به گزارش نما ، این روزها همه به ماهیت منافقین پی بردهاند، ماهیتی که به غیر از دروغ، نیرنگ و فریب نیست، ماهیتی که سرکردگان آن با حیلههای فراوان دست به اقدامات شنیعی علیه مردم زده و با کشتن انسانهای بیگناه بهدنبال تثبیت خود بودهاند.
دورغپردازی یکی از اصلهای اساسی گروهک تروریستی منافقین از گذشته تا به امروز بوده چرا که امر باطل راهی به جز دروغ گفتن برای ادامه زندگی ذلتبار ندارد.
گروهک تروریستی منافقین از ابتدای تشکیل همواره خشونت را در ایدئولوژی خود قرار داده و آن را ترویج کرده و با ادعای آنکه بهدنبال نجات کشور است با شیوههایی مختلفی اعم از فریب و تهدید دست به عضوگیری زده تا بتواند به اهداف غیرانسانی و شوم خود دست پیدا کند.
تاکتیک این گروهک تروریستی در برابر اعضای خود استفاده ابزاری برای رسیدن به هدف بوده و در هر جایی که اعضای آن به مقابله با اقدامات تروریستی گروهک تحت امر خود درآمدهاند سرکردگان آن دست به حذف فیزیکی اعضای خود زدهاند.
مرتضی بهشتی از جمله افراد این گروهک تروریستی بوده که با همین روش حذف فیزیکی شده اما استراتژی سرکردگان این گروهک پس از کشتن اعضایی که علیه ایدئولوژی و اهداف آنان شدهاند دروغپردازی برای ساختن شهید در راستای اهداف خود بوده امری که به وضوح دیده میشود.
گفتنی است باشگاه خبرنگاران در تاریخ 3بهمن 92 مصاحبهای را با خواهر مرتضی بهشتی فرد کشته شده در پادگان اشرف منتشر کرد که تمام دروغهای سرکردگان گروهک منافقین درباره نحوه کشته شدنش را آشکار میکند.
شایان ذکر است هماکنون سایت منافقین از مرتضی بهشتی کلیپی برای تجلیل با عنوان به ياد مجاهد شهيد مرتضی بهشتی از شهدای 19فروردين سال 90 منتشر کرده که متن اظهارات نرگس بهشتی خواهر مرتضی بهشتی دروغ بودن آن را ثابت میکند.
جالب است بدانید نرگس بهشتی خواهر مرتضی و مصطفی بهشتی از فریبخوردگان پیوسته به گروهک تروریستی منافقین است.
وی تا به حال به دلیل غم و غصههای فراوان که به خاطر دوری برادران از خانه و کشته شدن یکی از آنها در پادگان اشرف برایش بهوجود آمده سه بار سکته را رد کرده و پزشک گفته اگر یک بار دیگر این اتفاق برایش بیفتد نصف بدنش فلج میشود.
بهشتی درباره نحوه پیوستن برادرانش به گروهک تروریستی منافقین میگوید: مرتضی برادر بزرگم ۱۲ سال پیش برای کار به ترکیه رفت و پس از دو ماه ناپدید شد و پس از این مدت با خانه تماس گرفت و گفت که برادر کوچکترمان مصطفی به ترکیه برود و در یک شرکت کشتیرانی مشغول بهکار شوند، البته در آن موقع مصطفی تصادف کرده بود و نمیتوانست برود.
وی اظهار داشت: وقتی که نامه مرتضی به خانه آمد تا مصطفی به ترکیه برود یک کُرد به خانه ما آمد تا برادرم را با خود ببرد این شخص به هیچ عنوان صحبت نمیکرد و برادرم هم در نامه گفته بود که از وی هیچی نپرسید چون از هیچ مطلبی خبر ندارد و فقط یک شلوار کُردی تن مصطفی کنید.
بهشتی گفت: این مرد کُرد وقتی که بیتابی مرا دید گفت که برادرت را از ته دل ببوس و تا امروز 12 سال است که برادرم را ندیدهایم.
وی تصریح کرد: پس از اینکه برادرم به آنجا رفت پس از یک ماه تلفن زد که نتوانست صحبت کند و یک ماه بعد در تماسی خواست که خواهرم به ترکیه برود که در آنجا یک نفر که از این اتفاقات آگاه بود، خواهرم را به کشور برگرداند و در این موقع فهمیدیم که برادرانم به عضویت این گروهک درآمدهاند.
بهشتی اظهار داشت: در این شرایط مصطفی تلفن کرد و گفت چرا خواهرمان به ایران برگشته چون مرا بهخاطر این کار میکشند.
وی افزود: هفت سال پیش مرتضی زنگ زد و تقاضای پول کرد که ما گفتیم برگرد و برای برادرم پول نفرستادیم.
بهشتی اظهار داشت: مرتضی در درگیری منافقین با عراقیها در پادگان اشرف کشته شد البته مرتضی یک پسر دارد كه هماکنون دچار مشکلات روحی است.
وی تصریح کرد: کسانی که از پادگان اشرف فرار کردند و به کشور بازگشتند میگویند برادرم بهدلیل اینکه چند بار قصد فرار از این پادگان را داشته در درگیری با عراقیها توسط فرماندهان این گروهک تروریستی هدفگیری و کشته شده است.
جنازهای که 27 روز خاک نشد
بهشتی ادامه داد: جنازه برادرم تا 27 روز پس از فوت بر روی زمین بود و اجازه دفن نمیدادند و در شبکه تلویزیونی منافقین (سیمای آزادی) دیدم که برادرم مصطفی بر بالای سر او نشسته، گریه میکند و میگوید این رسمش بود که مرا تنها بگذاری، عید به من قول داده بودی که از اینجا برویم، این یعنی اینکه برادرانم از عید نوروز تا زمان فوت مرتضی، همدیگر را ندیدهاند.
وی ادامه داد: تا به الان اجازه ندادند که بر سر مزار برادرم در کمپ اشرف بروم، البته در زمان خاکسپاریاش یک دسته گل بزرگ گذاشته و روی آن نوشته بودند از طرف خانواده بهشتی، اما ما این دسته گل را نداده بودیم.
بهشتی بیان داشت: ما اصلا نمیدانستیم که مریم رجوی چه کسی است و اصلا از وجود مجاهدین خبر نداشتیم و تنها اطلاعی که از برادرم دارم این است که در شبکه سیمای آزادی گفتند که در حمله خمپارهای ترکش خورده است.
دیدار از پشت سیم خاردار
وی خاطرنشان کرد: بار آخری که به اشرف رفته بودیم جلوی در برادرم از پشت سيم خاردار دیدم که یک چفیه به سرش بسته بود و چهرهاش معلوم نبود و یکی از اعضای فرار کرده از منافقین گفت که این شخص برادرت است و پس از آن مصطفی را صدا کردم که چفیهات را بردار تا چهرهات را ببینم و برادرم هم این کار را کرد، بعد مطمئن شدم که مصطفی است اما فردی جلوی برادرم ایستاده بود و فقط از پشت وی برای ما دست بلند میکرد و بسیار ترسیده بود و دائم به داخل ساختمان میرفت و میآمد اما فرماندهشان اجازه نمیداد که جلو بیاید و در آخر مصطفی را با موتور بردند.
وی بیان داشت: برای نجات برادر كوچكترم تا ژنو و سازمان ملل متحد رفتهایم و با مارتین کوبلر صحبت کردهایم و به صلیب سرخ هم سفر کردهایم و همگی قول همکاری دادهاند اما تا به حال هیچ کاری نکردهاند.
بهشتی در پایان خطاب به برادرش که هماکنون در لیبرتی است سفارش میکند که در ایران برایش هیچ اتفاقی نمیافتد و در وطن مردن بهتر از این است که در غربت بمیرد و پس از نفرین کردن مسعود و مریم رجوی میگوید که روزی خانوادههای قربانیان اشرف پرچم مجاهدین را پایین میآورند.