به گزارش نما ، متأسفانه چند سالی است که جامعه ما به بیماریهای اجتماعی، فرهنگی عدیدهای مبتلا و گرفتار شده است که رهایی از دست این بیماریهای همهگیر، نیازمند به آگاهی دادن بیشتر به مردم از سوی متفکران، اندیشمندان، عالمان علوم جامعه شناسی و حقوق و فرهنگسازی هدفمند و کاربردی است. از جمله این بیماری های اجتماعی و فرهنگی که شیوع بیشتری یافته و گاهی از عوارض بیماری های فرهنگی، اجتماعی دیگر است پدیده کم رونق شدن ازدواج جوانان و در مقابل بیشتر شدن طلاقهای زوجین است. ازدواج هایی که به سختی صورت می گیرد و به راحتی از هم پاشیده می شود.
در صورت ادامه و از هم نپاشیدن زندگی به صورت دیگری خود را نشان می دهد، دیگر میان زن و شوهر صمیمت و مهربانی سابق دیده نمی شود و ممکن است سالها با هم زندگی کنند اما دور از هم باشند و به عبارتی بین آنها طلاق عاطفی صورت گرفته باشد.
طلاق عاطفی که این روزها بدجور گریبان خانواده ها را گرفته باعث به وجود آمدن جدایی در کانون خانواده می شود. همسران در طلاق عاطفی از نظر اخلاقی و عاطفی جدا از هم هستند. این حضور فیزیکی که گاهی بنا به دلایلی هم اجباری است، تنها شکل ظاهری خانوادهها را حفظ کرده است.
مهمترین عاملی که باعث حفظ بنیان خانواده می شود و از طلاق به معنای واقعی جلوگیری می کند وجود فرزند یا فرزندان می باشد. اغلب زن و شوهرها با وجود اختلافات زیادی که با هم دارند به واسطه داشتن فرزند از طلاق ممانعت می کنند و حاضر به ادامه زندگی می باشند در صورتی که از لحاظ عاطفی و روحی تقریبا چیزی بین آنها وجود ندارد. اما در درون چنین خانوادهای مسائلی وجود دارد که آسیبهای جدی و گاهی بزرگتر از طلاق واقعی به اعضای خانواده و به خصوص به فرزندان وارد میکند که از چشم خانواده پنهان میماند.
محمد محمدزاده کارشناس ارشد روانشناسی درخصوص رواج طلاق عاطفی در خانواده ها به «نما» گفت: «طلاق عاطفی که این روزها در خانواده ها دیده می شود اصطلاح عامیانهای است که بیشتر بین مردم متداول شده است و معنی آن این است که دو نفر به صورت فیزیکی با هم زندگی میکنند اما هیچ ارتباطی با هم ندارند. طلاق عاطفی یک واژه قانونی و یا روانشناسی نیست.
آمار مشخصی نیز در این زمینه وجود ندارد و تحقیقات جامع و کاملی صورت نگرفته که بتوان به طور قاطع گفت که بیشتر مردها هستند که این رفتار از طرف آنها در خانواده بروز میکند و یا اینکه زنان هستند. شروع طلاق عاطفی میتواند در هر دو جنس باشد. »
این کارشناس روانشناسی در ادامه درباره آسیبهایی که فرزندان را در این گونه جدایی ها تهدید میکند میگوید:« وقتی فرزندان جدایی والدین را میبینند و عدم انسجام خانواده را درک میکنند این جدایی اعضای خانواده از هم پیامدهای روشنی دارد و بچهها از آن متأثر میشوند. تربیت آنها را تحت تأثیر قرار میدهند و بیشتر از والدین صدمه میبینند. این تأثیرات بر روی پسران و دختران به شکلهای مختلفی خود را نشان میدهد. در فرزندان پسر به صورت بزهکاری، خشونت و ... و در دختران تأثیرات منفی مانند بیماریهای افسردگی، اضطراب خود را نشان میدهد».
وی در خصوص راههای پیشگیری از بروز طلاق عاطفی در خانوادهها گفت:« به محض اینکه طرفین متوجه شدند از یکدیگر فاصله میگیرند یا یکسری مشکلات باعث شده که آن عواطف سابق را به هم ندارند باید بلافاصله از طریق راهنمایی که گفته شد درصدد حل مسئله برآیند».
برای جلوگیری از بروز چنین وضعیتهایی در جامعه باید روشنگری کرد. به جوانان قبل از آغاز زندگی مشترک و حتی پس از آن، آموزشهای لازم و کافی ارائه داد تا شاهد شکست در زندگی به دست دیو ناآگاهی نباشیم. در این میان همکاری و نقش رسانههای جمعی از جمله مطبوعات و رادیو و تلویزیون، در روشنگری نسل جوان که بدون دلایل قانع کننده و منطقی، هیچ امری را نمی پذیرند بسیار مهم و حیاتی است.