گروه ترجمه - روزنامه نیویورکتایمز 12 آوریل 2014 (23فروردین) در مقالهای به فضای سیاسی داخلی ایران و رژیم صهیونیستی پرداخت و نوشت: اگرچه دولتهای ایران و اسرائیل[رژیم صهیونیستی] طی چند دهه با یکدیگر کشمکش داشتهاند؛ اما منافع و ویژگیهای مشترکی نیز داشتهاند. هر دو کشور، کانون کهنترین تمدنها بودهاند که در منطقهای با جمعیت عمدتاً عرب زیستهاند. در دهه 1950 دیوید بنگوریون، نخستوزیر اسرائیل و محمدرضاشاه پهلوی، محور ملیگرایی سکولار در منطقه بودند. شاه مدرنسازی را در پیش گرفت و بنگوریون شکلی از صهیونیسم غیرمذهبی را ارتقا داد. تنها پس از انقلاب اسلامی 1979 در ایران، اسلام افراطی، این جریان سکولاریسم سیاسی را به چالش کشید. سکولاریسم مدتها در اسرائیل جریان داشت، اما در حال حاضر با تهدید روبهرو است.
در ادامه مقاله آمده است: ایران و اسرائیل در حال حاضر وارد مراحل تازه و بالقوه چالشبرانگیزی با جهان خارج و بهویژه آمریکا میشوند. طی هفت سال اخیر، قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران با هدف توقف برنامه هستهای آن تحمیل شده است. به موازات آنکه بادهای تغییر در ایران وزیدن گرفته، دموکراتهای سکولار در اسرائیل، میدان را به افراطگرایان مذهبی و دستراستی باختهاند. در ماههای اخیر موشه یعلون، وزیر دفاع اسرائیل، جان کری، وزیر خارجه آمریکا را «وسواسی و دارای دیدگاه آخرالزمانی» خواند. در عین حال، نفتلی بنت، وزیر اقتصاد اسرائیل، آقای کری را سخنگوی عناصر یهودستیز خواند که برای تحریم اسرائیل تلاش میکنند. دموکراتهای سکولار اسرائیل نگرانی فزایندهای دارند که آینده اسرائیل ممکن است بهطور نامطلوبی شبیه دوران کنونی ایران باشد.
در پایان مقاله آمده است: اما خیزش آقای روحانی در واقع پیامد تغییرات فرهنگی و جمعیتی در ایران است که عملاً فاصلهگیری از حکومت دینی و حرکت به سوی میانهروی و عملگرایی است. تنشهای اخیر میان آمریکا و روسیه، برخی از افراطگرایان ایران را جسورتر کرده، اما بهطور کلی حکومت ایران بهدنبال ادامه گفتوگوهای هستهای با غرب است. به موازات حرکت ایرانیهای میانهرو و برخی رهبران ایران به سوی عملگرایی و غرب، به نظر میرسد که بسیاری از اسرائیلیها از این گرایشها فاصله میگیرند. شرایط پر نوسان اسرائیل طی 66 سال گذشته که با تغییرات ایدئولوژیک از صلحطلبی به جنگطلبی همراه بوده، به دلیل وضعیت امنیتی این کشور و چشماندازهای صلح بوده است. حرکت اسرائیل به سوی افراطگرایی تنها ریشه و جنبهای مذهبی ندارد، زیرا اکثریت یهودیان ارتدکس مخالف هر گونه توافق با فلسطینیها هستند و هر روز که میگذرد، شانس رسیدن به توافق صلح کاهش مییابد. زمان به ضرر دموکراسی در اسرائیل به جلو میرود.
تحلیل: در این مقاله روزنامه آمریکایی، چند نکته قابل تأمل و نقد وجود دارد: 1- نویسنده این مقاله بهعمد خود را به تغافل زده و ایران را که دارای تمدنی چندهزارساله است، با رژیم جعلی صهیونیستی که بیش از 60 سال است فلسطین را اشغال کرده، به لحاظ تمدنی یکی دانسته است! 2- وی سعی دارد نفرت مردم مسلمان ایران از آمریکا را صرفاً به گروهی افراطی مذهبی نسبت دهد و در عین حال با اعتراضات گاهوبیگاه برخی سیاسیون رژیم صهیونیستی، یکی قلمداد کند، حال آنکه نقدهای برخی صهیونیستها از آمریکا، برای گرفتن امتیازات بیشتر و در مجموع، نوعی جنگ زرگری است و واقعیت ندارد. 3- نویسنده تلاش دارد که نوعی دوگانگی و اختلاف را نیز بین مسئولان و مردم در ایران القا کند که این نیز، دروغی بیش نیست. 4- در آخر اینکه برخلاف نظر نویسنده، این مقاله بهخوبی نشان میدهد که وی واقعیات ایران را به مانند بسیاری از سران آمریکایی و غربی نمیفهمد و هیچ باد تغییری در ایران به نفع آمریکا نوزیده است و مؤید این ادعا، حضور ملت ایران در اجتماع عظیم و گسترده 22 بهمن سال گذشته و شعار علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی است.