این است علی دایی!

عکس خبري -اين است علي دايي!

حرف های علی دایی در كنفرانس خبری بعد از بازی، تامل برانگیز بود. مردی كه همواره در توجیه خود و حمله به منتقدان یا حتی شبهه منتقدان و یا مدیرانی كه دیگر تمایلی برای همكاری با او ندارند ید طولایی دارد، این بار موضعی تازه از خود نشان داد و گفت: «برای هوادارانی كه خط گرفتند تا به من توهین كنند متاسفم!»

این جمله دایی، ما را به یاد روزهایی می اندازد که نام او مثل سایه ای سنگین و بختکی سیاه روی پیکره استیلی و تیمش افتاده بود. یاد بازی اول پرسپولیس مقابل ملوان انزلی در تهران می افتیم. دقیقه 35 بازی که هنوز نه گلی برای ملوان به ثبت رسیده بود و نه میزبان در آزادی داشت بد بازی می کرد. یاد آن عصرگاهی می افتیم که هوادار از روی سکوها فریاد زد و علی دایی را خواست. یادمان می آید که هوادار بلند شد و استیلی را راند تا دایی بیاید. یادمان می آید که همین علی دایی گفت: «هوادار شعور دارد. مردم شعور دارند. مردم می فهمند که چه کسی برای شان زحمت کشیده، چه کسی راست می گوید و چه کسی دروغ می گوید...».
آن روزها مردم با شعور بودند، خط نمی گرفتند، خط نمی دادند! بعد یاد آن روز بازی عربستان می افتیم که دایی هنرمندانه به عربستانی باخت تا سعودی ها در تهران و مقابل چشم یکصد و بیست هزار ایرانی رقص و پایکوبی به راه بیندازند. همان روزی که هوادار برای رفتن دایی شعار داد و دایی گفت: «ببخشید... من عقلم را از سر راه نیاوردم که بدهم دست مردم عامی! شما یک نفر را برای من بیاورید که در این ورزشگاه ها فحش نخورده باشد. همه بازیکنان و مربیان ایرانی در ورزشگاه ها از مردم فحش شنیده اند. مردم ما همین هستند! امروز تشویقت می کنند، فردا برایت هو می کشند!»
به پرسپولیس که آمد گفت فقط و فقط به خاطر رفاقتم با حبیب کاشانی و هواداران پرسپولیس این تیم را انتخاب کردم. رفاقتش با حبیب کاشانی درست مثل رفاقتش با کفاشیان و علی آبادی و پروین و مرادی (مدیرعامل صباباتری) و ... از جایی خراب شد که او را نخواستند! یعنی مدیران و مربیان بالا دستی دایی یک راه حل دایمی را همواره جلوی خود می بینند. یا با او ادامه می دهند، یا مورد هجمه ای نامتعارف قرار می گیرند.
حبیب کاشانی هم زیر چکمه شفاهیات دایی له شد و رفت. آن قدر با پتک دایی بر سر او و استیلی کوبیدند تا کسی به یاد نیاورد که همین علی دایی بوده که رضا نورمحمدی و غلامرضا رضایی و هادی نوروزی و فشنگچی و مجتبی شیری و سامان آقازمانی و علی عسگری (جمع هنرمندان پرسپولیسی) را به این تیم آورده و زیربنای نابودی پرسپولیس را بنا نهاده است. کسی به یاد نیاورد که همین مرد دست رد به سینه آرفی زد و جای او سراغ غلامرضا رضایی و هادی نوروزی رفت! علی دایی حالا برای هوادار پرسپولیس ابراز تاسف و تاثر می کند در حالی که رقص و پایکوبی او در کنار زمین، از آن چه پرویز مظلومی هم به نمایش گذاشته بود پر رنگ تر و مهیج تر بود. علی دایی چنان فریاد می زد که گویی گل برتری ایران را در جام جهانی مقابل آمریکا آن هم در بازی فینال به ثمر رسانده، جوری به هوا می پرید که فراموش می کردیم وزن او بیش از 120 کیلوگرم ناقابل است و با همین پرش ها می تواند قهرمان پرش طول شود. رفتار او نشانه ای از تعصب او به پرسپولیس بود یا کینه توزی اش در قبال بیرون راندن او از این تیم؟
این که او همواره سعی می کند تیمی که در آن زندگی می کند را بخشی از ارثیه اش بداند، حقیقت است، اما این که نمی خواهد دل همان هواداری که برایش سنگ تمام گذاشته را لااقل در این نود دقیقه به دست آورد و به او احترامی کوچک بگذارد، قابل باور نیست!
علی دایی همین است. شعور هوادار را تا جایی می داند که برای او هورا بکشد. وگرنه اعتراض، همان هوادار، همان مردم، تبدیل می شوند به مشتی عامی که خط گرفته اند و قدرت درک ندارند و باید برای آنها افسوس خورد. علی دایی دموکرات ترین ستاره تاریخ فوتبال دنیاست. مردی که ستایش از خود را برای همه آزاد کرده! فقط می توانید او را بستایید. لب به انتقاد باز کنید، عامی هستید و فاقد شعور اجتماعی!

۱۳۹۱/۲/۱۹

اخبار مرتبط