مدیرعامل یا امپراتور!

برای درست كردن هر كاری از یك جا باید شروع كرد. ظاهرا فعلا با مدیر عامل شروع كرده اند . مدیر عامل اما هرچه وهر كه باشد باز یك عامل است و اصلاح این روند فراتر از یك «عامل»، به «عوامل» نیاز دارد. در نگاه عده ای اما مدیر عامل همان امپراتور است یا باشد...

به گزارش نما به نقل از عصر ایران ؛ احسان محمدی - شاید ایران تنها کشوربرگزار کننده لیگ فوتبال در جهان باشد که مدیرعامل یک باشگاه، درحالی ‌که لیگ در حال برگزاری است اول وارد مذاکره تلفنی یا واسطه‌ای مخفی با بازیکنان تیم های دیگر می‌شود، بعد با آنها قرار پنهانی می‌گذارد، آنگاه با آنها با عدد و رقمی که اعلام نمی شود قرارداد می‌بندد، سپس وقتی 22 بازیکن مشخص شدند برنامه اردوهای داخل و خارج تیم را برای پیش فصل می‌چیند، بعد سرپرست تیم را به سلیقه خود انتخاب می‌کند، بعد با لیدرها جلسه می‌گذارد و آنها را «همسو» می‌کند، آن وقت تازه به این فکر می‌افتد که برای این مجموعه یک «سرمربی» هم انتخاب کند!

مدیرعامل در اینجا یعنی فردی که پشتش به یک جا گرم است، لزومی نمی‌بیند منابع اقتصادی باشگاه را برای رسانه‌ها معرفی کند، معمولاً سوابق ورزشی خیلی روشنی ندارد و بهترین و مهم‌ترین فعالیت ورزشی‌اش احتمالا مسابقات «گل کوچیک ماه رمضان» بوده است. اما به جای همه این حرف‌ها می‌تواند آلبومی بزرگ و چند جلدی از فعالیت‌های سیاسی و نظامی رو کند که در همه آنها پست‌های کلیدی داشته است.

مدیرعاملی با این اندازه از اختیارات می‌تواند به جای چند نفر فکر کند، تصمیم بگیرد، حرفش را به کرسی بنشاند، مصاحبه کند و جوابگوی پرسش‌ها نباشد.

این «لشکر یک نفره» چه نیازی به هیات‌ مدیره دارد؟ شاید برای همین است که هر سال در موسم انتخابات در رزومه هر کاندیدای شورای شهر یا مجلس می‌توان عنوان «عضو هیات مدیره» یک تیم ورزشی را دید! اعضایی که هواداران دوآتشه حتی اگر آنها را در خیابان هم ببینند نمی‌شناسندشان و اصلاً آمدن و رفتن آنها در حد تغییر ماساژور تیم هم به چشم نمی‌آید! شگفت آنکه می‌توانند بعد از مدتی به عضویت هیات ‌مدیره تیم رقیب هم درآیند.

مدیرعامل چه نیازی به این اعضای گاه دردسرساز دارد؟ اصولاً مدیریت کار دشواری به نظر نمی‌رسد، مدیرعامل در تیم های ورزشی مثل خیلی جاهای دیگر مردی است که بتواند «پول» ها را درست خرج کند یا حتی کاری به درست و نادرست هم نداشته باشد و همین که خرج کند یعنی دارد مدیریت می کند. همین یک هنر را داشته باشد می‌شود مدیر نمونه! همان که برایش کف می‌زنند: مدیر مدیره...خود مدیره!

انتصاب یا انتخاب علیرضا رحیمی و بهرام افشار زاده به عنوان مدیران عامل دو باشگاه پرسپولیس و استقلال که اهل ورزش هستند و کارنامه و سابقه‌شان منحصر به یک عکس فتوشاپی با شلوارک ورزشی یا علاقه به یک رنگ در دوران طفولیت نیست، عجالتا اتفاق خوبی است که شاید رگه‌ هایی از «تدبیر» و «امید» را در بدنه ورزش ایران نشان دهد.

گرچه منتقدان، این انتصاب‌ها را ادامه همان سیاست‌های «مهرورزانه» قبلی می‌دانند و می‌گویند بیش از آنکه سیاست‌های باشگاه و هواداران در نظر گرفته شده باشد «مصلحت اندیشی ها»ی رایج فوتبال ایران لحاظ شده است. مصلحت اندیشی هایی که گاه داد تماشاگران را در می آورد و بعد از نتایج رخوت آور و تساوی های کسل کننده فریاد می زنند: «فوتبال با سیاست همینه، همینه ».

برای درست کردن هر کاری از یک جا باید شروع کرد. ظاهرا فعلا با مدیر عامل شروع کرده اند . مدیر عامل اما هرچه وهر که باشد باز یک عامل است و اصلاح این روند فراتر از یک «عامل»، به «عوامل» نیاز دارد. در نگاه عده ای اما مدیر عامل همان امپراتور است یا باشد...

۱۳۹۳/۲/۲۹

اخبار مرتبط