به گزارش نما به نقل از وطن امروز، از زمانی که پای ماهواره به کشور باز شد و مانند میهمان ناخواندهای خود را به خانههای ما رساند، بحثهایی درباره فرصتها و تهدیدهای این رسانه تازه و البته همهگیر بالا گرفت.
برخی بر این باور بودند که ماهواره میتواند اثرات مثبت هم داشته باشد و در تعاملات فرهنگی و ایجاد مراودات اجتماعی مفید واقع شود و به بهانه اینکه نباید از جهان مدرن عقب ماند و باید در جریان تکنولوژی روز قرار گرفت بر استفاده از این تکنولوژی اصرار داشتند.
اما آنچه امروز شاهد آن هستیم و جامعه به نوعی با آن درگیر است مورد هدف قرار گرفتن سبک زندگی ما با امواج مخرب این رسانه نوین است. همگان بر قدرت معجزهآسای رسانه در تغییر افکار و کردار مخاطبان اذعان دارند. بر همین اساس اگر شیوه و سبک زندگی کمی قبلتر خود را با حال و روز امروزمان مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد که این قدرت تا چه حد کاربردی و عملیاتی شده است چرا که متاسفانه شواهد موجود نشان میدهد سبک زندگی غنی ایرانی- اسلامی ما در اثر این سوغات تازه فرنگ دستخوش تغییرات ناخوشایندی شده است.
مصداق بارز این گفتار هم شیوه و طرز پوشش برخی زنان امروزی جامعه ماست. اگر این نحوه پوشش را واکاوی کنید بهراحتی رد پای سریالهای پوچ ماهوارهای را ملاحظه میکنید. ردپای شومی که در اثر برنامهریزیهای هدفدار سازندگان غربی با هدف کمرنگکردن محرمیت در خانواده ایرانی تهیه و تدوین شده است. محرمیت به عنوان یکی از مهمترین اعتقاداتی است که روابط فردی اجتماع ما بر آن اساس شکل گرفته و همگی در چارچوب آن قدم برمیداریم اما به تازگی موضوع محرمیت هدف اصلی شبکههای ماهوارهای قرار گرفته تا با تضعیف این موضوع، روابط فردی و اجتماعی جامعه ما را دچار تزلزل کرده و به فساد بکشانند.
اگر در سریالهای ماهوارهای از ارتباطات نامتعارف و رابطه راحت بین چند نفر غریبه و فامیل و آشنا صحبت میشود و میبینیم که بیهیچ دلیل منطقی کاراکترهای سریال بدون حجاب کنار هم ظاهر میشوند و اگر در هنگام اجرای برنامه ناگهان مجری با ژستی تصنعی کشف حجاب میکند، همگی به دلیل وجود برنامهای پشت پرده است که سعی دارند محرمیت در جامعه ایرانی-اسلامی را از بین ببرند.
از دیگر تاثیرات سوء شبکههای ماهوارهای تزلزل نقش مادر در خانواده است. این رسانه ویرانگر هدف امواج خود را روی مادران ایرانی تنظیم کرده و به صورت مداوم مادر را به عنوان محور اصلی نهاد خانواده مورد هجمه قرار میدهد و سعی دارد نقش مادری مادر را کمارزش و کارکردنهای بیرون از منزل یا سرگرمیهای پوچ دیگر را بر نقش مادری ارجحیت بخشد. زمانی که در سریال ماهوارهای زن خانهدار، گوشهگیر نشان داده میشود و زنانی که در خارج از خانه حتی به کارگری مشغول هستند با مقام بالاتر نمایش داده میشوند، بیننده این تفکر اشتباه را پیدا میکند که عزت زن در داشتن شغل خارج از خانه است و نه در تربیت فرزند و همسرداری که این موضوع دومین تیری بود که از ماهواره با هدف نابودی نهاد خانواده شلیک شد. اما در مواجهه با این شرایط باید سواد رسانهای مخاطب را بالا برد و این دانش را به مخاطب ایرانی داد تا بتواند دوغ را از دوشاب تشخیص دهد.
یعنی اینقدر سواد رسانهای داشته باشد که فرق بین سریالی که با هدف خاص ساخته شده و برنامهای که جنبه سرگرمی دارد را بفهمد و کورکورانه همه چیز را قبول نکند. یعنی زمانی که ماهواره تصویری را مقابل چشمانش قرار داد سبک سنگین کند و این درک را داشته باشد که خیلی از این جلوهها و افکتها ساختگی و تصنعی است و دوم اینکه پشت این طراحیها و بزککردنها یک نقشه مکارانه وجود دارد بنابراین لازم است با چشم بازتری ماهواره تماشا کرد.