به گزارش نما ، ذهن «جوان» و «خلاق» یک جامعه همواره مورد توجه اندیشه «مهاجم» قرار دارد. از این رو جبهه دشمن به هرنحو ممکن می کوشد تا شاید این گروه از اذهان یک جامعه را به سمت و سوی خود معطوف کند و بدون کمترین هزینه بیشترین فایده را به دست آورد.
تحلیلگران غربی با اذعان به این نکته، ناخواسته از یک «واقعیت» پرده برداشتهاند؛
روزنامه واشنگتن پست چندی پیش نوشت: سالها تصور می شد که تحریم های اقتصادی و سیاسی می تواند ایران را به یک طرف مذاکره سازش پذیر تبدیل کند اما این، یک تصور اشتباه بود. ایستادگی ایران این نظریه را که زمانی طرفدار داشت، به وضوح تضعیف کرد و به جای آن بهت و حیرت گریبانگیر غرب شد. غرب تصور می کرد زمان به نفع اوست و تشدید فشارها می تواند بنیه علمی ضعیف ایران را از مسیر پیشرفت خارج کند. اما برخلاف چنین پیش فرض هایی، زیرساخت های علمی ایران در دهه اخیر رشد کرد.
سیانان نیز در گزارشی درباره موفقیتهای ایران اذعان کرد: یکی از اشتباهات بزرگ دولت اوباما بیشتر کردن دشمنی خود با ایران بود که نتیجه عمل به مشاورههای مغرضانه علیه ایران بود و باعث شد تا دور جدیدی از تحریمها بر ایران اعمال گردد. نتیجه این شد که ایران کماکان به کار خود ادامه میدهد و این آمریکا و مردم مالیاتدهنده آمریکایی هستند که باید هزینه گرانبهای جنگ در عراق و افغانستان را بپردازند؛ در صورتیکه با وجود همکاری با ایران، وضعیت اصلا اینچنین نمیشد.
ایران اسلامی با گذر از انواع توطئهها ، بحرانها ، فتنه ها و تحریمها همچنان توفنده ، پرتوان و با صلابت مسیر موفقیتها را می پیماید و غرب را به ستایش و تکریم عظمت و اقتدار خود واداشته است.اما نباید در باد این پیروزیها و موفقیتها گرفتار شده از تغییر تاکتیک محسوس دشمنان و دنبالههای داخلی آنان در رویارویی با ایران اسلامی غافل ماند.
به عبارتی، غرب و آمریکا پس از سالها توطئهچینی و اجرای سناریوهای مختلف با هدف مهار سرعت رو به رشد پیام انقلاب اسلامی ایران این بار سمتو سوی یکی از پشتوانههای قابل اعتماد و قابل اتکای نظام و انقلاب اسلامی یعنی جوانان را نشانهگیری کرده اند و با تغییر تاکتیک درصدد اولا جداسازی آنان از پیکره جامعه برآمدهاند و ثانیا میکوشند سناریوی "تولید اندیشه مخالف" در میان لایههای مختلف جامعه را در ایران اجرایی کنند.
جمعیت جوان متعهد، ولایتمدار و آگاه جامعه اسلامی ایران از جمله عوامل موثر در شکست توطئهها و سناریوهای طراحیشده و اجرا شده علیه ایران بوده است. این یک واقعیت است. غرب با توجه به این واقعیت تاکتیک جدیدی را پایهگذاری کرده است.
تئوریسینهای عملیات روانی از این تاکتیک به عنوان" شبکهسازی اجتماعی" و " نفوذ در لایههای جوان جامعه رقیب" یاد میکنند.
براساس این تاکتیک عوامل دشمن موظف به ایجاد به اصطلاح سازمانها و تشکلهایی منطبق با ذائقه جوانان و البته با محوریت آنان میشوند و در قالب انجمنهای مختلف و سازمانهای به اصطلاح مردم نهاد شیوههای نفوذ و جذب نیرو و به تبع آن همراه سازی افکار و اذهان جوانان را اجرایی میکنند
البته برای اجرای این تاکتیک ابزاری نیز نیازمندند که "فیس بوک" و به طور کلی فضای مجازی به نیاز آنان پاسخ میدهد!
تحلیلگرانی که صحنه «فرهنگ» را رصد میکنند، هنوز خاطره اتفاق تلخ در بوستان «آب و آتش» را به یاد دارند که چگونه دشمن با استفاده از این تاکتیک ابزاری به «تست» یک «پیام» پرداخت.
مروری بر شبکههای اجتماعی گواه این واقعیت است که "اختلاط میان دختران و پسران"،"کشف حجاب"،"تمسخر بخشی از باورها و ارزشها و خردهفرهنگها" در قالب یک به اصطلاح روش برای تخلیه هیجان و انرژی جوانی طراحی و اجرایی شده است. این نکته بسیار مهم و تامل برانگیز است.
تئوریسینهای غربی پس ازسه دهه ناکامی در مقابله با پیام انقلاب اسلامی و رشد گرایشات اسلامی در جهان، ایجاد شکاف و فاصله میان نسلها و سوقدادن جوانان به ویژه جوانان ایرانی به فرهنگ غربی را دردستور کار خود قراردادهاند.
شبههپردازی علیه اسلام، هجمه علیه باورها و ارزشهای جامعه، القای ناکارآمدی حکومت دینی ،القای اختلاف میان مسئولان و .... در دستور کار رسانهای غرب و دنبالههای داخلی آنان قرار گرفته و روزانه اذهان عمومی جامعه زیر بمباران کلمات و واژهها قرار دارد.
تئوریسینهای عملیات روانی بر این باورند که باید ذهن خلاق ، پویا و پژوهشگر جامعه یعنی جوانان را مسخ کرد. در این حالت امکان برتری و تسلط بر فرهنگ و حتی جغرافیای یک جامعه بسیار یحتمل است.
سکوت و بیتوجهی مسئولان نگران کننده است. درحالی که اتاقهای فکر دشمنان علیه مغز و اندیشه جوان ایرانی به تئوریپردازی مستمر مشغول هستند نباید صرفا در قیل و قال روزمره سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه آن چنان گرفتار شد که از پردازش و تحلیل کارشناسانه این تهاجم غافل ماند.
غرب آنچنان که خود به آن معترف است در مواجهه با جامعه اسلامی و ولایتمدار ایران اسلامی ناتوان و ناکام مانده است. اما مسئولان مراکز مرتبط با امور جوانان باید در مواجهه با تکاپوی غرب برای نفوذ به اندیشه جوان جامعه سازوکار مناسبی را بیاندیشند.
آنچه تاکنون غرب و غربباوران را ناکام گذاشته فطرت خداجوی و معرفت و بینش مثالزدنی جوان ایرانی است.
جوان ایرانی بیادعا و بیریا در صحنههای مختلف یار و همراه نظام و انقلاب است و البته توجه کارآمد به جمعیت جوان زیادهطلبی نیست بلکه یکی از حقوق مسلم آنان است که متاسفانه در گرد وغبار هیاهوهای سیاسی کمتر به آن توجه شده است.