود را مامور این دو فریضه کرده است و شهید خلیلی قطعا یکی از مأموران خوب خداوند بود.
وی عنوان کرد: شاید امروز بهترین راه خوشحال کردن علی، احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه است، زیرا شهید خلیلی بسیار دوست داشت تا این واجب فراموش شده در جامعه اسلامی احیا شود.
حسینی بیان داشت: برای اجرای درست امر به معروف و نهی از منکر در جامعه باید همه وارد صحنه شوند، اجرای امر به معروف و نهی از منکر یکی از ضرورتهای کنونی جامعه اسلامی بوده و باید مورد توجه قرار گیرد.
آخرین مصاحبه شهید
شهید علی خلیلی ناهی امر به معروف نهی از منکر قبل از نائل شدن به درجه رفیع شهادت در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، در مورد درگیری خود با اشراری که سال 90 قصد تجاوز به یک خانم را داشتند، گفت: نیمه شعبان دو سال پیش به نظرم ساعت دوازده شب بود که میخواستیم دو نفر از دوستانم را به خانهشان در خاک سفید برسانم که دیدیم پنج، شش نفر در حال اذیت دو خانم هستند و به زور میخواستند وی را سوار ماشین کنند.
وی افزود: دوستان من به دلیل پائین بودن سنشان جلو نرفتند اما من به آن افراد تذکر دادم و گلاویز شدیم و یکباره چاقویی که نمیدانم از کدام سو، نثار ما شد.
شهید خلیلی با بیان اینکه چاقو به ناحیه گردنم و شاهرگ خورده بود، اظهار کرد: من همان جا افتادم و آن افراد نیز فرار کردند اما یکی از همراهان من که موتور سواری بلد بود آنها را دنبال کرد و شماره پلاکشان را برداشت.
وی میگوید که من نیم ساعت در خیابان افتاده بودم و ماشینی که دو سرنشین داشت و عازم شمال بود من رو سوار کردند و به اورژانس فلکه سوم تهرانپارس بردند؛ ساعت دوازده و نیم بود که پزشکان گفتند که اگر تا نیم ساعت دیگر مریضتان را به یک بیمارستان مجهز نرسانید وی جان به جان آفرین تسلیم میکند.
«دوستان من را به 26 بیمارستان دیگر هم بردند اما هیچ بیمارستانی من را به دلیل اینکه حالم وخیم بود پذیرش نمیکرد تا اینکه بالاخره ساعت 5 در بیمارستان عرفان عملم کردند».
وی با بیان اینکه ضارب نیز به دلیل در اختیار داشتن شماره پلاک اتومبیلش به زندان افتاد گفت که مدت زیادی گذشت و ما چهار الی پنج ماه بعد به دادگاه رفتیم که سردار نقدی نیز حضور داشتند و من دیدم وکیلی گرفتهاند و خود ایشان پیگیر کارها بودند.
این ناهی امر به معروف و نهی از منکر افزود: در دادگاه یکی از آن افراد به 3 سال زندان و بقیه نیز که همدست بودند به 60 الی 70 ضربه محکوم شدند اما همه آنها به قید وثیقه آزاد هستند.
شهید خلیلی به نقش مرضیه وحید دستجردی وزیر بهداشت وقت نیز اشاره کرد و اظهار داشت: البته ناگفته نماند دکتر دستجردی نیز تشریف آوردن و هزینه بیمارستان را حساب کردند.
وی معتقد است که اسم کارش را امر به معروف نمیگذارد بلکه آن اقدام را دفاع از ناموس میداند و به گفته وی دفاع از ناموس بر هر مسلمانی واجب است.
شهید خلیلی در پایان با تاکید بر اینکه جز خدا هیچ کسی پشت آدم نیست، خاطرنشان کرد: من آن موقع هم که رفتم با آن افراد درگیر شدم به کسی چشم امید ندوخته بودم به خاطر لبخند آقا رفتم و دفاع کردم.
گفتنی است حجت الاسلام علی خلیلی جانباز ناهی از منکر ساعت 19 روز یکشنبه بر اثر بیماری طولانی پس از جراحات وارده، دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نایل شد.
در قسمتی از نامه شهید امر به معروف و نهی از منکر به رهبر معظم انقلاب اسلامی می آید: جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر دردهای شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.
من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمیشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمیگذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.