به گزارش نما از میان دیدار حساس امام خامنهای با نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ در روزهای آغاز فتنه ۸۸ برای بررسی ادعای تقلب و... گزارشی در برخی نشریات منتشر شد که در بخشی از آن، مقام معظم رهبری به دوره خاتمی اشارهای داشتند: «جناب آقای خاتمی وقتی سال ۷۶ میخواستند کاندیدای ریاست جمهوری شوند، آمدند پیش بنده و گفتند که بنده عقیدهام این است که رهبری بایست در چهارچوب قانون اساسی عمل کند. بنده به ایشان گفتم بسیار مطلب خوبی است ولی شما جناب آقای خاتمی کسی خواهی بود که در آینده بیشترین تقاضاها را برای استفاده از اختیارات فراتر از قانون اساسی رهبری جهت حل مشکلات کشور خواهید داشت.
در طول سالهای ریاست جمهوری، ایشان بارها نامه میزدند که فلان مطلب را تنها شما میتوانید حل نمایید و بنده مینوشتم که با توجه به اینکه درخواست شما در چهارچوب قانون اساسی نیست مکتوب بنویسید که موضوع از طریق اختیارات فراتر از قانون اساسی رهبری حل شود و ایشان بارها و بارها چنین مطلبی را مکتوب نمودند.»
مفهوم ولایت فقیه یکی از مسائلی بود که جریان چپ در دوران جدید تعریف دیگری از آن ارائه میکرد. این جریان و خاتمی به عنوان نماینده آنکه زمانی ولایت فقیه را امری اعتقادی و فراتر از قانون اساسی میدانست و میگفت و مینوشت که «در ورای قانون، امام امت هست که مشروعیت قانون و مقامات قانونی نیز مرهون رهبری اسلامی اوست»، امروز رنگ عوض کرده و این باور را تبلیغ میکرد که ولایت فقیه نه یک امر اعتقادی، که موضوعی «قانونی» است و هر شهروند متمدنی چون باید تابع قانون باشد، باید ولایت فقیه را نیز چون در قانون اساسی آمده، بپذیرد هرچند اساسا مسلمان هم نباشد؛ و البته که قانون هم امری بشری و تابع رأی گیری و قابل جرح و تعدیل است!
خاتمی در اکثر سخنرانیهای انتخاباتی خود (از جمله در تاریخهای ۴/۱۲/۱۳۷۵؛ ۶/۱۲/۱۳۷۵؛ ۲۶/۱۲/۱۳۷۵؛ ۳۰/۱/۱۳۷۶ ۴/۲/۱۳۷۶) «ولایت مطلقه فقیه» را «اصل نظام جمهوری اسلامی» دانست و بارها تاکید کرد که هر کس بخواهد در این نظام منصبی بگیرد باید به این اصل التزام داشته باشد: «نظر فقهی حضرت امام (ره) درمورد ولایت فقیه مبنای نظام ماست و هرکس در درون نظام از حقوق شهروندی برخوردار است ولایت فقیه را بهعنوان یکی از محورهای قانون اساسی پذیرفته است.» (۱) و نیز «ولایت مطلقه فقیه اصل نظام است و اگر کسی اصل نظام را قبول نداشته باشد نمیتواند در پستهای کلیدی نقشی داشته باشد. ولایت مطلقه فقیه قانونی است و دستش برای اعمال نظر باز است». (۲) وی حتی اقلیتی را که اعتقادی به ولایت فقیه ندارند، ملزم به رعایت این اصل دانست (فروردین ۷۶ در جمع مردم نقده): «در این نظام ممکن است اقلیتی نیز معتقد به ولایت فقیه نباشند ولی همین عده هم باید برای دفاع از حق شهروندی خود تابع سیستم و نظام باشد.» (۳)
خاتمی ولایت فقیه را «اساس نظام» و «یادگار امام» میخواند، نه آن نظام سیاسی اصیل اسلامی و شیعی آنگونه که باید باشد، ولی در طول تاریخ نبوده و اکنون در نتیجه انقلاب اسلامی، تنها «فرصت» تحقق پیدا کرده است.
خاتمی که پیشتر مینوشت «ولایت فقیه اصلی در کنار اصول دیگر نیست بلکه زیربنا و بنیاد نظامی است که امت اسلامی اینک به سوی آن روان است»، هم اکنون از پذیرفته بودن ولایت فقیه درچارچوب «قانون اساسی» سخن میگفت و که میدانست که یاران و اطرافیانش، برنامههای فراوانی برای «تغییر قانون اساسی» تدارک دیدهاند!
او ولایت فقیه را «نظر فقهی» امام (ره) میخواند، اما بعدها ثابت کرد که به راحتی میتواند نظرات فقهی امام را پایان یافته اعلام کند: خاتمی در سال ۷۶ با این استدلال که حکم اعدام سلمان رشدی «نظر فقهی امام» بوده است، آن را پایان یافته اعلام کرد و مهر تاریخ گذشتگی به آن زد تا به زعم خود، روابط ایران و غرب را بهبود بخشد. (4)
اما بارها خاتمي مجبور به استفاده از اختيارات فراتر از قانون رهبري (كه مصرح در مقدمه قانون اساسي است) شد. شايد مشهور ترين آنها تقاضاي تاييد صلاحيت معين بود؛ امري كه نتيجه آن بيش از هر چيز آشكار شدن وزن اندك سياسي وي در انتخابات 84 بود.
———————
۱٫ خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۱۶/۱۲/۱۳۷۵٫
۲٫ همان، ۲/۲/۱۳۷۶٫
۳٫ همان ۱۹/۱/۱۳۷۶٫
4. گزارش " پیش بینی رهبر انقلاب در مورد خاتمی" در سايت خبري ميدان 72