یك روانپزشك:

اسباب‌بازی‌ها، ایده‌آل‌های كودكان را دگرگون می‌كند

آن­ چیزی كه به عنوان راهكار می­تواند مطرح شود، تكیه بر فرهنگ ایرانی- اسلامی و ترویج بازی­های اصیل كودكان ایران از رسانه­ های گروهی است. اگر این بازی­ها در طول هزاره­ ها و سده ­ها و دهه ­ها باقی­ مانده­ اند، پس معلوم می­شود كه هنوز هم می­توانند ادامه داشته باشند

اشاره: دكتر فربد فدايي؛ روانپزشك و مديرگروه
روانپزشكي دانشگاه علوم بهزيستي و توان‌بخشي است. تاثيرات مثبت و منفي اسباب‌بازي بر
روي كودكان موضوع گفتگو با اين كارشناس حوزه رسانه‌ها بود.

ویژگی های اصولی یک اسباب بازی مطلوب برای
کودکان چه می تواند باشد؟



ابتدا اجازه بدهید بنده راجع به بازی ها
و سپس راجع به اسباب بازی ها صحبت کنم. اصولاً نیازهای طبیعی انسان عبارت است از رفع
ملال، نیاز به ارضای کنجکاوی، نیاز به بازی و ورزش. به همین دلیل هم بود که انسان توانست
از درون غارها و جنگل ها به بیرون بیاید و برای ارضای این انگیزه خودش جهان را گسترش
بدهد و زندگی انسان در همه جای جهان گسترش پیدا بکند. بنابراین در دوران کودکی بازی
ها و تمام وضعیت هایی که منجر می شود تا کودک انگیزه پیدا کند و افکار و تفکرات خودش
را گسترش دهد، مهم است. حتی در دوران بزرگسالی هم حتی این مسئله ادامه پیدا می کند.
کودکان به وسیله بازی چیزهایی را یاد می گیرند. بعضی از بازی ها در جهت تقویت توانایی
های حرکت کودک است. مثلاً جست و خیزها، تعقیب و گریزهای کودکانه و... که می تواند صورت
ورزش را هم به خودش بگیرد و بنابراین برای این قبیل بازی ها وسایل ورزشی از قبیل توپ
برای نمونه می تواند مفید باشد. بعضی از بازی ها حواس کودکان را تقویت می کند. مثلاً
قایم باشک، بازی که کودکان در جایی قایم می شوند و سپس از طریق حواس شان کوشش می کنند
که دیگران آنها را پیدا نکنند و از این قبیل. وسایل بازی ای هم که برای تقویت حواس
به کار می رود، می تواند مکعب های چوبی باشد که کودک آنها را روی هم دیگر می چیند و
یا معماهای تصویری باشد که کودک آنها را در کنار یکدیگر قرار می دهد و به این ترتیب
توانمندی های ذهنی خودش را افزایش می دهد. برخی از بازی ها هم در جهت تقویت تفکر هستند.
مثلاً معماهای تصویری از این قبیل هستند. در بعضی از بازی ها کودکان مهارت های زندگی
اجتماعی را یاد می گیرند. کودکان دوست دارند مدرسه بازی کنند، مهمان‌بازی و دکتربازی
کنند و آن وقت وسایلی در این رابطه مورد استفاده شان قرار می گیرد. بعضی از بازی ها
به کودکان کمک می کنند که نقش آینده زندگی شان را تمرین کنند فرضاً پسربچه ها دوست
دارند که با وسایل نقلیه اسباب بازی و دختران با عروسک‌بازی کنند. جامعه هم این قبیل
بازی ها را که در جهت تقویت هویت جنسی کودکان است، تشویق می کند. بنابراین اسباب‌بازی
ها نقش وسایل کمک آموزشی را پیدا می کنند و یا یک توپ می تواند به حرکات دست و پای
کودک جهت بدهد و در جهت تقویت عضلات وی باشد. به همین منظور باید خدمتتان عرض کنم که
یک اسباب بازی مطلوب برای کودکان چیزی است که در یکی از جنبه های گوناگونی که خدمت-تان
عرض کردم مورد استفاده قرار بگیرد.



پس با این حساب نظر شما در رابطه با تأثیر
اسباب بازی ها در ترویج زندگی انسان به چه میزانی است؟ آیا تأثیر دارد؟



بله، بسیار زیاد. سابق بر این این اسباب
بازی ها بسیار ساده بود، پارچه هایی که دور هم می پیچیدند و تبدیل به توپ می-شد. تکه‌چوبی
که کودک سوار بر آن احساس می کرد سوار اسب است و اسب می تازد. چرخ مستعمل یک دوچرخه
ای که در ذهن یک کودک تبدیل به ارابه می شد. این اسباب بازی ها ساده بود، در اختیار
همه کودکان هم بود و ذهن و تفکر کودک را به حرکت در می آورد. در واقع عروسک پارچه ای
که مادر برای دختر خود درست می کرد، در ذهن آن دختر تبدیل به زیباترین پری‌زاده ای
می شد که قصه آن را مادربزرگش برایش گفته بود. بنابر این ساده بودن اسباب بازی مانعی
برای ایفای نقش های گوناگونی که می توانند داشته باشند، نیست. اما در حال حاضر وضعیت
اسباب بازی ها و نوع بازی-ها تفاوت کرده است.



به تأثیر اسباب‌بازی های سنتی در زندگی
فرد اشاره داشتید، اما الان بازی های رایانه ای و یکسری از بازی های جدیدی را نیز به
همراه داریم که به نظر می رسد تأثیرات دیگری را برای فرد داشته باشند. نظرتان در رابطه
با این موضوع چیست؟



باید عرض کنم که حتی پیش تر از این و از
چند دهه پیش رویاهای کودکانه بچه های ایران با اسباب بازی های غربی مورد هجوم قرار
گرفت. برای نمونه عروسک های غربی که چشم آبی و موی طلایی داشتند، جایگزین عروسک های
پارچه ای دختران ایرانی شدند. بنابر این دیگر جایی برای بازنمایی دختران و زنان اسطوره
ها و افسانه های ملی و عامیانه که در چهره عروسک های پارچه ای صورت می گرفت، باقی نماند.
چون عروسک های پارچه ای شکل معینی نداشتند، می شد اینها را به هر صورتی تصور کرد. اما
زمانی که شما به یک دختر کوچک عروسکی دادید که با موهای طلایی و چشمان آبی بود، آن
وقت این تبدیل می شود به نمادی از آن چیزی که او باید باشد و حتی داستان هایی هم که
آن موقع تشریح می شد، باز در جهت ترویج همین فرهنگ بود و یا فرض بفرمایید که برای پسران
می بینید که اسباب بازی-هایی به شکل تفنگ و مسلسل ساخته شد که حتی روی برخی از آن ها
اسم ایالات متحده و علامت ارتش آن کشور بود، مورد استفاده قرار می گرفت که طبعاً اینها
در ذهنیت کودک ایرانی تأثیر منفی می توانست داشته باشد و ایده آل های آنها را اصولاً
دگرگون می کرد. در حال حاضر هم برخی از بازی ها به صورت بازی های رایانه ای درآمده
که آن بازی های رایانه ای اکثراً برگرفته از فرهنگ خشونت بار امریکایی است و درآن قهرمانان
با انگیزه های پرخاشگرانه می زنند و می کشند. به هرجهت شاید یکی از کارکردهای این بازی
ها برای آن جوامع  تربیت سربازانی باشد که کشتن
انسان های دیگر برای آنها مانند بازی های رایانه ای راحت و ساده است. کمااینکه این
اتفاق واقعاً روی داده است. از نوه ملکه انگلیس که یک مدتی به عنوان خلبان هواپیمای
جنگی در افغانستان فعالیت می کرد، پرسیده بودند که آیا برای شما مسئله کشتن مردم افغانستان
و نیروهای آنها برای شما ناراحت‌کننده نیست که وی پاسخ داده بود نه و من هیچ احساس
ناراحتی نمی کنم چون درست شبیه به بازی های رایانه ای بود که من موقعی که بچه بودم
با آنها بازی می کردم.



شما تأثیر همین بازی ها را در زندگی نسل
ایرانی چگونه به حساب می آورید؟



البته باید این نکته را عرض کنم که خوشبختانه
با همت مسئولین مملکتی در حال حاضر افراد صاحبنظر به فکر بازی-هایی افتاده  اند که در آن فرهنگ، تاریخ، جغرافیا، دین و سبک
زندگی ایرانی مورد توجه قرار بگیرد. اما خوب بازی های خارجی ساخت کشورهای دیگر هنوز
هم هستند و به دست بچه ها می رسند و در نتیجه رویاهای کودکان ایرانی هم به این ترتیب
به رویاهای بچه های آمریکایی تبدیل می شود. بعضی از اسباب بازی ها هم حتی در حال حاضر
از چین وارد می شوند اما به شکل همان عروسک هایی هستند که مربوط به آمریکاست. مثل عروسک
های باربی که در حال حاضر در چین ساخته می شوند و به وفور به ایران سرازیر می شوند.
اینها در واقع نشان دهنده نوعی تهاجم فرهنگی برای استحاله فرهنگی کودکان کشورهای دیگر
از جمله ایران هستند و خطر دیگر این است که این بازی های رایانه ای غربی و فیلم های
جنگی به صورتی است که در آنها آمریکایی ها ناجی و قهرمان نشان داده می شوند و متأسفانه
آنها به راحتی در اختیار کودکان ایرانی قرار می گیرند و آنها هم ناخودآگاه این احساس
را پیدا می کنند که آن آمریکایی حتماً قوی بوده و در خدمت آزادی است که ما می دانیم
اینها جز نیرنگ و فریب چیز دیگری نیست.



با احتساب اینکه این ابزار به راحتی به
دست کودکان می رسد، به نظر شما چه اقداماتی برای سیاستگذاری در حوزه فرهنگ ضروری به
نظر می رسد؟



در درجه اول ما باید پدران و مادران را
به این مسئله آگاه کنیم. چون بخش عمده ای از زندگی کودکان پیش پدر و مادر است. بعضی
وقت ها پدران و مادرانی که حوصله و وقت کافی ندارند و یا به دنبال مدهای رایج در تربیت
فرزند هستند، گمان می کنند که با تهیه اسباب بازی گران قیمت و دادن آن به بچه و یا
تهیه فیلم های رایانه ای که به صورت بازی و سرگرمی است، وظیفه شان را انجام داده اند
و بچه ها سرگرم هستند، غافل از آنکه بهترین بازی ها، بازی هایی است که فرزند در کنار
پدر و مادر می تواند انجام دهد. همان بازی هایی که در آن پدر و مادر هم مشارکت دارند.
بعضی از این بازی ها به صورت بازی های فکری است، با هم می توانند معماهای تصویری را
حل کنند، می توانند به اتفاق یک نقاشی بزرگ را با هم تکمیل کنند، می توانند برای نمونه
با هم شطرنج بازی کنند و یا بازی هایی که متضمن حرکت است. بنابر این توصیه این است
که ابتدا پدر و مادر وقت شان را صرف بچه ها کنند و در نتیجه هم بچه ها بیشتر لذت ببرند
و یا کمک کنند که بچه های خویشاوندان یا همسایگان همه دور یکدیگر جمع شوند و با هم
بازی هایی بکنند که در آن کودکان چهره به چهره با یکدیگر ارتباط دارند. در نتیجه از
انزوای ناشی از بازی های رایانه ای که خودش خطر دیگری است، محفوظ بمانند.



فارغ از این بحث، واقعیت این است که ما
نهاد حمایت کننده ای را برای اسباب بازی ها در کشور نداریم. نظرتان راجع به این امر
چیست که بنیادی یا سازمانی برای حمایت از اسباب بازی تشکیل شود، چیست؟



مطمئناً بسیار مفید است. نهادی که هم نظارت
عالیه داشته باشد و هم بتواند کارهای پژوهشی 
در این زمینه را هدایت کند و هم بازخورد اقدامات را ارزیابی و سنجش کند و این
نهاد می تواند متشکل باشد از گروهی که روحانیون، جامعه-شناسان، قضات، پزشکان، روانپزشکان،
روانشناسان و متخصصان در آموزش و پرورش در آن عضویت داشته باشند که در این مورد سیاست
گذاری بکند و کارهای پژوهشی را صورت دهد.



به عنوان آخرین سؤال مهمترین تنگناهایی
که به نظر شما در حوزه اسباب بازی ها و تأثیرگذاری اسباب بازی ها بر روی سبک زندگی
فرد وجود دارد به نظر شما چه چیزهایی است؟



کودکان بسیار حقیقت پذیر هستند. هر چیزی
را که به آنها عرضه شود خیلی راحت تر از بزرگسالان به عنوان حقیقت قبول می کنند. بنابر
این آموزش و پرورش در دنیای کودکان هم خیلی مهم است و هم به نسبه ساده تر است. بنابر
این ما می توانیم آن  چیزی را که تربیت شایسته
اسلامی و ملی ما توصیه می کند، در جهت ترویج بازی های مناسب و اسباب-بازی های شایسته
به کودکان عرضه کنیم و امیدوار باشیم که مورد پذیرش آنها قرار بگیرد. اگر می بینیم
که برخی از اوقات کودکان و نوجوانان به بازی هایی تمایل دارند که متناسب با فرهنگ ما
و صلاح مشورت انسان نبوده و خوی وحشی‌گری را در آنها تقویت می کند، مفهومش این است
که قبلاً چیز مناسبی در اختیار آنها نبوده است. نه اینکه طبع آنها به این سمت متمایل
است. خوشبختانه اگر که در این مورد سرمایه گذاری و دقت شود، حتما به یک نتایجی می توانیم
امیدوار باشیم.



آن چیزی که به عنوان راهکار می تواند مطرح
شود، تکیه بر فرهنگ ایرانی- اسلامی و ترویج بازی های اصیل کودکان ایران از رسانه های
گروهی است. اگر این بازی ها در طول هزاره ها و سده ها و دهه ها باقی  مانده اند، پس معلوم می شود که هنوز هم می توانند
ادامه داشته باشند.



 



۱۳۹۳/۱/۲۸

اخبار مرتبط