گروه ترجمه - پایگاه اینترنتی المانیتور 6 می 2014 (16 اردیبهشت) در مقالهای به انتخابات عراق و میزان همگرایی شیعیان این کشور در مورد نخستوزیر آینده پرداخت و نوشت: نوری مالکی، نخستوزیر عراق، از حمایت مستقیم و مداوم ایران طی هشت سال گذشته بهرهمند بوده و روابطی عالی با ایران طی این دوره داشته است. وی طی این دوره از ایران انتقاد نکرد و در عین حال، علیه دیگر کشورهای مداخلهگر در عراق موضعگیری کرد. مالکی مخالفت خود را با درخواستهای ایران در مورد مسائل داخلی عراق و یا امور خارجی آن اعلام نکرد؛ بهویژه مسائل مربوط به منافع ایران در سوریه و سایر کشورها. طی انتخابات 2010 ایران بر حمایت از مالکی پافشاری کرد و متحدان خود از سایر گروههای شیعی را با وجود مخالفتهای شدید آنها مجبور کرد برای دومین قدرتیابی مالکی تلاش کنند. ایران پیش از انتخابات، تمایل خود را به حفظ مالکی در قدرت برای سومین بار نشان داده و گفتوگوهای بسیاری در این باره صورت گرفته است.
در ادامه مقاله آمده است: المانیتور از منبعی نزدیک به سفارت ایران در بغداد مطلع شد که قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس، هفتهها پیش از انتخابات به بغداد آمد تا برای ایجاد همگرایی میان رهبران احزاب شیعه بهمنظور قدرتیابی مالکی کسب حمایت کند؛ از جمله حزب دعوه مالکی، مجلس اعلای اسلامی عمار حکیم و ائتلاف احرار مقتدی صدر. گزاشها حاکی است ایران خواهان حفظ مالکی در قدرت است؛ بر اساس این منطق که حفظ دوستان قدیمی، مهمتر از یافتن دوستان جدیدی است که امتحان پس ندادهاند.
در پایان مقاله آمده است: ایران مطمئناً به شخص مالکی علاقهمند نیست، بلکه منافع خود در عراق و نقش این کشور بهعنوان مسیری امن برای حمایت از اسد در سوریه را مدنظر قرار میدهد. به این معنا که در صورت وجود جایگزینی مناسب، با تغییر مالکی مخالفتی نخواهد کرد. بیش از یک نفر در دو فهرست مهم ائتلاف شیعیان (ائتلاف قانون و ائتلاف شهروندان) مورد پذیرش ایران هستند. از طرف دیگر، تمایل برای احیای ائتلاف شیعی بلافاصله پس از انتخابات بهوجود آمده که در واقع پس از ناکامی طرح شکلدهی دولت اکثریت مورد نظر مالکی رخ داد. بر این اساس، بهنظر میرسد راه دیگری برای رسیدن به توافق میان شیعیان وجود ندارد. ائتلافهای جدید میتواند میان کردها و سنیها شکل بگیرد که این مسئله نشان میدهد کسب اکثریت لازم برای تشکیل دولت جدید بدون حامیان و رقبای مالکی چه میزان دشوار است. بهعلاوه، ایران پافشاری میکند که جبهه شیعی به منظور تضمین منافع سیاسی شیعیان حفظ شود. در این وضعیت، بهنظر میرسد که گروههای شیعی اصلی در مورد یک نامزد مورد نظر ایران توافق کنند که این فرد باید مورد پذیرش کردها نیز باشد. در عین حال، یافتن متحدی سنی نیز بهدلیل وجود شکاف میان سنیها آسان است.
تحلیل: نویسنده متن فوق از ابتدا میداند بر اساس وظیفه حرفهای باید به موضوعی بپردازد که در نهایت ناچار است به حقیقتی اذعان کند که برخلاف میلش است، با این حال نمیخواهد بدون هزینه تسلیم این حقیقت شود؛ بنابراین در لابهلای تحلیلش به نکات غیرواقعی مانند «ایران با تغییر مالکی مخالفتی نخواهد کرد»، اشاره میکند تا هزینهای تحمیل کرده باشد؛ اما سرانجام ناگزیر است اعتراف کند که شیعیان درباره نامزد موردنظر ایران توافق میکنند و کردها هم آن را میپذیرند؛ اما در پایان یا فراموش میکند و یا بهعمد نمیگوید که این یعنی «قدرت نفوذ و دیپلماسی ایرانی».