در روزگار غرور انگيزي که مردم ايران به سوي احياي تمدن اسلامي گام برميدارند و تماميت کفر جهاني را به مبارزه طلبيدهاند، هر روز برگ زرين ديگري از پيروزيهاي ايران اسلامي بر جامعه جهاني، آشکار ميگردد. چندان که آمريکا به عنوان مدعي ابرقدرتي جهان ناچار ميشود براي ممانعت از ورود نماينده ايران به سازمان ملل متحد تمام توان، سنا و کنگره و کاخ سفيد را به صحنه بياورد تا شايد به گمان خود پاسخي داده باشد به سيلي تصرف لانه جاسوسي! روشن است که در چنين روزگاري کارزار، دمادم شدت ميگيرد و دشمن از به کارگيري هيچ حيلهاي عليه نظام اسلامي فروگذار نميکند تا شايد مانع گسترش موج شتابگير اسلام خواهي و استقلال طلبي و عدالت مداري در جهان شود.
در اين شرايط سرنوشتساز ملت ايران، بيترديد نقش خطير معلم، حساستر و تعيين كنندهتر شده، چرا كه استكبار جهاني فرهنگ ما را مورد هجوم قرار داده است و از القاي شبهات گرفته تا اهانت و استهزا و تمسخر، بر سر آن است كه ساختار هويت ايراني، اسلامي را تخريب كند. با تحليلي واقع بينانه از چنين شرايطي، معلم به عنوان كارشناس صاحبنظر و تكيهگاه مورد اعتماد جامعه ميتواند شجاعانه به صحنه بيايد و از ملت پشتيباني كند، اگر دشمن استقلال كشور را زير سئوال ميبرد و به بهانه ضرورت جهاني شدن، آن را عامل عقبماندگي ميانگارد و وابستگي به بيگانه را تجويز ميكند، معلم است كه مدافع ضرورت مرزبندي فرهنگي در برابر بيگانه مهاجم، همانند مرزبندي جغرافيايي است و مانع آن ميشود كه مرزهاي سياسي در برابر كفار كمرنگ شود. اگر دشمن، زبان فارسي را مورد تمسخر قرار ميدهد تا به موازات گسترش زبان خويش، زمينهساز سلطه فرهنگي خود شود، معلم است كه ميتواند با يادآوري سرمايه غني و بيبديل زبان فارسي، پاسدار زبان فارسي باشد و در برابر سيل بنيان برانداز وابستگي، با دفاع از زبان مادري، همچون سدي استوار ايستادگي كند.
اگر دشمن، خلقيات مردم ايران را تحقير و از غربيها تجليل ميكند كه قدرت تحمل يكديگر را دارند، معلم است كه ميتواند نشانههاي آشكار و فراواني از عدم تحمل نظام سلطه جهاني حتي در برابر حجاب يك دختر 12 ساله را عرضه كند و از تبعيضها و خشونتهاي گوناگون عليه سياه پوستان و سرخ پوستان آمريكا نام ببرد.
اگر دشمن ترويج اصالت لذت و اباحهگري را تبليغ ميكند، همان رذيلهاي كه خود در گردونه منجلاب آن گرفتار شده است و بر همين اساس ميكوشد تا نهاد خانواده و ازدواج را بيارزش جلوه دهد، معلم است كه ميتواند پيامد اين تفكر شيطاني را تبيين كند و ابتلاي غرب به انحراف قوم لوط را بازگو نمايد و از آلودگي آنان به انواع بيماريها و از معاشرتشان با حيوانات سخن بگويد.
اگر دشمن چنين القا ميكند كه دفاع از ارزشها و بخصوص ارزشهاي فرهنگي، خصوصاً توسط دولتمردان، با آزادي منافات دارد، معلم است كه ميتواند استبداد نظام سلطه غرب در دفاع از هولوكاست به عنوان يك ارزش مقدس را يادآور شود.
رهبر فرزانه انقلاب سال 1393 را با توجه به هجوم همه جانبه نظام سلطه جهاني به ارزشهاي اسلامي، ايراني ما، سال فرهنگ و اقتصاد با مديريت جهادي و عزم ملي نام نهادند و علاوه بر آنكه به دستگاههاي دولتي و مسئول تأكيد فرمودند كه در زمينههاي سلبي و ايجابي در صحنه حضور پيدا كنند و در برابر هجمه دشمن بايستند، از گروههاي مرجع و بخصوص جوانان نيز خواستند كه رسالت خطير خويش را ايفا نمايند و با نگاه نقادانه، بر عملكرد مسئولين فرهنگي نظارت داشته باشند و طبعاً معلم نيز يكي از شاخصترين مخاطبان اين فراخوان است، چرا كه معلم و مدرسه و وزارت آموزش و پرورش دست در دست يكديگر ميتوانند حضوري تأثيرگذار در عرصه فرهنگ و تقويت جبهه خودي داشته باشند كه به مواردي اشاره ميشود:
1- در زمينه ايجابي از آنجا كه دشمن اساسيترين باورها و اعتقادات ما را مورد حمله قرار داده است، علي الاصول تقويت و تحكيم آنها در اين شرايط، رسالتي سنگين بر دوش معلم گذاشته است و گسترش فرهنگ قرآن، نماز، عشق به اهل بيت (ع)، حجاب و عفاف، استكبارستيزي و ولايت فقيه در كلاسها و مدارس، تفسير ايفاي اين رسالت است و مردم انتظار دارند در سال 1393 شاهد تحولاتي در اين زمينهها در مدارس باشند.
2- در زمينه سلبي نيز انتظار ميرود معلم و مدرسه و وزارت آموزش و پرورش براي مصونسازي نسل آينده در برابر تهاجم فرهنگي دشمن، برنامهريزي و اقدام كنند و پيامدهاي دودمان برانداز كالاهاي ضد فرهنگي، ماهواره، اينترنت و امثال آن را براي دانشآموزان بيان نمايند.