از یک نگاه، اشغال کنسولگری ترکیه و گروگان گرفتن اتباع این کشور در موصل از سوی داعش می تواند اقدام ظاهری و نمایشی و حتی برای حفاظت ازکارکنان ترکیه باشد زیرا داعش بعید است به اتباع این کشور صدمه برساند. داوداوغلو در بخشی از اظهارات خود در قبال گروگانگیری اتباع این کشور می گوید منتظر خبرهای خوش باشید که این خبر خوش تنها آزادی اتباع این کشور نبوده بلکه تغییر معادلات در عراق پس از تحول منجر به سقوط موصل و برخی نقاط دیگر است. در پنهان، استراتژی کلان ترک ها و داعش و سعودی ها در منطقه و عراق یکی است. ترکیه یکی از کشورهایی بود که تبعات سقوط صدام در عراق را قبول نکرد.آنکارا در یک دهه گذشته با طرح ادبیات دولت فراگیردر مواجهه با تحولات عراق عملا نشان داد که دمکراسی عددی به نفع شیعیان را نپذیرفته است.
به گزارش دیپلماسی ایرانی، ترکیه در زمان دولت اجویت مخالف تجزیه عراق بود و طرح آنرا عامل جنگ می دانست زیرا عراق صدام تحت تسلط اهل تسنن بود. ترکیه، عراقی را که درآن هرم قدرت از آن شیعیان باشد را نمی خواهد زیرا مطلوب این کشور همواره عراق تحت سلطه اهل تسنن بود و امروز نیز در همین راستا تلاش می نماید. بنظر می رسد حفظ تمامیت ارضی عراق دیگر خط قرمز ترکیه نیست و حتی ظهور دولت مستقل سنی به مرکزیت موصل نیز می تواند مطلوب آنان باشد. در واقع وقتی قدرت در بغداد در دست شیعیان باشد، ترک ها در سیاست غیر اعلامی حامی تجزیه می شوند و این روندی است که با ارتباط خارج از عرف ترک ها با اربیل و گروه های تندرویی چون داعش در حال اجرا می باشد.
ترکیه هیچگاه نتوانست معادلات جدید در عراق را بپذیرد.در طول سال های پس از سقوط صدام تمامی اقداماتی که با استفاده از بستر اجتماعی عراق در راستای بی ثباتی و ناامنی این کشور صورت گرفته است ریشه در عدم قبول دموکراسی عددی شیعیان در عراق بوده است. ترکیه به همراه برخی دیگر از کشورها با استفاده از بستر داخلی عراق و کمک به ایجاد ارتباط میان بعثی ها و داعش، و رابطه خارج از عرف با اربیل نقش اساسی در ایجاد ناامنی و تعضیف دولت مرکزی عراق داشته است. حمایت ترکیه از داعش و النصره امری است که مخالفان داخلی حزب عدالت و توسعه بارها به آن اشاره نموده اند. حضور تعداد زیادی از اتباع ترک در میان نیروهای داعش و دستگیری برخی از آنان نیز حکایت از نقش پنهان و آشکار آنکارا در حمایت از نیروهای سلفی در ناامن نمودن عراق دارد.
ترکیه در راستای میثاق ملی، شمال عراق تا موصل را ازآن خود می دانند و در نگاه عمق استراتژیک داوداوغلو نیز شمال عراق دایره نفوذ راهبردی ترکیه برای ورود به خاورمیانه است. این نگرش در عرصه عمل یک نوستالوژیست، زیرا ترکیه خود با خطر تجزیه مواجه است. اما هنگامی که شیعیان در بغداد مهمترین فاکتور قدرت باشند، تجزیه عراق نه به هدف پیوستن به ترکیه بلکه به هدف احیای نفوذ سنتی – تاریخی آنکارا، موضوعی است که می تواند در دستور کار قرار بگیرد. از این منظر به نظر می رسد ترکیه جدی ترین حامی ایده دو منطقه نفتی و استراتژیک، با دو دولت سنی به مرکزیت موصل و اربیل، باشد.
سیستم و نظام ترکیه با سیستم کشوری مثل عربستان سعودی متفاوت است به همین علت سیاست هایش در اریباط با عراق آشکارا نبوده بلکه پنهانی است. ترکیه در حمایت و تقویت گروههای سنی افراطی در سوریه و عراق نقش اساسی داشته است که می توان به حمایت از گروه النصره و داعش اشاره کرد. ترک ها از حیث نگاه به مسائل منطقه فرق زیادی با سعودی ها و برخی کشورهای مرتجع عرب ندارند و اگر ترکیه امروز داعش را تهدید می کند، می خواهد سرپوشی برای حمایت های خود از این گروه و دیگر گروه های افراطی گذاشته و در واقع بکارگیری سیاست فرار به جلو می باشد. ترکیه با حمایت از الهاشمی و پناه دادن به وی و کمک لجستیکی به گروهای افراطی در سوریه چون عربستان حامی تفکری است که بدنبال ایجاد درگیری میان شیعه و سنی هستند.. عامل نزدیکی چند سال اخیر ترکیه به اربیل و فروش نفت آن بدون اجازه دولت مرکزی عراق، به این علت است که بغداد مالکی، تامین کننده منافع و دیدگاه آنکارا نیست. ترک ها با ایجاد رابطه اقتصادی و سیاسی خارج از عرف با اقلیم و با فروش نفت این بخش از عراق ازیک سو مقدمه ساز استقلال کردها شده و از سوی دیگربا اعمال سیاست مذهبی در مسیری گام بر می دارد که عواقب آن تنها دامنگیر عراق نخواهد بود.