اكثریت یعنی این!

«اكثریت یعنی این!»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم مهدی جابری است كه در آن می خوانید؛

«من به همه قول هایی که به مردم در ۲۲فروردین سال ۹۲ و روز ثبت نام ریاست جمهوری و در همه سخنرانی های خودم اعلام کردم، وفادار خواهم بود... اگر گروهی بخواهند رای اکثریت مردم را نادیده بگیرند و به مسیری که مسیر دولت و منافع مردم است لطمه بزنند، خب! آنجا خود مردم باید به صحنه بیایند.» این فقط یک پاراگراف از 2 ساعت اظهارات رئیس جمهور در گفت وگو با مردم است.

حسن روحانی در طول ماه های گذشته بارها درباره «رای اکثریت» و «در صحنه بودن مردم» اظهارنظر کرده است. سؤالی که مطرح می شود این است که در صحنه بودن مردم چگونه معنا می شود؟ و آیا این معنا، فقط مقاطع و موارد خاصی را شامل می شود یا می توان آن را تعمیم داد؟

این اظهارات آن هم با فاصله کمتر از 2 هفته از پایان مهلت نام نویسی برای دریافت یارانه، عجیب به نظر می رسد. چراکه اقشار مختلف جامعه در نیمه دوم فروردین از جمله 22 فروردین امسال و همزمان با سالگرد ثبت نام دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری به صحنه آمدند و فقط 3 درصد آنها با سیاست های دولت همراه شدند. مردم نشان دادند معنای واقعی اکثریت چیست و به نظر نمی رسد بعد از این مانور اقتصادی و اجتماعی عمومی، مجالی برای دولتمردان فراهم باشد تا همچنان روی واژه «اکثریت» به نفع خود مانور بدهند.

97 درصد جامعه ایران با در دست داشتن کارت ملی و مشخصات شناسنامه ای و با احراز هویت از سوی پایگاه اینترنتی ثبت نام یارانه به مخالفت با درخواست دولت و انتقاد معنادار از برخی سیاست هایش پرداختند و عجیب است که دولت محترم بدون دریافت پیام های این حرکت اقتصادی و اجتماعی بر طبل بی شناسنامه بودن مخالفان و منتقدان می کوبد و آنها را غیرقابل ذکر و گاه بی سواد می داند.

نکته دیگر در سخنان رئیس جمهور تاکید بر «مسیر دولت و منافع مردم» است. باید پرسید تفسیر دولتمردان از «مسیر» و «منافع» چیست؟ چرا مسیر دولت و نه مسیر مردم؟ و ابهام دیگر اینکه چرا مردم «باید» برای دفاع از مسیر دولت به صحنه بیایند؟ آیا مردم ملزم به تبعیت و دفاع از همه مسیرهای دولت هستند؟!

این مردم هنوز فراموش نکرده اند که لحن اظهارات برخی مقامات دولتی در جریان ثبت نام یارانه، گاه به دور از ادب و همراه با توهین، تحقیر و تهدید بود و نمونه این اظهارات با جست وجو در سایت ها، خبرگزاری ها و رسانه های مکتوب قابل مشاهده است.

به نظر می رسد برخی مقامات و مشاوران دولت یازدهم اصرار بر تعیین تکلیف در عرصه های مختلف برای مردم دارند و استفاده از ادبیات و عبارات الزام آور و گاه همراه با تهدید، مصداقی از همین اصرار است. در کنار این اما حرکت و جریان دیگری در اطراف دولت وجود دارد و آن ناآگاه خواندن بخش ها و قشرهایی از جامعه و عدم صلاحیت آنها برای اظهارنظر درباره مسائل مختلف کشور یا سیاست خارجی است.

اینکه از مردم بخواهیم حتما و «باید» در صورت تهدید مسیر دولت، به صحنه بیایند در تضاد آشکار با حذف اقشار بزرگ و زحمتکش جامعه از جمله تاکسیرانان و تهدید و تحقیر اقشاری از جامعه است، آن هم بدون ارائه تعریف مشخص از مسیر دولت و منافع مردم.

رانندگان تاکسی و لبوفروش ها بخشی از جامعه بزرگ کشور هستند. وقتی آنها را فاقد صلاحیت برای مشارکت، حضور فعال و اظهارنظر آزادانه درباره مسائل کشور بدانیم در حقیقت به طور غیرمستقیم دیگر اقشار کارگری جامعه را نیز در همین زمره قرار داده ایم. رانندگان اتوبوس شرکت واحد تمام شهرها، فروشندگان و کارگران میادین میوه و تره بار، میلیون ها دستفروش در شهرهای مختلف کشور، 2 میلیون کارگر ساختمانی، کارگران خدماتی و نظافتی، نیروهای خدماتی شهرداری های کشور و میلیون ها نفر دیگر با شنیدن چنین اظهاراتی احساس می کنند برخی افراد در کنار یا درون دولت اهمیتی برای نظر و تاثیر آنها در جامعه قائل نیستند. این در حالی است که نمی توان این افراد را اقلیت خواند و همچنان مدعی همراهی اکثریت مردم با مسیر و سیاست های دولت شد.

بهتر است دولتمردان ابتدا به طور دقیق و شفاف برای افکار عمومی توضیح دهند که معنای آشکار «باسوادی و بی سوادی»، «اکثریت مردم»، «مسیر دولت»، «منتقدان بی شناسنامه و منتقدان باشناسنامه» و دیگر عبارات مشابه چیست؟ یا حداقل بگویند تفسیر دولت کنونی از این عبارات چیست و چه اقشاری از جامعه در کدامیک از این دسته بندی ها و تعاریف قرار می گیرند.

در این صورت خیلی ها تکلیف خودشان را خواهند دانست و در میان اظهارات گوناگون دولتی ها سردرگم نمی مانند، چراکه در لغتنامه های مطرح و مورد قبول استادان ادبیات معنایی همسو با نظر دولت نیامده است یا شاید هم آنها در این باره سکوت کرده اند! اما به هر حال بسیاری از مردم این روزها نمی دانند اگر در رفتار و گفتارشان، مخالفتی را با سیاست های دولت بروز دهند جزو کدام دسته بندی دولتمردان قرار می گیرند. آیا آنهایی که در دهه سوم فروردین با شعار «نه به یارانه» مخالفت کردند، اکثریت نیستند و اگر هستند چرا دولت یازدهم هنوز هم در مواجهه با کارشناسان و منتقدان، نظر اکثریت مردم را فقط به نفع خود تفسیر می کند و نه به زیان خود.

اگر منظور از اکثریت، همان 7/50 درصدی هستند که در انتخابات ریاست جمهوری به دکتر روحانی رای دادند، باید گفت بسیاری از آنها نیز در آخرین حرکت عمومی، مخالفت خود را با شعار مهم «نه به یارانه» دولت به نمایش گذاشتند تا همراه با 3/49درصد دیگر ثابت کنند ادبیات تهدید و تحقیر داخلی و خارجی هرگز و در هیچ شرایطی راه به جایی نمی برد و اگر می برد، ادبیات تهدیدآمیز غربی ها باید تاکنون تاثیری بر اراده ملت ایران می داشت. آیا داشت؟ اکثریت یعنی این!

۱۳۹۳/۲/۱۱

اخبار مرتبط