ایشان می فرمودند: روزی مرحوم آخوند کاشی (رحمه الله) مشغول وضو گرفتن بودند. که شخصی باعجله آمد وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد.
با توجّه با این كه مرحوم آخوند (رحمه الله) خیلی مؤدّب وضو میگرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را به جا میآورد؛ تا وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را خوانده بود.
به هنگام خروج با مرحوم كاشی رو به رو شد.
ایشان پرسیدند: چه كار میكردی؟ ....
گفت: هیچ.
فرمود: تو هیچ كار نمیكردی؟
گفت: نه!
آقا فرمود: مگر تو نماز نمیخواندی؟
گفت: نه!
آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز میخواندی.
گفت: نه آقا اشتباه دیدی.
سؤال كردند: پس چه كار میكردی؟
گفت: فقط آمده بودم بگویم خدایا من یاغی نیستم، همین.
این جمله در مرحوم آخوند (رحمه الله) خیلی تأثیر گذاشت. تا مدّت ها هر وقت از احوال آخوند میپرسیدند، ایشان با حال خاصی میفرمود: من یاغی نیستم..
خدایا ما هم یاغی نیستیم...