چندی پیش یکی از قضات دستیار او در این اتهام، به جرم حمل سلاح غیرمجاز دستگیر و روانه زندان شد. شاید شما هم در ردیف اخبار متراکم روزهای تعطیل سال نو که در نخستین روزهای انتشار مطبوعات در سال جدید به صفحات روزنامه ها راه یافت، خبر تیراندازی یک قاضی را در پمپ بنزین در اصفهان شنیدید. آن تیرانداز محترم همین آقای دستگیر شده و دستیار سابق مرتضوی بوده است. حکایت هم گویا چنین بوده که در سوم فروردین ماه جاری در پمپ بنزین در اصفهان، این بزرگوار، بدون توجه به صف طویل موجود، جلو می رود که بدون نوبت بنزین بزند. ملت اعتراض می کنند و کار به درگیری می رسد و ایشان هم اسلحه اش را درمی آورد و چند تیر هوایی شلیک می کند. پلیس می آید و نظر به سمت و مسؤولیت قضایی تیرانداز، او را رها می کند. اما مردم کار را دنبال می کنند. وقتی یک قاضی که بناست در کسب و تشخیص حق داوری کند، خود مرتکب چنین رفتاری شود... تو خود حدیث مفصل بخوان! حالا بروید به وبلاگ همین بابا و ببینید چه شعارهایی داده و چه ادعاهایی کرده!
این را داشته باشید تا یادی بکنیم از دیپلمات ارشد ایرانی که در برزیل، در استخری مختلط دستگیر شد. دختر بچه های سیزده- چهارده ساله در این استخر به مزاحمت ایشان اعتراض می کنند و بعد تکرار این مزاحمت، پای پدر و مادرهایشان به میان می آید و بعد هم پلیس. اما به سبب مصونیت دیپلماتیک، پلیس او را تحویل سفارت ایران می دهد. جالب آنکه در آغاز، سفارت ما این حکایت را ناشی از اختلاف و تفاوتهای فرهنگی اعلام می کند. بعدها معلوم شد ایشان نزدیک یکسال است کارت ورود به این استخر را داشته و اگر دیپلمات نبود و مصونیت نداشت شاید تا 15 سال زندان در انتظارش بود. خبر رفتار این دیپلمات روزهای پی در پی نقل محافل رسانه ای جهان بود. بدیهی است دولتی که دیپلماتهایش در خارج کشور و جلو دوربینها با پیرزنها حتی دست نمی دهند، یک دیپلمات ارشدش در استخر مختلط با دختر بچه های 14-13 ساله چه می کرده و حتی مزاحم آنها هم شده است!
بماند که مدتی بعد وزارت خارجه بدرفتاری این عضوش را پذیرفت و اعلام شد او را تنبیه انضباطی خواهند کرد. اما این رفتار یک آبروریزی تمام عیار برای ایران اسلامی بود. باری، هدف از نقل این دو حکایت در کنار هم، رخنه تظاهر و ریاکاری عمیق در میان بسیاری از مسؤولان و مدیرانی دارد که «چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند!» این تزویر خانه را از پای بست ویران می کند و ناگهان می بینید مدیر ظاهر الصلاحتان در عالی ترین سطح مالی کشور، دو تابعیته از آب درمی آید و به کانادا فرار می کند. یا کلی از مدیران عالی رتبه و معاونان وزرایتان متهم به رشوه خواریهای سنگین می شوند و تازه این نوک کوه یخی است که به تصادف از آب بیرون زده و خدا می داند آن زیر چه خبر است. در همین حال بسیاری از نیروهای دلسوز به انزوا کشیده شده و به بازی گرفته نمی شوند. باید فکری به حال این ریاکاری و ریاکاران بشود.
اگر نه آنها همه نظام را با خود به این باتلاق می کشند و کسی هم جلودارشان نیست. در همه جا هم هستند. می بینید فلان مجری تلویزیون با هزار و یک ادعا ناگهان می رود آن طرف آب، پناهنده می شود و... شما را بخدا دست روی دست نگذارید!