به گزارش نما به نقل از باشگاه خبرنگاران، نشریه آمریکایی فوربس در گزارشی درباره تنشهای سیاسی اخیر در اوکراین با اشاره به این مطلب آورده است: در این فیلم که در بحبوحه اختلافات میان آمریکا و شوروی در دوران سیاستهای هستهای دولت رونالد ریگان پخش شد، نشان داده شد که روسیه به بهانه مانور نظامی نیروهای خود را به شرق اروپا اعزام کرده است و این فیلم میلیونها نفر را به خود جذب کرد.
فوربس میافزاید: اما اکنون نکته اینجاست که شوروی فروپاشیده و به همین دلیل از پایان جنگ سرد تاکنون، آمریکاییها سناریوهای خاصی درباره این مسئله در نظر نداشتهاند. با وجود این به نظر میرسد تنش اخیر در اوکراین یادآور دوران جنگ سرد و این نکته است که روسیه همچنان به عنوان یک ابرقدرت هستهای باقی مانده و منابع ژئوپلیتیکی از بابت نگرانیهای امنیتی این کشور از بین نرفته است.در واقع مسکو اکنون نگرانی بیشتری نسبت به گذشته دارد، زیرا این کشور برخی از متحدان سابق خود را دیگر در کنار خود نمیبیند و اکنون نیز نگران تجاوز به خاک خود است.
این نشریه میافزاید: اگرچه دولت اوباما درباره الحاق کریمه به خاک روسیه محتاطانه عمل میکند، اما به نظر میرسد این اقدام منجر به کاهش نگرانی روسیه از بابت همسایگان خود نشده است. مسکو و آمریکا هر یک حضور نظامی خود در منطقه را تشدید کردهاند و هر دو بر ضمانت تامین امنیت در منطقه به عنوان دلیل این اقدام خود تاکید دارند. بنابراین به نظر میرسد بحران به طور تدریجی در حال افزایش است. اکنون آمریکا حدود 200 کلاهک هستهای در کشورهای متحد خود در اروپا مستقر کرده است، اما روسیه بیش از 2000 کلاهک هستهای آماده در پایگاههای خود در نزدیکی اوکراین دارد و به نظر میرسد مسکو برای مقابله با سلاحهای پیشرفته دارای فناوری بالای آمریکا بر روی سلاحهای هستهای خود تکیه دارد. مطالعات انجام شده توسط اندیشکده رند آمریکا در سال 2011 نیز همین مسئله را تایید میکند که دکترین روسیه بر اساس استفاده از سلاح اتمی در صورت تجاوز آمریکا به این کشور است.
فوربس ادامه داد: از سوی دیگر دولت آمریکا نیز احتمال استفاده از سلاح اتمی در صورت وقوع جنگ در اروپا را غیرمحتمل نمیداند. این کشور در سال 2010 این فرصت را داشت که احتمال وقوع این مسئله را کاهش دهد، اما به جای آن با افزایش استقرار سلاحهای خود در کشورهای شرق اروپا که به ناتو پیوستهاند و از حضور سلاحهای اتمی آمریکایی در نزدیکی خود حمایت میکنند، از کاهش این احتمال جلوگیری کرد.
بنابراین اکنون هر دو طرف بر دکترین و قابلیت خود درباره استفاده از سلاح اتمی اصرار دارند و به همین دلیل به نظر میرسد چهار گزینه ممکن برای تبدیل بحران اوکراین به وضعیتی به مراتب بدتر و نزدیک شدن به شرایط برای استفاده از بمب اتمی وجود دارد:
1) ارائه اطلاعات نادرست: با توجه به سابقه آمریکا در حمله ماجراجویانه به کشورهای دیگر در چند دهه اخیر، این امر کاملا مشخص است که ایالات متحده در تببین و تفسیر اطلاعات به دست آمده خوب عمل نمیکند. حتی اگر اطلاعات حیاتی نیز در دست باشد، فرضیههای نادرست با این اطلاعات ترکیب و در نتیجه نتایج نادرست و غلط ایجاد میشود. البته همین اشتباه درباره روسیه نیز وجود دارد و این کشور نیز ممکن است در محاسبات خود دچار اشتباهات بزرگی شود. این که حدس بزنیم مجموع چندین سوء برداشت از اطلاعات به دست آمده به چه نتیجهای منجر میشود، کار آسانی است. در واقع هر نوع استقرار و یا استفاده از نیروهای نظامی آمریکا در منطقه منجر به تحریک روسیه خواهد شد.
2) ارائه سیگنالهای دفاعی: زمانی که تنشها بالا میگیرد، طرفهای درگیر بر ارائه سیگنالهایی درباره اهداف خود تاکید میکنند تا از این طریق نتایج اقدام خود را شکل دهند. اما معنای چنین سیگنالهایی میتواند با سوءبرداشت توسط طرف مقابل همراه شود. حتی در این میان روند ترجمه این پیامها نیز میتواند چارچوبهایی متفاوت از منظور پیام را به طرف مقابل ارائه دهد، بنابراین وقتی سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه تلاش میکند به زبان انگلیسی درباره احتمال کمک روسیه به اقلیتهای قومی روسیتبار در شرق اوکراین سخن میگوید، آمریکا باید حدس بزند که آیا این سخنان به معنای هشدار به دولت اوکراین است یا تلاشی برای پیش بردن اهداف دیگر مسکو. در واقع سوءتعبیر در این زمینه میتواند به یک روندی تبدیل شود که به سرعت تنشها افزایش یابد و در آن صورت استفاده از بمب اتم به گام منطقی بعدی تبدیل خواهد شد.
3) پدیدار شدن شکست: در صورت بروز درگیری میان ناتو و روسیه، قاعدتا یک طرف در نهایت در این درگیری شکست میخورد. روسیه در مقایسه با رقبای غربی خود از تجهیزات ضعیفتری برخوردار است و ممکن است هر زمان احساس کند شکست خورده است، از تاکتیک سلاحهای هستهای استفاده کند. در واقع مسکو مجبور است از احتمال حضور دائمی یک دشمن در همسایگی خود جلوگیری کند و در حالی که آمریکا نیز با احتمال سقوط ناتو، مهمترین متحد خود روبرو خواهد شد. در چنین وضعیتی استفاده کلاهک هستهای برای جلوگیری از بروز این نتیجه اقدامی عقلانی از سوی دو طرف به نظر خواهد رسید. به ویژه با توجه به وجود این نوع تفکر در میان مقامات دو کشور.
4) تجزیه فرماندهی: سلاحهای اتمی استراتژیک مانند موشکهای بین قارهای بالستیک توسط مقامات ارشد نظامی دو کشور کنترل میشود و استفاده اتفاقی یا غیرمسئولانه از آنان تقریبا غیرممکن است. اما این مسئله درباره سلاحهای هستهای غیراستراتژیک کمتر صدق میکند، و در صورتی که فرماندهان ردههای پایینتر تصمیمگیری کنند، میتوانند از این سلاحها استفاده کنند. حتی آمریکا به متحدان خود نیز اجازه استفاده از این سلاحها علیه دشمنان خود را داده است. احتمالا روسیه به متحدان خود تا این حد اعتماد ندارد، اما هر چه گستره سلاحهای هستهای بالا باشد، احتمال استفاده از آن نیز توسط فرماندهان رده پایین ارتش بالا است.
با در نظر گرفتن تمامی این چهار احتمال، در صورت بروز تنش میان روسیه و ناتو احتمال استفاده از سلاح اتمی و از کنترل خارج شدن تنشها بسیار بالاست. با توجه به نزدیکی اوکراین با پایتخت روسیه، نیازی نیست که بگوییم در صورت تحقق این امر چه آتشی به راه خواهد افتاد. در زمان جنگ سرد برای مقابله با پتانسیلهای بروز جنگ در اروپا تلاشهای بسیاری شد، بنابراین اکنون با توجه به احتمال بروز درگیری و جنگ بر سر اوکراین، به نظر میرسد زمان برای زنده کردن چنین تفکری فرا رسیده است.